به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا، مهدی رحمتی از آن دسته سلبریتی ها و ستاره های فوتبال ایران است که خیلی سخت تن به مصاحبه می دهد. از طرفی او جزو آن گروه از افراد مشهور به حساب می آید که همواره ارادت ویژه ای به ائمه اطهار و اهل بیت علیهم السلام داشته است. شاید دو جمله بالا ارتباط چندانی به هم نداشتند اما وقتی دروازه بان و کاپیتان استقلال متوجه موضوع مصاحبه ما (مسجد) شد بی هیچ چون و چرایی قبول کرد به سوالات ما پاسخ دهد.
متفاوت ترین گفتگوی مهدی رحمتی را در ادامه بخوانید:
*مهدی رحمتی در فوتبال ما به عنوان یکی از بازیکنانی که همیشه پایبند به اصول دینی بوده شناخته شده و همین مساله او را کمی برجسته کرده است. این اعتقاد مهدی رحمتی و ارادتش به اهل بیت و ائمه اطهار از کجا نشات می گیرد؟
غالب خانواده های ایرانی ریشه مذهبی دارند. طبیعی است که هر کودکی وقتی در محیطی مذهبی مثل مسجد یا حسینیه بزرگ می شود یا نماز خواندن پدر یا مادر را می بیند تا یک سن خاص، مثلا ۵ سالگی تقلید می کند اما وقتی بزرگتر می شود خودش شخصا پیگیر این ماجرا می شود. درباره خود من هم همینطور بوده است. من در یک خانواده مذهبی و سنتی بزرگ شدم. همیشه همراه پدرم به مسجد می رفتم و در ایام عزاداری هم در دستجات و تکایا حضور داشتیم. خاطرات خوبی از ایام ماه مبارک رمضان دارم. وقتی که روزه می گرفتیم و شوق زیادی برای افطاری و سحری داشتیم. قطعا ارادت من به اهل بیت علیهم السلام از همین چیزها نشات گرفته است.
*خیلی ها ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی و اخلاقی را فاصله گرفتن از معنویت می دانند. تا چه حد فکر می کنی این ادعا درست است؟
من هم فکر می کنم دقیقا همینطور باشد. برای اینکه وقتی انسان یک سری اصول مذهبی را قبول داشته باشد و خود را مقید به انجام آن دستورات مذهبی بداند کاملا مشخص است که یک سری از کارهایی که درست نیست و گناه است را انجام نخواهد داد. فکر می کنم این موضوع در آینده آدم ها خیلی تاثیر دارد و اینکه قرار است به چه انسان هایی تبدیل بشوند. وقتی اعتقادات و آموزه های اسلامی و دینی وقتی نسل به نسل منتقل می شود باعث می شود آیندگان و فرزندان ما هم به این گونه مسائل پایبند باشند. البته باید این گونه چیزها درست آموزش داده شود که اگر این اتفاق رخ بدهد جامعه ای آرمانی و ایده آل پیش روی ما و فرزندانمان خواهد بود. از طرفی بی اخلاقی و بداخلاقی ها هم به مقدار زیادی کاهش پیدا می کند. داشتن چنین جامعه ای شاید خیلی دور از انتظار و آرمان گرایانه باشد اما تحقق این مساله به والدین، معلمان و مسئولین کشور مربوط می شود. اگر هر کسی کارش را به درستی انجام دهد می توانیم جامعه ای داشته باشیم که ناهنجاری نداشته باشد.
*بحث اصلی گفتگوی ما درباره مسجد است. مکان مقدسی که شاید این روزها آنطور که باید و شاید به آن توجه نمی شود. شما در این باره چه صحبتی دارید؟
همانطور که گفتم از کودکی و تا زمانی که خودم به تنهایی نمی توانستم بروم؛ همراه پدرم به مسجد می رفتم. از همان موقع خیلی از این مکان مقدس انرژی مثبت می گرفتم. الان هم یک بخش بزرگ از موفقیت هایم را مدیون همین اعتقاداتم هستم. آدم وقتی به چیزی اعتقاد دارد و یک سری اصول رارعایت می کن خودش هم آرامش بیشتری می گیرد. خود من به شخصه هنوز هم که هنوزه آرامش زیادی از حضور در اماکن متبرکه و مراسم های عزاداری که با میل و رغبت خودم صورت می گیرد؛ دریافت می کنم. انرژی خیلی زیادی از کارهایی که اینگونه انجام می دهم می گیرم. همیشه خیلی دوست داشتم همراه پدرم به مساجد بروم. خیلی خوب است که بتوانیم این فرهنگ را به فرزندان نسل بعد هم منتقل کنیم. البته باید همه چیز برایشان فراهم باشد. به هر حال بچه ها در سنین پایین به تفریح هم نیاز دارند. در مجموع خیلی خوب است که خانواده ها بچه ها را با این مکان مقدس آشنا کنند و به آنها آموزش های لازم را در این باره بدهند.
*دیده ایم که در طول بازی ها زیر لب ذکر می گویید. از این حرکت برایمان توضیح بدهید و اینکه آیا تاکنون تاثیرات این کار را در زندگیتان دیده اید؟
شخصیت خود من به گونه ای است که ذکر گفتن و یاد کردن از ائمه انرژی، قدرت و تمرکز بالایی را به من می دهد. حتی در لحظات غیرحساس بازی های فوتبال هم برای اینکه آرامش داشته باشم ذکر می گویم و واقعا می بینم که خیلی این ذکرها و یاد کردن از معنویات، چقدر یاری رسانم بوده است. همیشه مدیون اهل بیت بوده ام. افتخار می کنم در جایی بزرگ شده ام که چنین چیزهای ارزشمندی در وجودم نهادینه شد. خودم هم سعی می کنم چنین رفتاری با فرزندانم داشته باشم و به آنها یاد بدهم. به پرسم گفته ام هر وقت یک سوره از قرآن را یاد بگیرد برایش یک جایزه ویژه می خرم و همیشه هم روی حرفم بوده ام. علی، فرزند بزرگم هم خدا را شکر علاقه زیادی دارد.
*در پایان چه پیشنهادی برای نزدیک کردن جوانان و نوجوانان به مسجد دارید؟
به نظرم جواب این سوال را باید مسئولانی بدهند که وظیفه برنامه ریزی آموزشی برای بچه ها را دارند. آنها باید بدانند که چه کارهایی باید انجام بدهند و چگونه می توانند بچه ها را علاقمند کنند. خیلی خوب است که مسئولان ما به این سمت بروند. به جای اینکه بچه ها را غرق در بازی های کامپیوتری کنیم چه خوب است آنها را با معنویات بیشتر آشنا کنند. نمی گویم بچه ها این گونه تفریحات را نداشته باشند. اتفاقا خود من جدیدترین وسایل بازی را برای بچه هایم تهیه می کنم اما در کنارش به این مسائل معنوی هم توجه می کنم. خیلی قشنگ است وقتی کودکی یا نوجوانی را در مسجد می بینیم. فکر می کنم مسئولین می توانند با ارائه ایده های خلاقانه برای قشر جوان و نوجوان، آنها را بیشتر به سمت این مسائل بکشانند.