تاریخ انتخابات اردبیل نزولهای غیرمنتظره کم ندارد و اگر 29 اردیبهشت دو سوم از اعضای فعلی شورا توفیق تکرار نیافتند چندان اتفاق عجیب و غریبی رخ نداده است
شاید روزی که نتایج انتخابات مجلس هفتم اعلام شد، در بدبینانهترین حالت هم تصور اینکه علیمحمد غریبانی فقط 16 هزار رای داشته باشد؛ غیرقابل تصور بود. ابهت آرای 120 هزارتایی مجلس ششم غریبانی اینگونه در انتخابات مجلس هفتم در هم شکست. تاریخ در مجلس نهم برای جواد صبور به گونهای دیگر تکرار شد. ریزش آرای او مشهود بود؛ اما شاید خود او در خلوتاش هم چنین پیشبینی نمیکرد که آن 45 هزار رایی که او را راهی پارلمان ملی کرد، در 15 هزار رای خلاصه شود. در مجلس دهم منصور حقیقتپور هم چنین سرنوشتی را داشت. حقیقتپور 103هزار رایی را که در انتخابات مجلس نهم به دست آورد را به دست باد سپرد و به 28 هزار رای قناعت کرد. این چنین نزولهای غیرمنتظره، ویژگی ذاتی صندوقهای رای هستند. تاریخ انتخابات در اردبیل چنین مواردی را کم سراغ ندارد و تراژدی شکست ابهت آرایِ بزرگ، قصه پرغصهای است. چهرههایی که خیلی زود از اذهان توده مردم پاک شدند و باید در آرشیو تاریخ و کتابخانهها، درام افت و خیزشان را خواند. این قصه سقوطها، پرسوز و گداز است.
همین روزها که رقابت برای انتخابات شورای اسلامی شهر اردبیل بازار داغی دارد؛ شاید این برش از تاریخ برای طیفی از نمایندگانی که در پارلمان محلی و دور چهارم شوراها کمتر از حد انتظار ظاهر شدند؛ نکات ریز و درشتی را داشته باشد. انتخابات دور چهارم شوراها پدیده کم نداشت. ولی نعمتی رکورددار آرا در ادوار انتخابات شوراهاست که در دور چهارم توانست 22 هزار رای کسب کند، و رکورد عزیزه تراز، کمالالدین پیرموذن و جوادقرآننویس را در پشتسر گذاشت.
یک بررسی ساده از ترکیب ادوار شورای اسلامی شهر اردبیل نشان میدهد که همیشه چهار، پنج نفر از شورای پشین به شورای جدید نیز راه یافتهاند؛ وزنکشی کاندیداهای دور پنجم نشان می دهد، از شورای شهر چهارم وزن و سبد رای سه یا چهار نفرشان برای حضور در دور بعد فربه و سنگین باشد و این یعنی عدم حضور حداقل دو سوم اعضای فعلی شورا در ترکیب آینده آن، آنچه که به مفهوم واقعی همان تراژدی کلاسیک و درام کهنهای است که برای اغلب نمایندگان مردم چه در پارلمان محلی و چه ملی بارها تکرار شده است. مردم همانگونه که با یک اشتیاق قلبی خاص و هزاران تفسیر برای آیندهای روشن، رای اعتماد میدهند، با قلبی شکسته رای به سلب اعتماد هم میدهند. اما تاریخ آنگونه که برای طیفی از نمایندگان معلمی کند، معلمی نمیکند، یا آنها شاگردانی تیزهوش نمیشوند، یا اینکه درس تاریخ را فرا میگیرند، اما دانسته یا ندانسته خود را با دست خود نابود کنند. 13 عضو فعلی شورا، همه برای دور بعد ثبت نام کردهاند، یا طیفی از نمایندگان ادوار پیشین که برخی از آنها خود معترفاند که آن رای با ابهت و قدر گذشته را نخواهند داشت، اما با اصرار عجیبی قرائت و تفسیر بر این دارند که مردم بازهم به آنها اعتماد خواهند کرد! اماشاید مردم دیگر اقبالی به این طیف ندارند. مردم نه در پی انتخابهای عجیب و غریباند و نه میخواهند حباب اقبال ترک برداشته «انجمن شکست خوردگان» را ترمیم کنند؛ به نظر میرسد که دیگر خبری از آرای هیجانی نیست. هر چند که یک آلترناتیو خطرناکتر به نام «آرای قومی و قبیلهای» جایگزین آن شده است، و شاید همان گردابی که آرای هیجانی شورای شهر چهارم در آن بارها گرفتار شد را همین آرای قومی و قبیلهای برای شورای شهر پنجم سوغات آورد. اما انتخابات این دوره یک سری ویژگیهای خاص خود دارد. در بین 297 نفر کاندیدا، اشخاص خوشنام و خوشچهره کم نیستند و اگر پیام آنها برای ساختن«اردبیلی شایسته اردبیلیها» با فاکتور روشنگری مردم همراه شود، شک نکنید که شورایی هم تراز با همان انجمن معروف اردبیل دراوایل دهه پنجاه شکل خواهد گرفت. آنچه که ارمغانش برای اردبیل شهری آرام خواهد بود. در این راستا روشنگری مردم همان پاشنه آشیلی است که خیلی از وسوسههای ناثواب را خنثی میکند.
مهدی جهاندیده