روایت «محسن» از دیدار خانواده هاشمی با رهبری

|
۱۳۹۵/۱۲/۱۵
|
۱۹:۴۳:۴۲
| کد خبر: ۵۳۰۳۴۵
روایت «محسن» از دیدار خانواده هاشمی با رهبری
محسن هاشمی درباره آینده سیاسی خانواده آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌گوید: ما در ایران در خدمت همه مردم ایران هستیم. وظیفه خانواده و فرزندان آقای هاشمی است که راه هاشمی را ادامه دهند و هر جا به ما فرصت داده شود چه در حوزه اجرا و چه در حوزه سیاست، در خدمت هستیم.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، «آنا» با انتشار گفت‌وگویی تفصیلی از محسن هاشمی، آورده است: دفترش در میانه سروصداهای ساخت و ساز محوطه دانشگاه آزاد در محله پونک، پر از گرد و خاک است. بر در و دیوار عکس‌هایی از پدر نقش بسته که نشانی از داغ دو ماه پیش را با خود دارد. زمانی را منتظر شروع مصاحبه می‌شوم و در این فرصت او مراجعان بسیاری را پاسخ می‌دهد. در برابر برخی مراجعان آرام است و گاهی صدایش قدری از حد معمول بالاتر می‌رود. دفترش شلوغ و پر رفت و آمد است، موبایل و تلفن نیز مرتب زنگ می‌خورند. خدا خدا می‌کنم که در هنگام مصاحبه کسی نیاید و تلفن زنگ نخورد.

در گفت‌وگو نشانی از داغ فقدان پدر نیست؛ بیشتر با افتخار از پدرش سخن می‌گوید. اخیرا دیداری با رهبر انقلاب داشته و کوتاه از آن سخنی به میان می‌آورد.

اعلام می‌کند که حاضر نیست درباره بحث‌های اخیری که بر سر خاطرات برخی چهره‌ها از پدرش مطرح شده، اعلام نظر کند. تأکید دارد که دفتر نشر معارف انقلاب متولی رسمی آثار آیت‌الله هاشمی نیست و اگر چنین مأموریتی به این دفتر واگذار شود، درباره موضوعات مختلف اعلام نظر خواهد کرد؛ اما می‌گوید که روند انتشار خاطرات آیت‌الله هاشمی را با جدیت بیشتری پی می‌گیرد.

دو «نقد آیت‌الله هاشمی از خود»، پاسخش به سؤالی است که از او پرسیدم: «شد که آقای هاشمی در موضوعی، در جمع خانواده اظهار کنند که فلان نقد را که از فلان فرد مطرح شده قبول دارم یا فلان جا در عملکردم واقعا اشتباه داشتم و کاش فلان کار را انجام می‌دادم یا فلان کار را انجام نمی‌دادم؟»

گفت‌وگو زمانی صورت می‌گیرد که برادرش مهدی هاشمی برای بازگشت به زندان فراخوانده شده است و نگرانی را در چهره‌اش می‌توان دید. آینده سیاسی خانواده آقای هاشمی سؤال پایانی من از او بود که امیدوارانه به آن پاسخ داد.

متن گفت‌وگوی خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا با محسن هاشمی، فرزند ارشد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و وصی آن مرحوم به شرح زیر است:

خاطرات آقای هاشمی در طول حیات ایشان در مواردی محل و محور توجه و مباحث بسیار بود. این سؤالات تا زمانی که خودشان در قید حیات بودند، قابل پاسخگویی بود. اما امروز در غیاب ایشان با دو مسأله مواجه هستیم؛ یکی، خاطرات خود ایشان که ان‌شاءالله انتشارش ادامه خواهد داشت و به برخی مقاطع حساس هم که برسد قطعا واکنش‌ها به آنها جدی خواهد بود و دوم، خاطرات از ایشان است. طی همین هفته‌های اخیر برخی خاطرات که از ایشان نقل شد، محل بحث و مناقشه بود. برای پاسخ به این واکنش‌ها و برای مدیریت این فضا، برنامه‌ای ندارید؟

