به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری برنا،نوسازی راهروهای قدرت در جهان امری است که اگرچه نشانههای آن از مدت ها قبل با رای به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا نمایان شد اما بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شکل جدی به خود گرفت و در کنار برخی تحولات اروپا به دغدغه تحلیلگران عرصه بینالمالل تبدیل گشت، فدور لوکیانوف، پروفسور محقق مدرسه عالی اقتصاد، در یادداشتی در روزنامه "روسیسکایا گازتابه"به این مساله پرداخت.
"پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مسئله نوسازی راهروهای قدرت در جهان مطرح شد، از این لحاظ مصادف شدن سه امر – شکل گرفتن دولت جدید آمریکا، مبارزه انتخابات درون حزبی در فرانسه و تصمیم صدراعظم آلمان برای شرکت در انتخابات آینده – جالب توجه است.
سیاست کادری رئیسجمهور آینده آمریکا از قرار باعث دلسردی کسانی میشود که به دلایل نامعلوم از پیروزی وی خوشحال شده بودند، ترامپ به سوی محافظهکارترین جناح حزب جمهوریخواه جهتگیری دارد اما تعداد "دوستان روسیه" آنجا خیلی کم است.هرچند آنها هم که میگویند روسیه با کف زدن به مناسبت پیروزی ترامپ ساده لوحی کرده بود، محق نیستند.
با نگاهی واقع بینانه میتوان گفت که هیچ نوع اتحاد راهبردی یا غیر راهبردی بین روسیه و آمریکا ممکن نیست، ولی برغم این واقعیت پس از پیروزی ترامپ یک موضوع اصولی در سیاست آمریکا تغییر پیدا کرد و آن انگیزه تیم حاکم در واشنگتن است، در گذشته رهبران آمریکا میخواستند دیگر کشورها را به پیروی از سرمشق آمریکایی وادار کنند، ولی ترامپ و تیم او قصد دگرگون کردن روسیه را ندارند، امری که آنها در نظر دارند بازدارندگی است، آنها در وهله اول میخواهند چین را باز دارند، ولی روسیه هم کاندیدای ورود به این گروه است.
امروز روند جاری در اروپا امری است که جلب توجه میکند، فرانسه به سوی ورود به جریان جهانی جدید حرکت میکند. جریانی که همه پرسی انگلستان در مورد خروج از اتحادیه اروپا و نتایج انتخابات آمریکا از نشانههای آن است، شکست سارکوزی در انتخابات درون حزبی فرانسه باعث میشود امکان پیروزی مارین له پن کاهش یابد؛ یعنی تحولات این کشور ماهیت انقلابی نخواهد داشت، ولی خط سیاسی آن اصلاح میشود.
اوضاع آلمان اما از این روند متفاوت است، در این کشور نیرویی نیست که بتواند نخبگان حاکم را به مبارزه بطلبد، آنگلا مرکل صدراعظم آلمان قصد دارد دوباره در انتخابات شرکت کند. برلین میتواند تنها پایتخت اروپایی باشد که نظریه حکمفرما شده پس از جنگ سرد به موجودیت خود در آن، ادامه میدهد.
این واقعیت میتواند عاقبت دوگانه داشته باشد؛ یا آلمان به "محل پرورش قارچ" تبدیل و موج آینده رویکرد لیبرال و آتلانتیک از آنجا سر بلند میکند یا عدم تمایل به هماهنگی با روند شکل گرفته باعث میشود پس از مدتی خود آلمان با انفجار سیاسی مواجه شود."