به گزارش گروه روی خط رسانه خبرگزاری برنا، متن یادداشت حسن محمدی به شرح زیر است:
نشست لوزان برای حل بحران سوریه را میتوان آغازی دوباره برای ادامه گفتوگوها و رفع اختلافات دانست به همین خاطر طرفهای درگیر در سوریه با وجود اختلافات بنیادینی که در حوزههای اعتقادی، جغرافیایی، حمایت از گروههای متنوع در درون حاکمیت سوریه و خارج از آن دارند، نمیتوانستند در یک نشست به همه آن، پایان دهند.
وجود اختلاف میان بازیگران قدرتمند بحران سوریه، پیش داوریهایی را به وجود آورد و از همان ابتدا برخی بر طبل «از پیش محکوم به شکست بودن» آن کوبیدند صرفا به این دلیل که هر کدام از این بازیگران قدرتمند دیدگاه خاص خود را در خصوص بحران سوریه پیگیری میکنند.
اما به نظر میرسد تحولات سوریه به گونهای است که نمیتوان و نباید نشستهایی همچون نشست لوزان را با نگاه فوق بررسی و تحلیل کرد. جنگ فرسایشی و طولانی مدت سوریه این روزها صرفا از درگیری گروههای مخالف و موافق اسد فراتر رفته و مسائل جغرافیایی- قومی منطقه را تحتالشعاع قرار داده است.
بهترین پاسخ را سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در این خصوص داده است. او گفته بود «انتظار ویژهای» از این دور از مذاکرات ندارد. در واقع بیان اینکه «انتظار ویژه» نداریم در ادبیات دیپلماتیک نشان از محکوم به شکست بودن نیست، چه آنکه اگر دیپلماتها بدانند گفتوگوهایشان محکوم به شکست است اساسا در آن مذاکرات، شرکت نمیکنند بلکه این ادبیات نشانگر وجود امید در آینده مذاکرات است اما بنا نیست همه اختلافات بنیادین در یک دور مذاکره یکروزه حل و فصل شود. به همین خاطر کشورهای شرکتکننده در لوزان موافقت کردند تماسهایشان را در آینده نزدیک به قصد پایان دادن به بحران سوریه ادامه دهند و به گفته لاوروف طرفهای حاضر در این نشست «ایدههای جالبی» را مطرح کردهاند.
اینکه چه «ایدههای جالبی» در این نشست مطرح شده است که طرف روس آن را پسندیده مهم نیست، چرا که در مذاکرات حساس و مهم همواره ایدهها چکشکاری میشود تا طرفین به یک نتیجه درخور و مورد توجه همه طرفها برسند، آنچه اهمیت دارد این است که طرفین پس از چندسال شاخ و شانه کشیدن برای همدیگر و جنگهای نیابتی بالاخره دور یک میز جمع شدهاند تا نتیجهگیری کنند.
اگر اوباما و کری همانگونه که در مذاکرات هستهای با ایران تمام توان خود را برای دستیابی به تفاهمی مشترک به کار بردند در مذاکرات سوریه هم به همان شکل هدفمند، پیش بروند و مذاکرات به حاشیههای بیدلیل کشیده نشود، امکان حل و فصل و پایان یافتن جنگ فرسایشی در سوریه بسیار زیاد است.
اگرچه برخی معتقدند حضور مستقیم امریکا در سوریه و بمباران نیروهای مسلح سوریه در دیرالزور نشان از آن دارد که ایالات متحده امریکا درصدد ادامه بحران سوریه است، اما حضور او در پای میز مذاکره نشان میدهد اوباما میخواهد پرونده سوریه را وقتی به رییسجمهور بعدی میسپارد حداقل مسیری منطقی را برای آن طراحی کرده باشد و همین امر امیدهای زیادی در پای میز مذاکرات به وجود آورده است.
آنچه از فحوای مذاکرات لوزان به چشم میخورد این است که طرفین میدانند اگر نقطه نظرات هریک از کشورهای حاضر در لوزان اعمال شود و تاکیدی بر مواضع خود داشته باشند طبیعتا، وضعیت سوریه به همان شکل سابق ادامه پیدا خواهد کرد لذا با تکیه بر مواضع خود به قول لاوروف «ایدههای جالبی» هم مطرح میکنند که میتواند برای برونرفت از فضای فعلی کمک کند.
در واقع به نظر میرسد در نشستهایی همچون لوزان بیش از آنکه به دنبال صدور بیانیه و تصمیم مشترک و... باشیم باید به دنبال شکلگیری اتمسفر مثبت در آسمان سوریه باشیم تا در فضای مفاهمه مشترک میان بازیگران موثر بینالمللی آینده سوریه به شکلی منطقی رقم بخورد به همین خاطر تاکید بر اخباری با محوریت شکست مذاکرات و عدم حصول نتیجه، کمکی به مردم سوریه و کشورهای منطقه نمیکند.