مباحت انتقادی حول محور خاطرات آقای هاشمی، زیاد نبوده است. متونی که از آقای هاشمی در زمان حیات ایشان به عنوان خاطرات منتشر شده، چیزی در حدود ۱۶ هزار صفحه است. شما محاسبه کنید که تعداد مناقشات بر سر خاطرات ایشان چند مورد بوده و اگر آن را نسبت به تعداد صفحات خاطرات انتشاری بسنجید، تعداد مناقشات یک در هزار هم نیست. آنچه هم محل نزاع بوده ناشی از استفاده ناقص و هدفمند از برخی خاطرات ایشان در برخی تحلیل‌ها بوده است.

توجه شما رو به این نکته جلب می‌کنم که تاکنون ۱۳ سال پیاپی از خاطرات روزنوشت ایشان منتشر شده است و ۲۳ سال دیگر باقیمانده است که این حجم از خاطرات روزنوشت که منتشر شده و خواهد شد، نه تنها برای یک مقام سیاسی بلکه برای یک شهروند عادی نیز در دنیا سابقه ندارد و با این همه تمرکزی که در داخل و خارج از کشور روی خاطرات وجود داشت، ارزیابی انجام شده توسط منتقدین فراتر از حد انتظار بود و حتی مخالفان دیروز و امروز آیت الله هاشمی نیز ناگزیر به استناد به خاطرات ایشان هستند.

البته بحث و نقد در مورد خاطرات ایشان، پدیده مبارک و مفیدی، هم برای کشور و هم برای آثار ایشان است؛ زیرا موجب می‌شود که زوایای مبهم و خلاصه شده در این خاطرات باز شود و تاریخ معاصرمان با شفافیت بیشتری ثبت گردد.

دست‌کم می‌شود اینطور گفت که مباحث موردی، مدت زمان زیادی جامعه را به خودش مشغول کرد و برخی مباحث همچنان ادامه دارد؛ اینطور نیست؟

شاید چون این تحلیل‌ها و گاهی هجمه‌ها بسیار تکرار می‌شد، این ذهنیت در برخی مانند شما ایجاد شده باشد که مباحث حول خاطرات ایشان زیاد بوده است. حال آنکه اگر به حجم خاطره‌های منتشر شده توجه کنید، اتفاقا بر عکس، بنده عرض می‌کنم که کمترین میزان مناقشات ممکن را با خود به همراه داشته است.

عمدتا اگر نقدی از سوی افراد مطرح شده، بعد از پاسخ آیت‌الله یا دفتر ایشان قانع شده‌اند. ضمن اینکه همین جا باید اعلام کنم نقدهایی هم که به خاطرات ایشان مطرح شد بسیار مناسب بود. وقتی خاطره‌ای طرح می‌شود و کتاب خاطراتی منتشر می‌شود، اینکه کسی بیاید کتاب را نقد کند همه باید از آن استقبال کنیم و خود آیت‌الله هاشمی همواره از نقدها استقبال می‌کردند.

اما نکته‌ای که درباره «خاطره از ایشان» گفتید، اگر کسی از دوستانی که با آقای هاشمی همنشینی داشتند خاطره‌ای را نقل می‌کند مسئول آن خاطره خودش است؛ اما اگر مقصود شما این است که ما بیاییم نسبت به خاطره‌گویی‌ها و نقل‌قول‌ها از ایشان واکنش داشته باشیم، هرچند امکان‌پذیر است ولی ما فعلا دنبال این نیستیم. ما مانند مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، متولی رسمی آثار آیت‌الله هاشمی نیستیم. دفتر نشر معارف انقلاب در واقع متولی این موضوع نیست و ما فعلا قصد نداریم روی خاطرات پراکنده‌ای که از ایشان نقل می‌شود، نظر بدهیم؛ مگر اینکه موضوعی به خانواده و فرزندان ایشان مربوط باشد که اعلام نظر می‌کنیم.

