به گزارش خبرگزاری برنا، جلال ملکی سخنگوی سازمان آتشنشانی پس از دیدن نمایش «یک دقیقه و سیزده ثانیه» با اشاره به اینکه شاید نظر من در مورد تئاتر یک نظر تخصصی نباشد بیان کرد: در حقیقت نگاه من یک نگاه عامیانه است که البته اگر یک شهروند عادی مثل من به عمق مطلب پی ببرد نشان میدهد که چقدر نمایش موفق عمل کرده است. من فکر میکنم بعد از مدتها یک کار نمایشی درست در زمینه آسیبهای اجتماعی انجام شده و خوب عمل کرده است.
وی ادامه داد: آسیبهای اجتماعی متاسفانه یکی از معضلات بزرگ شهر ماست که همیشه مغفول مانده و شاید هم میخواهند آن را مغفول نگه دارند که زیاد به چشم نیاید. با سوق دادن افکار مردم به سمت ترافیک و اینگونه مسائل، اصل مشکلات که ریشه در فرهنگ ما دارد، یعنی کاهش سطح فرهنگی جامعه، موجب بروز آسیبهای اجتماعی میشود.
ملکی افزود: من فکر میکردم مشکلاتی مثل کارتنخوابی و زنان خیابانی تنها به همان شخص بازمیگردد اما امشب با دیدن این نمایش متوجه شدم که افراد زیادی در این امر دخیل و موثر هستند. متوجه شدم مسائلی که این افراد دارند خیلی دردآور است؛ زنانی که پول میگیرند تا بچهدار شوند، بچههایی که نه میدانند پدرشان کیست و نه مادرشان را میشناسند و فقط بزرگ میشوند که از دوسالگی برای گدایی به سر چهارراهها فرستاده شوند. اینها آسیبهای مهم اجتماع ماست زیرا هر یک از این افراد میتواند در آینده به صورت مویرگی چندین نفر را آلوده و درگیر کند.
وی با اشاره به حادثه ساختمان پلاسکو بیان کرد: تخریب پلاسکو را دیدید، برای ساختن برج پلاسکو چند صد نفر بیش از 5 سال کار کرده بودند، اما تخریب آن حدود 10 ثانیه طول کشید. فرهنگسازی کاری زمانبر است اما تخریب فرهنگ کاری است که خیلی زود انجام میشود. در «یک دقیقه و سیزده ثانیه» هنر نمایش به عنوان یکی از قدیمیترین هنرهای بشریت توانست خیلی خوب و گزنده و تاثیرگذار این مشکلات را نشان دهد.
سخنگوی سازمان آتشنشانی اظهار کرد: امیدوارم این حرکتها ادامهدار باشد زیرا اینها درد جامعه است و باید واقعیتها را بپذیریم. پشت تصاویر پنهان نشویم، پیام را دریافت کنیم. عدهای خودشان را به خواب زدهاند که هر چه تلاش کنیم بیدار نمیشوند و متاسفانه بسیاری از این افراد جزو تصمیمگیرندگان هستند.
وی نمایشهای این چنینی را بسیار موثر دانست و گفت: چنین تئاترهای هدفمندی تاثیر قابل توجهی دارد. امیدوارم پیامش به گوش آنهایی که باید، برسد. به تمامی عوامل تبریک میگویم، کار خیلی خوبی ارائه دادهاند که کلیدواژههای قابل توجهی دارد. در دیالوگهای بازیگران نمایش نکاتی وجود دارد مثل بیان این جمله که «دندان کرمو را بکنید اما دور نیندازید و گاهی به آن نگاه کنید» که بسیار قابل تامل است. اینها مواردی است که میتوان در مورد آن اندیشید و از آقای گیلآبادی تشکر میکنم که با وجود تمام دغدغههای کاری این مسائل را مورد توجه قرار داده است.
فرج علیپور: «یک دقیقه و سیزده ثانیه» همیشه در ذهن مخاطب میماند
فرج علیپور نوازنده کمانچه که در میانه نمایش قطعهای را نواخت، در پایان اجرا درباره این نمایش بیان کرد: به نظر من نمایش «یک دقیقه و سیزده ثانیه» پیامهای خیلی خوبی داشت. دولت باید به صورت خیلی جدی فکری به حال این افراد بکند. این افراد گرفتار و بیکار هستند، اگر شغل و درآمد داشته باشند میتوانند به جامعه برگردند و مثل مردم عادی زندگی کنند.
وی همچنین نوع اجرا را کاری نو و متفاوت دانست که همیشه در ذهن همه میماند.
