عدم حمایت پدران معتاد از فرزندان خود

می خواهم زندگی کنم

|
۱۳۹۶/۰۳/۰۸
|
۱۶:۴۷:۳۸
| کد خبر: ۵۶۵۷۰۱
می خواهم زندگی کنم
به پدرم گفتم می خواهم از شوهرم جداشوم ولی او مخالفت کردوگفت بایدبروی باهمسرت زندگی اما من قبول نکردم پدرم گفت: اگر همین الآن نروی تورا می کشم و ....

به گزارش برنا از اصفهان،خانمی 28ساله با وضعیتی بسیارنامناسب درحالی که صورتش از اشک چشمانش خیس شده بود وارد اتاق مشاوره شد و دوباره شروع به گریه کرد بعد از اینکه آرام شد گفت: همسرم معتاد به شیشه است، اگر یک روز موادش دیر شود زندگی من و فرزندم را سیاه می کند، من یک روز آرام از دست او ندارم بعضی وقت ها حالت جنون به او دست می دهد و شروع به کتک کاری من می کند دیگر سه سال است که این وضعیت را دارم تحمل می کنم اما دیگر طاقت ندارم و می خواهم از او طلاق بگیرم اما پدرم با این کار مخالف است، تورا به خدا به من کمک کنید، من هم می خواهم مثل دیگران زندگی آرام و راحتی داشته باشم.

او ادامه داد: یک هفته پیش پس از اینکه همسرم در اثر مصرف شیشه مرا به باد کتک گرفت شبانه دست دختر سه ساله ام را گرفتم و به منزل پدرم رفتم و گفتم می خواهم از سیاوش طلاق بگیرم اولش گفت اشکالی ندارد و اجازه داد تا در منزلش بمانم، تا اینکه دیشب مرا صدا زد و گفت می خواهم در موردتکلیف زندگیت با تو صحبت کنم ، به پدرم گفتم می خواهم از سیاوش جداشوم فقط همین، تنها راه نجات من در طلاق گرفتن است ، ولی پدرم مخالفت کردوگفت بایدبروی باهمسرت زندگی کنی!!

وقتی با مخالفت من مواجه شد داد زد: یا باید همین حالا ازخانه ی من بروی بیرون یااینکه به سرزندگی ات برگردی اما من باز هم مخالفت کردم و گفتم اگر مرا بکشی هم به آن خانه برنمی گردم و او هم تهدیدم کرد و گفت: تو را می کشم بحث ما تمام شد و من به اتاقم رفتم اما چنددقیقه بعد پدرم وارد اتاق شد و دست دختر کوچکم را گرفت و از اتاق بیرون کرد و مرا روی زمین خواباند و با چسب پهنی که در دستش بود دهانم را چسب زد تا داد و فریاد نکنم وبعد یک روسری دور گردنم انداخت و می خواست مرا خفه کند که با تلاش زیاد توانستم بالاخره از زیردستش فرار کرده و به بیرون خانه بروم ، تا صبح در خیابان های شهر آواره بودم تا اینکه تصمیم گرفتم به اینجا بیایم و از شما درخواست کمک کنم.

از طرفی تحمل زندگی کردن با همسرم را ندارم و از طرفی هم جائی برای بعد از طلاق ندارم ، پدرم هم که می خواهد من را بکشدچون اونیز مثل همسرم مواد مصرف می کند، مادرم نیز ازپدرم بسیار می ترسد وازاوحمایت می کند.

اقدامات مشاوره ای:

با توجه به وضعیت روحی وجسمی بسیار نامناسب این زن با یکی ازدوستان صمیمی وی تماس گرفته شد و از او خواسته شده که به مرکز مشاوره بیاید ودوست خود را به منزلش ببرد تا بعد ازایجاد آرامش نسبی به دادسرا رفته وشکایتی راتنظیم نماید ودر صورت لزوم به پزشکی قانونی ارجاع داده شود.

عدم حمایت پدران معتاد از فرزندان خود

کارشناس مرکز مشاوره آرامش در این باره اظهار داشت: اعتیاد پدیده شومی است که علاوه بر کشیده شدن فرد معتاد در درون منجلاب بدبختی ها و مصیبت ها، دیگر اعضای خانواده را نیز درگیر خود می کند و آسیب های فراوانی را به آنان متحمل می سازد.

وی افزود: یک پدر معتاد نه تنها خود زندگی خود را نابود می کند بلکه زندگی و آینده همسر و فرزندانش را نیز تباه می سازد، چنین شخصی به هیچ چیزی غیر از مواد اهمیت نمی دهد و به همین خاطر نمی تواند به همسر و فرزندانش محبت کند، احساس عاطفی خود را به آنان منتقل نماید، نیازهای آنان را برآورده نماید و در مشکلات و مشقت های زندگی از آنان حمایت کند و نمی تواند تکیه گاهی محکم برای آنان در برابر ناملایمات باشد.

این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی و آسیب شناس مسایل خانواده اظهار داشت: همانطور که در این پرونده ملاحظه کردید، پدر خانم جوانی که از سوی همسر معتادش مورد آسیب قرار گرفته چون خودش معتاد است و در تامین زندگی و هزینه مواد خود دچار مشکل است با جدائی دخترش و آمدن او بر سر سفره اش مخالفت می کند و از طرفی هم چون یارای مقابله با دامادش را ندارد به همین خاطر به دختر خود فشار می آورد که به سر زندگیش برگردد اما وقتی که با مخالفت او روبرو می شود قصد کشتنش را می کند.

وی با بیان اینکه، زندگی این افراد آینه عبرتی برای پدرانی است که هنوز در دام اعتیاد گرفتارند و برای درمان و ترک اعتیاد خود اقدامی نکرده اند گفت: توصیه ما به تمام افراد معتاد این است که هرچه زودتر برای درمان خود اقدام کنند و یک لحظه با خود بیاندیشند که آیا کشیدن مواد این قدر ارزش دارد که یک روز کار به جائی برسد که بخواهند دست روی همسر و فرزندشان بلند کند و یا حتی دست به قتل آنان بزنند!!!

لزوم حمایت از زنان بی پناه و بد سرپرست

کارشناس مرکز مشاوره آرامش، بیان اینکه وقوع جرم و آسیب توسط زنان بی پناه و بد سرپرست 40 درصد بیشتر از افراد دیگر است گفت: زنانی که دارای همسران و پدرانی معتاد،خشن، بد اخلاق و از این دست هستند و جائی برای زندگی و آرامش ندارند به ناچار از منزل فرار می کنند و برای گذران زندگی خود در دام افراد بزهکار و خلافکار می افتند.

وی با بیان اینکه بایستی چنین افرادی شناسائی و توسط سازمان ها و خیریه ها مورد حمایت قرار گیرند اظهار داشت: نجات این افراد باعث می شود که جامعه نیز از آسیب های اجتماعی رها شود.

این کارشناس مرکز مشاوره آرامش، اظهار داشت: در پروسه بعدی بایستی نسبت به درمان معتادانی از این دست اقدامات جدی صورت گیرد چرا که طلاق و جدائی همسران همیشه راه نجات نیست و بایستی با درمان افراد معتاد کاری کرد که خانواده آنها بتوانند در کنارشان زندگی آرام و نشاط بخشی را تجربه نمایند.

 

نظر شما