اگر زمانی دفتر نشر معارف انقلاب به عنوان متولی رسمی در این زمینه شناخته شود و مأموریتی به آن داده شود، می‌توانیم به این موضوعات وارد شویم.

در ادامه انتشار خاطرات همان شیوه خود آقای هاشمی را خواهیم داشت؛ من اخیرا که خدمت مقام معظم رهبری رسیدم، همین موضوع را مطرح کردم و ایشان هم رد نکردند و البته فرمودند فرصت نمی‌کنم همه را دقیق بخوانم. البته بنده نسخه سال ۷۳ را که آقای هاشمی در ایام پایانی عمرشان دیدند ولی فرصت نشد که در زمان حیات‌شان منتشر شود، در دیداری که با ایشان داشتم، خدمت رهبر انقلاب تقدیم کردم تا ایشان ملاحظه کنند

مثلا دکتر علی مطهری به نقل از آقای هاشمی، موضوعی را مبنی بر محاکمه ۱۱۰ نظامی بعد از انتخابات ۸۴ با شکایت آقای هاشمی مبنی بر مهندسی انتخابات مطرح کردند. بعد از آن، آقای شیرعلی‌نیا ذکر کردند که این خاطره اشتباه نقل شده و این محاکمه صورت نگرفته است. در این باره شما نمی‌خواهید نظری بدهید؟

من نمی‌خواهم وارد این موضوع شوم. اگر بخواهیم مستند صحبت کنیم باید خاطرات را بررسی کنیم، ببینم کجا ایشان در این زمینه صحبتی داشته‌اند و بر اساس آن اعلام نظر کنیم که البته من در این زمینه قصدی ندارم.

شما در جلسه‌ای که با انجمن اندیشه و قلم داشتید، ذکر کردید که برای تداوم انتشار خاطرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، به دنبال دیدار و تعامل با بزرگان نظام هستید و از دیدار با شخص رهبر انقلاب هم سخن گفتید. آیا دیداری بعد از رحلت آیت‌الله با رهبر انقلاب داشتید و آیا در این زمینه موضوعی مطرح شد؟

ابتدا بگویم روشی که خود آقای هاشمی برای انتشار خاطراتشان داشتند این بود که بخش‌های مختلف خاطراتشان را تدریجی خدمت رهبر معظم انقلاب می‌بردند. در ابتدای آخرین جلد منتشر شده از خاطرات که مربوط به سال ۷۲ است، خود آیت‌الله هاشمی مرقوم داشته‌اند که: «معمولا قبل از چاپ نسخه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای می‌دهم و نظر ایشان را می‌خواهم. ایشان در موارد کمی اظهار نظر می‌کنند.»

گویا قبلا که ایشان فرصت بیشتری داشتند، خاطرات را دقیق‌تر مطالعه می‌کردند ولی بعدها گفته شده که گهگاهی خودشان مطالعه می‌کنند و گاهی هم به دفتر نشر آثارشان که متولی‌اش فرزندشان آقای مسعود حسینی خامنه‌ای است می‌دهند که آنها نظر بدهند و اگر نکته‌ای بود به ایشان منتقل کنند.

ما در ادامه کار هم مدنظرمان است که از همین مسیر و همان شیوه استفاده کنیم. من اخیرا که خدمت مقام معظم رهبری رسیدم، همین موضوع را مطرح کردم و ایشان هم رد نکردند و البته فرمودند فرصت نمی‌کنم همه را دقیق بخوانم. البته بنده نسخه سال ۷۳ را که آقای هاشمی در ایام پایانی عمرشان دیدند ولی فرصت نشد که در زمان حیاتشان منتشر شود، در دیداری که با ایشان داشتم، خدمت رهبر انقلاب تقدیم کردم تا ایشان ملاحظه کنند.