محمد حاتمی: این سبک از کار مثل راه رفتن بر لبه تیغ است
محمد حاتمی بازیگر برجسته تئاتر، سینما و تلویزیون نیز در مورد نوع بازیها در نمایش «یک دقیقه و سیزده ثانیه» گفت: این شکل نمایش به گونهای است که میطلبد بازیگر علاوه بر نوشتهای که قرار است حفظ کند و دستور کار اوست، حال چه خطابه باشد چه در قالب یک نمایشنامه و گفتوگوی بازیگران باشد، آمادگی لازم برای برقراری دیالوگ با مخاطب را نیز داشته باشد.
وی افزود: وقتی جنس بازی و شکلی که کارگردان میخواهد به نحوی است که تماشاگر باید پاسخگو باشد، علاوه بر اینکه جذاب است خطراتی هم دارد. تماشاگر ما به این نوع ارتباط عادت ندارد، تماشاگر ایرانی خجالت میکشد و بدون استثنا در تمام نمایشها پاسخی که تماشاگران میدهند همراه با خنده است. با جدیت نمیتواند پاسخ بگوید و اگر هم جدی باشد، باز هم یک خطر وجود دارد که ممکن است سمت و سوی نمایش را عوض کند، زیرا اگر تماشاگری به گفتهاش اصرار کند، بازیگر به دلیل اینکه زمان معینی در اختیار دارد باید بتواند به نحوی از آن قضیه بگذرد زیرا باید نمایش را جلو ببرد و قصه از دست نرود. به همین دلیل یک کار دولبه مثل دو لبه تیغ است.
حاتمی برقراری تعامل و دیالوگ بین بازیگر با تماشاگر را جذاب دانست و گفت: این امر تنها از بازیگر حرفهای بر میآید، بازیگران این نمایش هر کدام تجربیات بسیار متفاوتی دارند و از پس این قضیه بر میآیند حتی اگر گفته تماشاگر متلک باشد، اما به هر حال یک خطری وجود دارد. این نکته خیلی مهم است که تا سقف دو یا سه ساعت تماشاگر قرار است از بافت درام پیروی کند. بازیگر باید بتواند او را به دنبال خود بکشاند. تقطیع ممکن است از اصل داستان بکاهد یا اگر تماشاگر در یک جای حساس یا جایی که درام دارد شکل قوی به خودش میگیرد و قرار است یک گرهای صورت بگیرد، یک حرف نامربوط بزند و ناگهان قصه منقطع شود، فرم کار از دست میرود.
وی ادامه داد: به ویژه در رابطه با مسائلی که نمایش «یک دقیقه و سیزده ثانیه» به آن پرداخته است زیرا اینها قصههای سیاه و دردهای اجتماعی هستند که باید آنها را قبول کنیم. این مسائل کنارمان هستند اما آنها را نمیپذیریم و به راحتی از آن عبور میکنیم، در حقیقت خیلی توریستی این کار را انجام میدهیم. اگر از جمع زیادی از مخاطبان تئاتر و سینما بپرسند که از میدان راهآهن به پایین چه خبر است، در کوچه سرپولک چه میگذرد، کوچههای اطراف گمرک چه تاریخچهای دارد و آدمهای آن منطقه که هنوز هستند و سنی از آنها گذشته چه کسانی هستند، چگونه زندگی میکنند و معیشتشان چگونه تامین میشود، هیچ کدام از این افراد پاسخی ندارند. ما فقط از دور به قضیه نگاه میکنیم و اصلا به این نکته که این معضلات اجتماعی از کجا نشأت میگیرد فکر نمیکنیم. در حالی که اگر قرار باشد 24 ساعت کنار این افراد باشیم، محال است طاقت بیاوریم و بتوانیم به این نوع زندگی تن بدهیم.
این بازیگر تئاتر اظهار کرد: اصولا درباره این قصه صحبت کردن قدری تامل برانگیز است و نمیتوان در عرض یک دقیقه و سیزده ثانیه در مورد آن صحبت کرد. این شکل از اجرا و این قصهها باید تداوم داشته باشد و مردم با آن ارتباط برقرار کنند.
هوشنگ آزادیور: فرم کار را در «یک دقیقه و سیزده ثانیه» خیلی دوست داشتم
هوشنگ آزادیور شاعر، مستند ساز، پژوهشگر سینما و مترجم معاصر نیز در سخنان کوتاهی درباره نمایش گفت: ارتباطی که بازیگر با مخاطب برقرار میکند موجب تاثیرگذاری بیشتر قصه بر تماشاگر میشود. اما باید این نکته را هم در نظر گرفت که نظم و انسجام قصه از دست نرود. این نکته که نمایش «یک دقیقه و سیزده ثانیه» به مسائل زنان میپردازد و بازیگران به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار میکردند برای من بسیار مورد پسند بود.