عباس غزالی بازیگر نقش اصلی فیلم «قیچی» که این روزها در هنر و تجربه اکران می شود در مورد بازی اش در این فیلم گفت: وقتی فیلمنامه «قیچی» را خواندم به شدت جذب آن شدم و حس کردم این نقش من را به چالش فرا میخواند. راما بر خلاف اکثر نقشهایی که تاکنون ایفا کرده بودم از دیالوگ کمی برخوردار بود و درون گرا به شمار میرفت. نشان دادن جلوههای درونی چنین کاراکتری با آن حجم از گرههای روحی کار ساده ای نبود.
وی ادامه داد: به هر حال پس از جلسات زیادی که با کارگردان این فیلم، کریم لکزاده داشتم توانستم لایههای مختلف شخصیت راما را کشف کنم و به طراحی درستی در مورد این شخصیت برسیم.
غزالی خاطر نشان کرد: با وجود اینکه کریم لکزاده یک کارگردان کار اولی به شمار میرفت، اما از دانش زیادی در عرصه فیلمسازی برخوردار بود و تسلط زیادی به حوزه کارگردانی داشت به همین خاطر نه تنها استرسی برای حضور جلوی دوربینش نداشتم بلکه با خیال راحت به او اعتماد کردم و خودم را به وی سپردم.
این بازیگر با اشاره به این موضوع که فیلمبرداری «قیچی» به دلیل شرایط مالی و ساختاری، سه بار متوقف شد، گفت: برای من ایفای نقش راما به قدری درگیرکننده بود که نه تنها توقف این کار خللی در انگیزههای من ایجاد نمیکرد بلکه مصممترم می کرد تا این نقش را به سرانجام برسانم. بازی در این فیلم با توجه به وقفه ای که در آن رخ داد نزدیک به شش ماه طول کشید و من در این مدت نه تنها دست به گریمم نزدم بلکه تمامی نقشهایی که به من پیشنهاد میشد را رد کردم؛ چون می خواستم راما را به سرانجام برسانم. برخی از دوستان بازیگرم میتوانند همزمان در چند اثر ایفای نقش کنند اما من جزو آن دسته افراد قرار ندارم و زمانی که در کاری حضور دارم همه توجه و حواسم به چگونگی ارائه نقش معطوف میشود.
بازیگر نقش راما اضافه کرد: برای ایفای این نقش ریاضت زیادی را کشیدم و فضاهایی را تجربه کردم که برایم بسیار بکر و جدید بود اما از نتیجه کار بسیار راضی هستم حس می کنم به نوعی پاداش این ریاضت را گرفتم.
عباس غزالی در پایان در مورد اکران این فیلم در گروه هنر و تجربه گفت: به نظر می رسد اکران «قیچی» در گروه هنر و تجربه، با توجه به فضای روایتش یک انتخاب هوشمندانه باشد، اما موضوعی که در این میان وجود دارد این است که برنامه منظمی برای اکران فیلمها در این گروه وجود ندارد و تعدد فیلمهایی که روی پرده قرار دارد باعث میشود اطلاع رسانی ضعیفی در مورد آنها صورت بگیرد و در نهایت مخاطب شانس دیدن این آثار را به دلیل سردرگمی زمان بندی نمایش فیلمها از دست بدهد. به نظر میرسد اگر برنامه ریزی منسجمتری در این حوزه صورت بگیرد این فیلمها بتوانند مجال بهتری برای برقراری ارتباط با مخاطبان پیدا کنند.