نکته‌ای که باید عرض کنم این است که ساختار و ساماندهی دفتر نشر معارف انقلاب در زمان حیات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی شکل گرفته است و مربوط به زمانی است که خود ایشان حضور و بر کارها نظارت داشتند. اما در فقدان ایشان باید این ساختار را تجدید و متناسب با فقدان ایشان طراحی کنیم.

صحبتی که از بنده نقل شد، درباره تعامل با بزرگان نظام هم صرفا دیدار با شخص رهبر انقلاب نبود، بلکه مقصودم همه بزرگان نظام و همچنین فرهیختگانی بود که می‌توان از آنها برای بسط افکار آیت‌الله هاشمی رفسنجانی کمک گرفت. ما همه فرهیختگان دانشگاهی را که قرابت فکری و علاقه و نزدیکی با آیت‌الله هاشمی داشتند و دارند، برای کمک دعوت می‌کنیم و تلاش خواهیم کرد با آنها ارتباط برقرار کنیم. ان‌شاءالله در سال ۹۶ وقت بیشتری را برای دفتر نشر معارف انقلاب خواهم گذاشت.

دیداری که انجام شده، به چه مناسبتی خدمت ایشان رسیدید؟

به اتفاق خانواده با ایشان برای تشکر دیدار کردیم.

قدری از ارتباطات پدرتان با رهبر معظم انقلاب بگویید. این روابط در دوران ریاست‌جمهوری مقام معظم رهبری به چه صورت بود؟ در دوران رهبری ایشان به چه صورت شد؟ در زمان ریاست آقای هاشمی بر مجمع تشخیص مصلحت نظام چگونه بود؟ آیا همیشه میزبان، رهبر انقلاب بودند یا می‌شد که رهبری هم به دیدار آقای هاشمی بیایند؟

همانطور که رهبر انقلاب فرمودند آشنایی ایشان با حضرت آیت‌الله هاشمی مربوط به ۵۹ سال پیش است. من این ارتباط را از سن پنج، شش سالگی خودم به خاطر دارم. ما در یک ساختمان با هم در همین خیابان ایران (نایب‌السلطنه سابق) زندگی می‌کردیم. این ارتباط عمیقا وجود داشته است. در سفرهایی که به مشهد داشتیم، نیز این ارتباطات برقرار بود. بعد از انقلاب هم که هر دو در شورای انقلاب بودند، برای تثبیت انقلاب با هم همکاری می‌کردند. در زمان ریاست مجلس آقای هاشمی و ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای هم هر دو به عنوان سران قوا با هم ارتباطات داشتند و گاهی جلسات در خانه تشکیل می‌شد و پدر میزبان بودند.

این روابط به همین شکل تا سال ۶۸ ادامه داشت و بعد از رحلت امام(ره) هم ادامه داشت. در این مقطع آقای هاشمی رئیس‌جمهوری شده بودند و آیت‌الله خامنه‌ای رهبر بودند. رفت و آمد هم از جانب آقای هاشمی بود و هم از جانب رهبر انقلاب. اتفاق می‌افتاد که رهبر انقلاب به محوطه ریاست‌جمهوری بیایند چون آنجا فضای سبز و درخت‌های مناسب‌تری داشت. بخصوص در مواقعی که هوا خوب بود، جلسات به میزبانی آیت‌الله هاشمی در فضای سبز محوطه ریاست‌جمهوری تشکیل می‌شد. جلسات هم عمدتا بعد از نماز مغرب و عشا بود و شب برگزار می‌‌‌شد.

این دیدارها تا پایان دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی ادامه داشت. ملاقات‌ها دائمی و هفتگی بود مگر زمانی که موارد فوق‌العاده پیش می‌آمد. در دوره مجمع، این ملاقات‌ها کمتر شد و از هفتگی، به دو هفته یک بار، سه هفته یک بار، ماهی یک بار، و حتی این اواخر به دو ماه یک بار هم رسید.

