کرج شهری که امروز به عنوان پایتخت استان البرز میشناسیم و حالا تبدیل به کلان شهری در همسایگی تهران شده است, هنوز که هنوز است در بین قدیمیترها به باغها و خانه باغهای زیبایش که روزگاری مملو از آن بود شناخته میشود. شهری که زمانی جزئی از مازندران و روزگاری مایملک ری بوده است.
شاید بتوان گفت این شهر اهمیت خویش را از زمان صفویه به یادگار برده است. روزگاری که شاهراه قزوین – کرج – ری اهمیت بسیاری داشت و کاروانسراها، پلها و قلعههای ایجاد شده در حاشیه این مسیر مهر تاییدی بر آن است.
این شهر پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که به سرعت گسترش یافت، به حدی که چهره چند دهه گذشته آن با چهره امروزش غیر قابل مقایسه است. شهری که روزگاری آب و هوای مطبوع آن محبوب اشراف و ییلاق نشینان تهران بود تحت تاثیر همسایه بزرگ خود و در گذر زمان دچار استحاله شد و نه تنها بافت جمعیتی آن با گسترش روبرو شد و تغییر کرد بلکه و روز به روز و بیش از پیش معضلات کلانشهر تهران را نیز به ارث برد.
در سالهای اخیر با توجه به مهاجرت گسترده مردم ازشهرهای مختلف کشور برای اشتغال و درآمد بیشتر به شهر تهران و افزایش نرخ هزینه اجاره و خرید مسکن در تهران نه تنها بسیاری از این مهاجران، کرج را برای سکونت خود برگزیدند بلکه بسیاری از ساکنان تهران نیز برای سکنی به این شهر پناه آوردند.
مهاجرت تبدیل به پدیده ای شد که کرج و استان تازه تاسیس البرز را به موطن اقوام مختلفی از ایران بدل کرد و از این حیث بی شک نام ایران کوچک برازنده مرکز استان البرز است.
باید گفت پدیده مهاجرت گسترده نه تنها به خودی خود امر نامطلوبی نیست بلکه یک شهر مهاجر پذیر میتواند با استفاده از نیروی انسانی و همچنین مدیریت صحیح آن تا حدود زیادی به رونق نیز برسد اما باید گفت با توجه به محدودیت اشتغال در شهر کرج و و آمار نسبتا بالای بیکاری این مساله پیامد منفی داشته و منجر به انواع معضلات اجتماعی و بزه در این شهر شده است.
هرچند با تلاشهای نیروی انتظامی سعی در کنترل و برخورد با بزهکاری هایی از نوع سرقت و یا خرید و فروش مواد مخدر شده اما بی شک حل معضلاتی ازاین دست عمیق تر و ریشه ای تر از محول کردن آن به ناجا است.
مهاجرت لجام گسیخته حتی روی ترافیک و آلودگی شهر نیز به شدت اثر گذاشته است. گویی کرج مدتهاست ظرفیت بار ترافیکی خود را از دست داده و آلودگی آن امروز از تهران ده میلیونی چیزی کم ندارد. با این همه باید گفت شهر کرج با ظرفیت محدود خود نه تنها بار مشکلات خویش را باید بر دوش کشد بلکه نصیبش از همسایگی تهران بزرگ نیز تنها مشکلات و معضلات آن است و به نوعی قربانی همسایگی با پایتخت شده است.
وجود ندامتگاههایی مانند قزلحصار و رجایی شهر در کرج که امروزه با گسترش شهر تقریبا جزیی از آن شده اند خود یکی از مشکلات این شهر است. مجرمانی از هرجای ایران با محکومیتهای طولانی که عموما سرپرست خانوادههای خود بوده اند، با انتقال به این ندامتگاهها خوانوادههای آنان نیز به کرج نقل مکان کردهاند. مهاجرتی بدون هیچ پشتوانه مالی و حمایتی که منجر به رشد تکدیگری، سرقت، حاشیه نشینی و شغلهای کاذبی مانند دستفروشی در معابر عمومی و داخل مترو شده است.
آیا شهری چون کرج که به لحاظ جمعیتی در این چند ساله تبدیل به چند شهر اول پرجمعیت کشور شده است از نظر زیربنایی توان پذیرش چنین حجم جمعیتی را که عموما مهاجر نیز میباشند در خود دارد؟
مرکزیت کرج برای استان جوان البرز هرچند نکته مثبتی برای تمرکز بر مدیریت و تسهیلات اختصاصی این شهر و شهرهای استان بود اما در عمل گویا کمک چندانی به حل مشکلات این شهر نکرده و به نظر حل این معضلات نیاز به عزمی فراتر از این دست اقدامات دارد.
در مورد موضوع بزه معمول این بوده که نوک پیکان بازخواست و مقابله با آن یا به سمت سازمان بهزیستی و یا نیروی انتظامی است اما بواقع با نگاه و بررسی عمیقتر میتوان تمام ارگانها و مسئولان استانی و شهری را برای حل آن دخیل کرد.
شناخت ریشههای این معضلات و تبدیل توانمندیها و فرصتهایی که وقتی فکری برای آن نشده و به حال خود رها میشوند به تهدیدی برای سلامت اجتماع تبدیل میگردند، میتواند کمک بزرگی به جلوگیری از رشد نامطلوب بزه و جرم کند.
بیکاری و فقدان مهارتهای شغلی در جوانان و عدم آموزش مناسب به خانواده هایی که مساله معیشت آنان را از رسیدگی به رشد فرهنگی و فکری فرزندانشان غافل کرده است از مسائلی است که باعث گرفتاری نسل نوجوان و جوان در دام بزه میشود.
باید گفت اصولا شناخت معضلات و آسیبهای شهری و اجتماعی و حل آن بدون مطالعه ریشهای و ساختاری بافت اجتماعی شهر به صورت کامل میسر نخواهد بود. وقتی دستورالعملها و فرمولهای یکسانی برای حل مسائل شهرهای مختلف بدون مطالعه تخصصی و ویژگیهای جمعیتی هر شهر به کار میرود بدون شک در بهترین حالت این راهکارها مقطعی است و در طول زمان بی نتیجه خواهد بود.
دیدگاهها و مطالعات سطحی که به مانند مسکنی زودگذر تنها راه حلی موقت برای برخی معضلات شهری هستند شاید تنها عمری به اندازه عمر مدیریت مسئولان زیربط شهر داشته و چه بسا بار مشکلاتی جدیدتر را به روی دوش نفر بعد گذارد.
امید آنکه با استفاده از توامندی مسئولین دلسوز در مدیریت شهری و با استفاده از کارگروههایی با حضور تمامی مسئولین اجرایی و فرهنگی و آموزش استان و شهر بتوان با آینده نگرانی و نگاه عمیق تری به حل مشکلات شهر همت گذارد و عمل کرد.