حدواداً چهل روز پیش بود که در محفلی نشسته بودیم و رفیقی غیر گیلانی گوشی خود را برداشت و با مهندس قهرمانی تماس گرفت و پس از احوالپرسی و رفع حاجت ؛ آن مرحوم از رفیق ما پرسید کجایی؟ و او گفت: در جمع دوستان. تا اینکه گوشی به دست بنده رسید و قهرمانی با اینجانب چند دقیقه ای مکالمه نمود …هنوز صدای گرم و پرجاذبه اش را که در گوشم نشست! به یاد دارم. با اینکه من با او مراوده آنچنانی نداشتم ولی طوری سخن می گفت که هر گونه حجاب گفتاری را از ذهن مخاطب دور می کرد…
آری قهرمانی اینگونه بود جذب می نمود تا اینکه دفع ننماید. او اهل تشریفات در مواجهات اجتماعی و غرور کاذب نبود ارتباط با او (برخلاف برخی از مدیران) آسوده می نمود (این تجربه بنده است) شاید هم همین بود که به گواه شاهدان، از او استانداری با صفت «محبوب» ساخته بود. امروز که در فضای مجازی (اینستاگرام و تلگرام و…) گشتی میزدم! به وضوح دیدم فعالین هر دو جناح به نیکی از او یاد می کنند. تو گویی عزیزی از دست داده اند و در سوگ او غم گسارند به جرات می توانم بگویم در یک دهه اخیر فقدان هیچ شخصیت سیاسی گیلانی تا این حد برای فعالین این حوزه همراه با تاثر نبوده است.
کاری با مشی سیاسی وی در سالهای نه چندان دور ندارم . بودند و هستند همین حالا ،کسانی که در سفره همین دولت نشسته اند و آش دیگری را هم می زنند! او هر چه بود خود بود . نه نقاب عوض میکرد و نه بر کرسی فاتحان روز شنبه می نشست! نمیخواهم از او قدیس بسازم و یا اینکه او را اسطوره مدیران گیلان بنامم. ولی قهرمانی توانست در دل مردم این سرزمین جا وا کند . سخت است در این زمانه مدیر باشی و دل بربایی.
یادممی آید در انتخابات سال ۹۴ وقتی او پا به فرمانداری رشت گذاشت تا در حوزه انتخابیه رودسر ثبت نام کند (ولی ماهرانه سرک کشید و از تهران کاندیدای رودسر و املش شد) تمامی رسانه های استان به تصمیم قهرمانی چشم دوخته بودند بی شک حضور او در پارلمان، جایگاهی متفاوت از لحاظ تقنینی و توسعه ای به گیلان می بخشید. ولی متاسفانه بخت یار او در شورای محترم نشد و او بسان هم تیپ های دیگرش از صحنه رقابت بازماند. هر چه بود گذشت… ولی قهرمانی امروز دوباره زنده شد . حیاتی از جنس نغمه هایی که مردم بسپارند به یاد.
خدایش آمرزنده است …روحش به روح الله بپیوندد و یادش قهرمانانه در اذهان چابک تاریخ ماندگار.
سید ارمیا مهدوی سعیدی