دو حادثه ترور علیه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در ذهن مردم ایران هست؛ یکی ماجرای ترور ایشان در اوایل پیروزی انقلاب که بعد از ترور شهید مطهری رخ داد و ایشان از آن حادثه جان سالم به در بردند و دوم هم ماجرای ترور کوری که در مراسم ۱۲ بهمن در حرم امام(ره) حین سخنرانی ایشان انجام شد که بیشتر برای ایجاد فضای رعب و وحشت بود. آیا حادثه دیگری هم رخ داد که آیت‌الله هاشمی را تا پای شهادت پیش ببرد؟

همان دو بار بود. گاهی البته موارد مشکوکی هم در مسیر رفت و آمد ایشان پیش می‌آمد ولی هیچ‌کدام جدی نبود. یک بار هم اتاقی در دفتر ایشان آتش گرفت که مشکوک بود و پیگیری هم شد.

در مصاحبه‌ای گفته بودید که آخرین مأموریتی که پدرتان به شما سپردند، پاسخگویی به تخریب‌های مربوط به نهم دی بود. در این زمینه کاری انجام دادید، آیا گزارشی به سمع ایشان رساندید؟

آن روز بحث صداوسیما بود که به مناسبت ۹ دی، تخریب‌هایی را مجددا آغاز کرده بودند و عملکرد غیرمنصفانه‌ای داشتند. بحث شد که پاسخی در مسیر روشنگری. تهیه شود. بحث مهدی هم با ایشان مطرح شد و تأکید کردند که حرکت ما در مباحث دیگر به گونه‌ای نباشد که حساسیت روی پرونده مهدی را تحت‌الشعاع قرار دهد.

ما هم در آن مقطع، سعی داشتیم ورود تند به این مسائل نداشته باشیم. بنا شد جواب‌ها به تهمت‌ها را تهیه و به صورتی روشنگری کنیم. همواره نظر ما بر روشنگری بوده است. در سایت شخصی خود آقای هاشمی و در دیگر کانال‌های ارتباطی که ایشان در فضای رسانه‌ای داشتند و همچنین در روابط عمومی و حلقه مشاوران همواره تأکید بر روشنگری بوده است و همیشه نظر بر این بود که با ارتباطات و روش‌های معمولی، پاسخ‌های لازم را به اتهامات بدهیم. امسال نیز بر همین مبنا پاسخ‌هایی به شبهات داده شد.

شما در دولت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، بازرسی ویژه رئیس‌جمهوری را برعهده داشتید. نمونه‌هایی از دستورهای ایشان را برای بازرسی بفرمایید.

باید بگویم که بازرسی ویژه رئیس‌جمهوری در دولت آقای هاشمی رفسنجانی شکل گرفت. تا پیش از آن دفتر پیگیری‌های ویژه بود که در دولت آقای هاشمی و با دستور خود ایشان به دفتر بازرسی ویژه تبدیل شد.

ایشان در ابتدای تشکیل دفتر چند توصیه داشتند؛ اول اینکه، بازرسی مخصوص خود رئیس‌جمهوری و برای کمک به رئیس‌جمهوری است و حق ندارد در کارها مداخله مستقیم داشته باشد و فی‌البداهه نباید وارد موضوعات شود. در واقع ورود به موضوعات باید با دستور رئیس‌جمهوری باشد نه اینکه هر خبری شنیدید وارد موضوع شوید.

دوم اینکه، بازرسی ویژه برای مچ‌گیری نیست ما نمی‌خواهیم مدیران را تحقیر یا تخفیف کنیم و انگیزه‌ها را بکشیم، بلکه وقتی با دستور رئیس‌جمهوری وارد موضوعی شدید، حاصل بازرسی‌های شما باید اطلاعات صحیح از موضوع باشد. این اطلاعات را به رئیس‌جمهوری برسانید و کمک کنید که رئیس‌جمهوری بتواند تصمیم‌ بگیرد.

