من یک خبرنگارم!
سالها پشت هم می گذرد و هر سال به امید اینکه سال جدید همه چیز متفاوت می شود قلم می زنم اماهر سال شرایط دشوار و دشوارتر می شود راستش ما خبرنگاران مثل حلقه های زنجیر می مانیم که با وجود برخی خبرنگار نماها این حلقه ها سست و سست تر شده است . کجاست ترمزی که جلوی ورود این قشر را بگیرد،
نمی دانم!
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان با تجربه ای که من طی این سالها داشتم خبرنگاری تنها شغلی است که هرکس از هر جایی مانده و رانده شد بدون اینکه بتواند حتی یک خط بنویسد و بدون حتی کوچکترین نظارت وارد این عرصه می شود و بنام خبرنگار و روزنامه نگار در قالب ویزیتور فعالیت می کند اما بهتر است خیلی ها بدانند و باور داشته باشند ما خبرنگاریم همان هایی که در گرمای 50درجه تابستان هرمزگان کوه و دریا را طی میکنند تا حقایق استان را منعکس کنند ، همان هایی که در شرایط بسیار سخت همپای خیلی ها که قلبشان برای استان می تپد گام برمیدارند گاهی هم می دوند اما ویزیتوری نمی کنند.
خبرنگار آموخته است خوبی دلیل جاودانگی اش خواهد شد ... پس به جنگیدن با قلمش برای حق ادامه میدهد برای دفاع از حق مردم و جامعه اش می جنگند ، می نگارد نه برای آنکه دوستش بدارند و از او قدردانی کنند ...