یادداشت:

اگر تو نباشی…/دل نوشته ای از سید رضا سید دانش

|
۱۳۹۶/۰۲/۲۲
|
۱۶:۳۰:۴۱
| کد خبر: ۵۵۷۲۸۱
اگر تو نباشی…/دل نوشته ای از سید رضا سید دانش

اگر تو نباشی…

اگر تو نباشی، نه ماه، بهانه ای برای تراویدن دارد، نه آفتاب ترانه ای برای دمیدن.

اگر تو نباشی، زمان، تاریکنایی ست جاری تا ابدیت و زمین سیاره ی سرگردانی ست که بر مداری مایوس، بی بهار و باران، چرخ

می خورد.

تو نام دیگری هستی که در آغاز، روی عشق و روی امید و روی تمام خوبی های خاک و افلاک بود.

تو نام دیگری هستی، که خداوند دوست دارد، شاید وقتی دیگر آن را روی خورشید بگذارد و روی تمام ستارگان و کهکشان ها،

که هر نورو هر جلوه، سرچشمه در نگاه تابان تو دارد؛ که تمام شکفتن ها و رستن ها، ریشه در آن خاکی دارند که تو یک بار بر آن

قدم گذاشته ای که تمام رودخانه ها و اقیانوس ها و باران های ابدی، دنبال قطره ای از بیکرانگی تواند تا خود را سیراب کنند.

کدام بهار آمد، که از تو، سبز نشد؛ وکدام زمستان، که از نفس های تو، گرم نشد؟ تو آن راز سبزی، که زندگی با آن، شکفت.

و آن اولین کلمه، که آسمان در گوش زمین گفت.

فقط با توست که می شود، عاشقانه ماند و عاشقانه خواند.

با توست که نان و نور، در سفره ها و پنجره ها جاودانه می شوند و زندگی آن شاخه از گل نرگسی خواهد شد، که عطرش، از

سنگ تا ستاره، جهان را مست می کند…

سیدرضا سیددانش- فعال فرهنگی و رسانه‌ای

 

نظر شما