سوم اینکه، پرسنل بازرسی ویژه را هم نباید زیاد کنید که با یک ارگان جدید با چندصد پرسنل مواجه شویم؛ بلکه در هر موضوعی از کارشناسان و متخصصان کمک بخواهید و به محض پایان موضوع، دوباره به کارشان بازگردند. ایشان تأکید کردند که اعضای بازرسی ویژه رئیس‌جمهوری حداکثر ۱۵ نفر باشد. بنده هم بر اساس همین توصیه عمل کردم و وقتی می‌خواستم بازرسی را تحویل بدهم با کمتر از این تعداد تحویل دادم.

در این میان هم روی چهار محور برای بازرسی‌ها از همان ابتدا تأکید کردند؛ اول تولیدات در کشور برایشان خیلی مهم بود و اگر کارخانجات تولیدی دچار مشکل بودند برایشان اهمیت بالایی داشت که دلایل آن بررسی شود.

دوم، طرح‌ها و پروژه‌‌هایی که منجر به خدمات و سرویس‌دهی به مردم می‌شود. اگر طرحی قرار بود در زمانی افتتاح شود و به تأخیر می‌افتاد پیگیر بودند که این طرح‌ها زودتر به نتیجه برسند.

سوم، تسهیل بوروکراسی در کشور نکته مورد تأکیدشان بود. آن زمان روال‌های اداری خیلی طولانی بود و ایشان تأکید داشتند که بازرسی‌ها به تسهیل در این زمینه منجر شود.

و موضوع چهارم، آموزش عمومی، آموزش عالی، بهداشت و درمان و بحث سلامت و تربیت بدنی بود.

موارد خاصی را در ذهنتان هست که دستور ویژه‌ای داده باشند و از اهمیت خاصی برخوردار باشد؟

در دوره اول ریاست‌جمهوری ایشان، مجموعاً در بازرسی ویژه ۵۰۰ دستور کتبی ایشان را دنبال کردیم. یک‌سوم همین عدد هم دستورهای شفاهی ایشان بود که گزارش آنها را به صورت مکتوب به ایشان ارائه می‌کردیم.

برای نمونه، زمانی بود که تولید شیشه ساختمانی در کشور کافی نبود. در همان مقطع زلزله آمد و حدود ۲ میلیون متر مکعب شیشه در انبار کارخانه‌ای شکست. سؤال شد که شیشه در بازار نیست و چرا در کارخانه‌ای این مقدار شیشه بوده است. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی دستور دادند که بازرسی ویژه رئیس‌جمهوری وارد شود و موضوع را بررسی کند. بعد از بررسی‌ها متوجه شدیم که توزیع شیشه با روش دولتی انجام می‌شده و در این میان مسائل بوروکراتیک و همچنین رانت شیشه، باعث کمبود در بازار بوده است.

در مورد سیمان، تأکید ایشان این بود که تولید سیمان از ۱۵ میلیون تن در کشور، باید به ۵۰ میلیون تن برسد. بر این اساس دستور دادند که میزان تولیدات سیمان کشور را به‌روز به من گزارش دهید. همچنین در مورد سد پیشین در سیستان و بلوچستان تأکید داشتند که گزارشی تهیه شود تا این سد زودتر افتتاح شود.

آن زمان در موضوع تولید مواد شوینده و بهداشتی و نظافتی، مشکلات بسیار بود. مثلا زمانی درباره خمیردندان مشکل داشتیم. ایشان به بازرسی دستور پیگیری دادند و با پیگیری‌های جدی ایشان، تولیدات بالا رفت و مشکلات برطرف شد.

در پروژه‌ای مثل پروژه مترو هم بازرسی ویژه باعث شد که بنده را به سمت مترو گسیل کنند و دستورهای جالب دیگری که فرصت طرح آنها نیست. فرودگاه بین‌المللی امام خمینی هم در بازرسی ویژه، پیگیری شد.

