به گزارش خبرنگار حوزه سینما خبرگزاری برنا، نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «خفهگی» ساخته فریدون جیرانی با حضور کارگردان، الناز شاکردوست، ماهایا پطروسیان و پردیس احمدیه بازیگران، مسعود سلامی مدیر فیلمبرداری، کارن همایونفر آهنگساز، حسین نصراللهی طراح صحنه و ایمان امیدواری طراح گریم با اجرای محمود گبرلو در برج میلاد برگزار شد.
فریدون جیرانی در ابتدای نشست با اشاره به اینکه کنار محمود گبرلو نشسته است، اظهار کرد: اتفاق جالبی است که دو نفری کنار هم نشستهاند که برنامه هفت را اجرا میکردهاند و «هفتی» هستند.
این کارگردان با بیان اینکه فیلم قبلی خودش را دوست نداشته، بیان کرد: دوست داشتم فضای عشقی، معمایی و جنایت را در کنار هم قرار دهم و کار کنم، با در نظر گرفتن این فیلم «سالاد فصل» خودم را دوست داشتم، اما در آن زمان انتهای آن خوب نشده بود، دلم میخواست باز هم در همان فضا کار کنم و پایانبندی درستی را بسازم.
وی ادامه داد: اینجا باید از پویان عسگری یاد کنم که به من گفت فیلم میتواند تریلری باشد که مسائل اجتماعی در آن وجود داشته باشد و من هم سناریو را با همین نگاه نوشتم. البته باید تاکید کنم که فیلمسازی یک کار تیمی است و معتقدم قرار گرفتن یک گروه در کنار هم میتوان نتیجه خوبی را دست دهد، البته شاید برخی کارگردانها این نظر را نداشته باشند.
این فیلمنامهنویس با اشاره به اینکه در همان ابتدا لحن سرد را برای فیلم انتخاب کرده بود، عنوان کرد: روزی که نوشتن فیلمنامه را شروع کردم، میدانستم فیلم لحنی سرد و شبیه به فیلمهای فرانسوی دارد، میدانستم که ممکن است مخاطب عام با آن ارتباط نگیرد، اما این ریسک را پذیرفتم و خوشبختانه سرمایهگذارها در این مسیر کنار من قرار گرفتند.
جیرانی همچنین تاکید کرد که سلامی به عنوان فیلمبردار اثر و نصراللهی طراح دکور فیلم برای شکل دادن به فضای فیلم تلاش زیادی کردند. وی در ادامه بیان کرد: در این فیلم برای من بیزمانی و بیمکانی خیلی مطرح بود، البته اگر دوباره بخواهم فیلم را بسازم باز هم فضا و مکانهایی که به آنها اشاره شده را حذف میکنم. میخواستم فضای جنایی زیر سقفها اتفاق بیفتد، اصلا قرار نبود مخاطب شهر را ببیند یا صدای ماشینی را بشنود، به دنبال فضایی کاملا انتزاعی بودیم که در عمل هم شباهتی به فیلمهای روسی پیدا کرده بود که روزگاری آنها را بسیار دوست داشتم.
این کارگردان در ادامه با اذعان به اینکه در گذشته یک تجربه شکست خورده به نام «پارکوی» داشته است، اظهار کرد: در آن فیلم سعی کردم به سبک فیلمهای آمریکایی با ریتم تند فیلم بسازم که نتیجه خوبی نداشت. اما وقتی میخواستم «خفهگی» را بسازم، فکر کردم تنها ریتمی که میتوانم استفاده کنم، ریتم کند است و به این شکل میتوانم برای فیلم تشخص بیاورم. به هرحال جنایی ساختن کار سختی است، در این مسیر به ریتم کند نیاز داشتم و سعی کردم به جنس خاصی از سینما برسم. همچنین میدانستم قصه بلندی ندارم ولی چون در آن قتلهایی اتفاق میافتاد، مطمئن بودم قصه کشش دارد.
