خشونتی به نام اسیدپاشی؛

خشونت علیه خشونت

|
۱۳۹۵/۰۶/۱۴
|
۱۲:۵۱:۴۵
| کد خبر: ۴۵۴۹۹۸
خشونت علیه خشونت
جامعه‌شناسان تعاریف پرشماری برای خشونت دارند. واکنش غریزی به هجوم؛ استفاده از توان فیزیکی برای قرار دادن دیگران در موقعیتی که برخلاف خواسته‌شان است و هر عملی که باعث آسیب رساندن به دیگری شود.

به گزارش برنا از اصفهان ،چندی پیش نخستین جشنواره فیلم سلامت با هدف آشنایی مردم نسبت به اهمیت سلامت فرد، جامعه و محیط برگزار شد که جنجال پیش آمده در نشست پس از اکران فیلم لانتوری نوعی دو دستگی در بین مخاطبان فیلم و چه بسا کل جامعه بوجود آورده است .

اختلاف بر سر نحوه برخورد با نوع خاصی از خشونت است. خشونتی به نام اسیدپاشی. لانتوری، این معضل اجتماعی را بی‌پرده بر پرده سینما می‌آورد و همین صراحت بیان، واکنشهای تندی را به همراه داشته است. از آن جمله واکنش کارشناس حاضر در نشست فیلم مورد اشاره است که در جایگاه جامعه‌شناس با لحنی نه‌ چندان جامعه‌شناسانه به آنچه فیلم را بدلیل آن متهم به مانیفست دادن می‌نماید حمله می‌کند. این فیلم در جشنواره سلامت برنده جایزه ویژه هیأت داوران به جهت واکاوی ریشه‌های خشونت و ترویج بخشش به جای خشونت شده است.

چیزی که کارشناس مذکور آن را مانیفستِ بخشیدن می‌نامد و با بیان اینکه شخصی که در جایگاه قربانی قرار نگرفته است حق ندارد شعارِ بخشیدن سر بدهد و اتفاقاً قصاص مجرمان چنین خشونت‌هایی را الزامی و بخشش آنان را غلط می‌پندارد.

اینکه اسیدپاشی از شنیع‌ترین انواع خشونت است محلی از مناقشه نیست و اینکه هرکسی بسته به موقعیتی که در آن قرار می‌گیرد چه بخواهد از حقی که قانون به او عطا کرده است، بین قصاص یا بخشش یکی را انتخاب کند و چه خارج از دایره جرم، فقط نظر شخصی خود را بیان کند نیز خالی از اشکال است. مسأله زمانی بغرنج می‌شود که شخصی در جایگاه جامعه‌شناس آنهم از تریبونی که مخاطبان کمی ندارد، مردم را به نبخشیدن ترغیب می‌کند. رفتاری که به درستی در ردیف تعاریف جامعه‌شناسانه‌ی خشونت جا خوش می‌کند.

از کارکردهای اصلی قانون، تعدیل خشونت است و قصاصِ قانونی، به خودی خود رفتاری خشونت آمیز نیست خصوصاً که در کنار حق بخشش و با تأکید بر رحمت و عطوفت وضع شده است. اما تشویق جامعه به قصاص و مذمتِ بخشش، آیا انتقام در لحظه و یا انتقام پیش و بیش از حکم قاضی را مجاب نمی‌کند؟

نامبرده برای درک بهتر موضوع و همذات پنداری موافقانِ بخشش، آرزو می‌کند، همه‌ی آنان قربانی چنین خشونتی بشوند! آرزویی که بازهم رنگ و بوی خشونت می‌دهد. او از مردم می‌خواهد یکی از مهمترین تصمیمات احتمالی زندگیشان را درست جایی بگیرند که بدلیل فشار روانی ناشی از قربانی خشونت شدن، قادر به تصمیم‌گیری درست نیستند، درست زمانی که باید قانون جای احساسات را بگیرد. این منطق، چندان کارآمد به نظر نمی‌رسد.

گرچه وی نمی‌تواند نماینده تمام جامعه شناسان باشد، همچون «آرنت» جامعه شناس و نظریه پرداز آلمانی که معتقد است، خشونت می‌تواند قابل توجیه باشد اما هرگز مشروع نیست، اما تأثیری که به واسطه سمت و جایگاه و تریبونی که در اختیار دارد ممکن است بیشتر از تمام جامعه شناسان ایران باشد و این برای کاهش خشونت در جامعه چندان امیدوارکننده نیست. به نظر می‌رسد بهتر آن است که جامعه شناسان با تکیه بر دانش و تجربیات خود و پیشینیانشان، به جای تحلیل پس از جرم، در علل و عوامل پیش از آن غور نموده و راهکارهایی برای پیشگیری از وقوع چنین جرائم تکان‌دهنده‌ای ارائه دهند.

 

نظر شما