بعد از رحلت آیت‌الله هاشمی برخی چهره‌ها و شخصیت‌ها خیلی بی‌تابی کردند. برخی مثل آقای سید مهدی طباطبایی و آقای ناطق نوری از همراهان همیشگی آقای هاشمی بودند و ناراحتی و سخنان‌شان دور از انتظار نبود ولی برخی از آنها منتقدان جدی آقای هاشمی بودند. مثلا آقای احمد توکلی که از منتقدان بود ولی در صداوسیما آمد و گریه کرد. یا آقای باهنر. این‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا بعد از رحلت آیت‌الله هاشمی به دیدار هیچ‌یک از این افراد رفتید؟

ببینید همه‌ شخصیت‌هایی که در انقلاب همراه بودند، به جز اندک کسانی که از انصاف کمتری برخوردارند، خاطرات مثبت‌شان از آقای هاشمی بسیار بیشتر از خاطرات منفی است. کسی نیست واقعا که بگوید خاطرات مثبت من از آقای هاشمی از خاطرات منفی من کمتر است. آقای احمد توکلی با وجود برخی نقدها، قطعا خاطرات مثبت بسیاری از آقای هاشمی دارد. همین‌طور آقای باهنر و دیگران.

همین جا هم بگویم که برخی کسانی که موضوعاتی را به عنوان نکات منفی از آقای هاشمی مطرح می‌کنند، از نظر ما نکات مثبت است و ما اتفاقا خشنود می‌شویم که اینها خودشان این موضوعات را می‌گویند. مثلا وقتی کسی می‌گوید آقای هاشمی دنبال تمام کردن جنگ بود و به دنبال صلح بود اتفاقا اگرچه او، این را به عنوان نکته منفی می‌گوید ولی از نظر ما، این مثبت است.

دیگر بزرگان، اگر جایی نقدی داشتند این نقدها را به آیت‌الله هاشمی گفته بودند و پاسخ را هم دریافت کرده بودند. بیش از ۹۹ درصد اطرافیان آقای هاشمی که با ایشان در ارتباط بودند مسائل و نقدهایشان را با شخص خود ایشان مطرح کرده و پاسخ دریافت کرده بودند.

افرادی مثل آقایان سید مهدی طباطبایی و آقای ناطق نوری هم که همواره همراه و یار آقای هاشمی بودند. بنده بعد از درگذشت پدر، خدمت آقای طباطبایی در بیمارستان رسیدم. خدمت آقای ناطق نوری هم رسیدم و تشکر کردم. ان‌شاءالله به تدریج خدمت سایر بزرگانی که در این مدت به خانواده هاشمی رفسنجانی لطف داشتند و در این غم ما را همراهی کردند خواهم رسید و تشکر خواهم کرد.

نقدهای بسیاری به آقای هاشمی در طول همه سال‌هایی که ایشان فعالیت سیاسی داشتند، وارد شده است. شد که آقای هاشمی در موضوعی، در جمع خانواده اظهار کنند که فلان نقد را که از فلان فرد مطرح شده قبول دارم یا فلان جا در عملکردم واقعا اشتباه داشتم و کاش فلان کار را انجام می‌دادم یا فلان کار را انجام نمی‌دادم؟

اینکه شما می‌گویید نقدها به آقای هاشمی همواره بسیار بوده است، قبول ندارم. ممکن است در موضوعی این نقدها را به زبان‌ها و بیان‌ها و در مقاطع مختلف مرتب تکرار کنند و اینطور به نظر بیاید که نقدها بسیار است؛ مثلا در موضوع سلام نداشتن نامه ایشان به مقام معظم رهبری، که صدها بار این نقد تکرار شد اما موضوع مهمی نبود. آیت‌الله هاشمی که همان زمان، بعد از انتشار نامه خدمت مقام معظم رهبری رسیدند ایشان از محتوا و ادبیات نامه اظهار نارضایتی نکردند و اخیرا هم آقای رضا امیرخانی یکی از نویسندگان معتبر کشور هم در صداوسیما به‌خوبی توضیح دادند که ذکر سلام در صدر نامه، امری ضروری و ادبی نیست و بیشتر فرهنگ محاوره‌ای است، اما چه اندازه به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در این‌باره توهین و تهمت زده شد. بنابراین بلندی صدای مخالفان ایشان به منزله زیاد بودن نقدها نیست، تکرار و مانور دادن روی آنها زیاد است.