مسعود سلامی مدیر فیلمبرداری اثر که برای دومین بار با جیرانی همکاری کرده بود، گفت: این تنها کاری بود که هر شب دکوپاژ روز بعد را در تلگرام دریافت میکردم و با توجه به اینکه از همان ابتدا میدانستیم قرار است فیلمی سیاه سفید داشته باشیم، تکلیفمان در فیلمبرداری روشن بود.
وی همچنین ادامه داد: من خیلی دوست داشتم در این فیلم از لنز اسکوپ استفاده کنم، اما تنها یک لنز اسکوپ در ایران وجود دارد که در آن زمان در اختیار علیرضا برازنده بود و و از همین رو ما مجبور شدیم قاب اسکوپ را برای فیلم استفاده کنیم.
کارن همایونفر، آهنگساز فیلم با اشاره به اینکه با جیرانی سابقه همکاری داشته است، اظهار کرد: به واسطه همکاریهای قبلی، یکدیگر را خوب درک میکردیم و وقتی بخشهایی از فیلم را هم دیدم، دیگر میدانستم چه چیزی برای آن فیلم لازم است. من هم به عنوان آهنگساز از این مقدار فیلم اجتماعی در سینما خسته شدهام و از نظر من «خفهگی»خود سینماست.
الناز شاکردوست که در فیلم نقش متفاوت صحرا را بازی کرده است، اظهار کرد: من با نقش صحرا زندگی کردم و وقتی میخواستم به اینجا بیایم، ماسک خنده را بر صورتم زدم و با خودم گفتم باید بروی و اجازه ندهی زخمهایی که از بازی در فیلم بر روی تو ایجاد شده، خودش را نمایان کند.
وی ادامه داد: بازیگری که نقشی را زندگی میکند و در نگاه و نظرات مخاطبان که این زندگی ادامه پیدا میکند.
این بازیگر در پاسخ به این سوال که نقش متفاوتی را در این فیلم ایفا کرده است، بیان کرد: کلمهها بار زیادی دارند و وقتی استفاده میکنیم ممکن است روی افراد اثر بگذارد که من اینجا از شنیدن کلمه متفاوت برای نقشم خوشحال شدم.
وی همچنین با تاکید بر اینکه دو سال قبل در سینما فیلمی نداشته، عنوان کرد: شاید در کلمه دو سال کار نکردن ساده باشد، اما برای بازیگری که کارش را دوست دارد سخت است، دلیل اینکه کار نکردم همین دوست داشتن و عشق واقعی به سینما بود. ماجرا از جایی شروع شد که من یک تجربه مرگ را پشت سر گذاشتم، جز بندههایی هستم که خدا زندگی دوباره به من داد، احساس کردم که همهچیز تمام شد و در آن لحظه خودم را دوست نداشتم و فیلمی که دوست داشته باشم در کارنامه ام نبود. به همین دلیل سفر کردم و از ایران رفتم، درس خواندم، اما سفر اصلی در درون من اتفاق افتاد، سفر خویشتن من که خودم را پیدا کنم. چیزی که در صحرا دیده شد، شاید ماحصل همین موضوع باشد. این نقش را خیلی دوست داشتم چون میخواستم کسی را بازی کنم که هیچ وجه اشتراکی با الناز شاکردوست نداشته باشد شاید چون در مقطعی خودم را دوست نداشتم. من برای پیدا کردن صحرا کنکاش روحی و درونی کردم و در این مسیر خودم را بیشتر پیدا کردم.
ماهایا پطروسیان دیگر بازیگر این اثر سینمایی نیز با اشاره به اینکه بیشتر از دو سال است که بازی نکرده، اظهار کرد: دلایل زیادی وجود دارد که بازی نکردم، چون من بیشتر از بیست سال است که کار میکنم و برایم مهم است وقتی در فیلمی بازی میکنم، نقش خودم را دوست داشته باشم نه اینکه فقط بازیگری کرده باشم. مهمترین موضوع برای من نقش است و کوتاهی و بلند بودن کار برایم اهمیتی ندارد.
ایمان امیدواری چهرهپرداز اثر هم با تاکید بر اینکه فیلم سیاه و سفید بود، گفت: این سبک فیلمهای سختیهای خودش را دارد که اولین تجربه من در این زمینه هم محسوب میشد.