به گزارش خبرنگار اجتماعی برنا، از چند روز مانده به میلاد مسیح در کوچههای فرعی نزدیک به میرزای شیرازی درختان کاج صف میکشند. بعضیهایشان هنوز بوتهاند. کمی که بایستید افراد زیادی را میبینید که به سراغشان میروند وقتی از فروشنده راجع به مشتریهایش میپرسی میگوید که تعداد زیادی از مشتریهایش را حتی ارمنی نیستند.
برگردیم به چند ماه قبل درست یک هفته مانده به عید قربان کافی بود نگاهی به شبکههای مجازی بی اندازیم در کنار پیامهای تبریک و جوکها بارها این مطلب تکرار میشد چرا به جای کشتن گوسفندان به فقرا کمک نکنیم چرا نباید بجای قربانی عید قربان درخت کاشت.
برای من بسیار جالب بود که همیشه نزدیک کریسمس خانه بسیاری از دوستان و اقوام با درخت کاج تزئین میشد. البته که جشن گرفتن برای تولد حضرت مسیح زیباست یا حتی داشتن یک کاج کوچک در گوشهای از خانه نماد خوبی برای زندگی خواهد بود.
سؤال اینجاست آیا درخت موجود زنده نیست؟ آیا قراراست که دفاع تمامقد دوست داران طبیعت و جان موجودات زنده مختص گوسفندان قربانی عید قربان است؟
نزدیک کریسمس که میشود همانهایی که ساعتها بحث میکردند تا شمارا راضی کنند بهجای سنت کشتن، درخت بکارند، مشغول انتشار عکسهایشان بالباس قرمز بابانوئل و درخت کریسمسشان هستند. مقصود بد بودن هیچ سنتی نیست.
اما چرا قرار است بابانوئل عزیز و مهربان باشد، حاجیفیروز فقط در چهارراهها دیده شود؟
چرا در این شبها کسی دلش به حال درختان قطعشده نمیسوزند؟ و برای آن کمپین تشکیل نمیدهد.
انگار بازهم باید به ضربالمثل مرغ همسایه غاز است اشاره کرد. همان چیزی این روزها مغازهها و خیابانها را شلوغ کرده است.
پای صحبت عروسک فروشان خیابان میرزای شیرازی که بنشینی بهخوبی تعریف میکنند؛ که تفاوت روزهای کریسمس با دیگر روزها چقدر است.
به گفته یکی از مغازهداران برخی آنها مجبورند برای روزهای کریسمس بهناچار کارگر استخدام کنند. ساعات کاری را افزایش میدهند.
برای همه ما طبیعی شده است که عده ای تا چند هفته عکس هدیه های کریسمشان را به اشتراک بگذارند و چند وقت دیگر از سپندازمزگان ولنتاین بگویند و عید نوروز که از راه رسید در خانه شان را به روی هیچکس باز نکنند.