یا یکی از موضوعاتی که همواره درباره دولت آقای هاشمی رفسنجانی مطرح شده، این است که ایشان در دولت خودش به مباحث توسعه سیاسی بی‌توجه بود. ببینید ایشان در دولت خودش اولویت اصلی را روی بازسازی زیرساخت‌ها و رسیدگی به ضروریات مردم گذاشته بود و بر این اساس خیلی از روشنفکران می‌گویند که مسائل سیاسی و توسعه سیاسی در دولت آقای هاشمی اولویت نبود. ایشان در یکی از مصاحبه‌‌هایشان گفته‌اند که من آگاهانه این کار را کردم، کشوری که نیاز به آب و برق دارد و معیشت مردم دچار مشکل است شما نمی‌توانید بیایید از مسائل سیاسی در آن سخن بگویید. آقای دکتر مهاجرانی هم در این باره دفاع محکمی دارند و مطرح کردند که وقتی خانه‌ای خراب است و ستون و سقف ایمنی ندارد، شما ابتدا آن را بازسازی می‌کنید بعد به این فکر می‌کنید که چه تابلوی هنری به دیوار بزنید.

البته من همین‌جا هم بگویم که این نقد را به این شکل قبول ندارم که آقای هاشمی در دولتش به کل مسائل سیاسی را رها کرده باشد. اتفاقا کارهای پایداری هم در حوزه سیاسی انجام دادند؛ اما بله، در دوره‌ای که کار را شروع کردند چون توقع از ایشان بازسازی کشور بود اصل هم و غم خود را بر این گذاشتند که بازسازی کشور انجام شود ولی بحث توسعه سیاسی در دوره دوم ایشان مطرح شد. اتفاقا لازم به ذکر است که بگویم تندترین انتقادها از آقای هاشمی در دوره اول مربوط به جریان چپ بود که می‌گفتند آقای هاشمی رفسنجانی چرا وارد درگیری با آمریکا نمی‌شود و در موضوع استکبارستیزی کم‌فعالیت است.

اما خود آقای هاشمی دو انتقاد در اواخر عمر به خودشان وارد کردند؛ یکی این بود که همدلی‌ای را که می‌خواستیم در جامعه ایران ایجاد کنیم و از آن به مسلمین جهان منتقل سازیم، نتوانستیم در ۱۰ سال اخیر در کشور به وجود بیاوریم و در مسیر آن توفیقی نداشتیم. دوم اینکه، در بحث مبارزه با فقر درست است که در ابتدای انقلاب حرکت‌های مثبتی را شروع کردیم و راهمان هم درست بود اما در این مسیر استواری لازم را نداشتیم و امروز جامعه ما به سمت و سوی فقر بیشتر پیش می‌رود. از نگاه آقای هاشمی این دو موضوع مهمترین ضعف‌ها بود که خودشان را در هر دو موضوع مقصر می‌دانستند.

به عنوان فرزند ارشد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، آینده سیاسی خانواده هاشمی را چگونه ترسیم می‌کنید؟

ما در ایران در خدمت همه مردم ایران هستیم. وظیفه خانواده و فرزندان آقای هاشمی است که راه هاشمی را ادامه دهند و هر جا به ما فرصت داده شود چه در حوزه اجرا و چه در حوزه سیاست، در خدمت هستیم. ان‌شاءالله بتوانیم از تجربه‌ای که در کنار آیت‌الله هاشمی به دست آورده‌ایم، برای خدمت به مردم و انقلاب بهره ببریم و آن را در اختیار جامعه قرار دهیم.

 

 

نظر شما