به گزارش گروه روی خط ذسانه های خبرگزاری برنا، سارا به قبیله دور افتاده ای به نام (huaroani) رفت تا نسبت به بی عدالتی که این قبیله بدوی تحمل میکردند مستند بسازد.
این قبیله ۳۰۰۰ نفره در آمازون واقع شده است. به شدت تحت تاثیر ویرانی است که توسط شرکت های تولید کننده نفت به طبیعت آمازون زده شده، مقصود سارا ساختن مستندی بود تا توجه رسانه و دولتها به این مشکل جلب شود.
تنها دو هفته از اقامتش در میان افراد قبیله می گذشت. یک روز او را به کلبه ای دعوت کردند. که در آن نوعی آئین برگزار میشد.
افرادی که در کلبه حضور داشتند لباس های محلی به او پوشاندند سپس نوعی نوشیدنی به نام چیچا نوشیده همگی غذا خوردند.
کمی بعد سارا متوجه شد با مردی جنگجو که ۳۰ سال از او بزرگ تر است رسما ازدواج کرده است. یعنی آن لباسها، خوراکی ها همگی جز مراسم ازدواجش بود. او تمام مدت با خیال راحت و لب خندان همگی را اجرا کرده بود. سارا شوکه بود. باور نمیکرد چطور چنین بلایی سرش آمده است.
اما بالاخره حقیقت ماجرا آشکار شد. به علت فشارهایی که شرکت های تولید کننده نفت در سالهایی گذشته به قبیله وارد کرده بودند. شرایط سختی بر جامعه آنها حاکم بود. آمدن سارا به نوعی کمکی از غیب به نظرشان رسید. به همین دلیل به عنوان تشکر ازدواجی نمادین برایش ترتیب دادند. تا او را از خود بنامند!
سارا بعد از ساخت مستندش از قبیله رفت. اما هنوز گاهی پیامی از همسر جنگجو و دیگر افراد قبیله بدستش می رسد.
منبع:کافه ترک