یادداشتی از شهریار فرجی نصیری ؛

منافع اصلاح طلبان در دولت دوازدهم :اصلاح طلبان شریک دولت بمانند نه صاحب دولت

|
۱۳۹۶/۰۶/۰۴
|
۱۲:۱۳:۵۹
| کد خبر: ۶۰۴۸۹۵
منافع اصلاح طلبان در دولت دوازدهم :اصلاح طلبان شریک دولت بمانند نه صاحب دولت
وضعیت اصلاح طلبان اما در این میان به گونه دیگری است. مهمترین وزارتخانه ای که به نوعی می شود آن را قلب تپنده اصلاحات نامید، هنوز موفق به معرفی وزیر نشده است.

خبرگزاری برنالرستان - گروئه سیاسی :در فرصت تعین شده قانونی بالاخره کابینه دوم دکتر حسن روحانی توانست  از مجلس رای اعتماد بگیرد و کار خود را آغاز کند.

اکنون کابینه دکتر روحانی بجز دو وزارتخانه که با سرپرستی اداره می شود،١٦ گزینه از مجلس رأی اعتماد گرفتند و این امر موفقیتی قابل توجه برای دکتر روحانی بشمار می آید؛ چرا که گام اول را استوار برداشت.

وضعیت اصلاح طلبان اما در این میان به گونه دیگری است؛ مهمترین وزارتخانه ای که به نوعی می شود آن را قلب تپنده اصلاحات نامید، هنوز موفق به معرفی وزیر نشده است.

اگر اصلاحات را جنبش طبقه متوسط بدانیم، طبقه متوسط جدید در رأس این طبقه قرار می گیرد و این طبقه در ایران عمدتاً در دانشگاه ها متمرکز شده و به مثابه قلبی است که خون تازه بر پیکر اصلاحات می دمد.

به همین دلیل اصلاح طلبان با حساسیت ویژه ای به وزارت علوم نگاه می کنند و منتظر تدبیر دکتر روحانی برای تصمیم درست در مورد این وزارتخانه می باشند. وزارتخانه دیگر اما سرنوشتی متفاوت داشت؛ جایی که حبیب الله بیطرف نتوانست از مجلس رأی اعتماد بگیرد.

این دو عامل در کنار ترکیب چینش کابینه باعث شده تا برخی اصلاح طلبان انتقادات زود هنگام را از دکتر روحانی شروع کنند و در بین بخشی از بدنه اجتماعی نیز نوعی سرخوردگی از دولت به وجود بیاید.

دلیل این امر را می توان در نوع نگاه اصلاح طلبان به دولت دوازدهم جستجوکرد که خود را صاحب این دولت می دانستند و انتظار داشتند دکتر روحانی کابینه خود را از بین اصلاح طلبان انتخاب کند و این بزرگترین اشتباه این طیف از اصلاح طلبان است.

حسن روحانی هیچگاه حتی در سخت ترین روزهای کارزار انتخاباتی اش خود را اصلاح طلب ندانست ولی همواره از این جریان ریشه دار اجتماعی حمایت می کرد.

از این رو اصلاح طلبان نیز نباید انتظار داشته باشند که دکتر روحانی دولت را در طبق اخلاص گذاشته و به پاس زحماتشان تقدیم آنها کند.

اصلاح طلبان باید دریافته  باشند که صاحب  اصلی دولت نیستند؛ چرا که این امر نه شدنی است و نه به نفع آنهاست.

چرا که ساختار قدرت در ایران کنونی به گونه ای است که فشارهای سیستمی خارج از دولت(به معنای قوه مجریه) شاید تأثیرگذارترین امر در انتخاب کابینه باشد و بدون شک این فشارهای سیستمی در شرایط کنونی در تقابل با اصلاح طلبان قرار دارد.

همچنین به لحاظ قانونی نیز وزرا باید از مجلس رأی اعتماد بگیرند که مجلس کنونی با اکثریتی اصولگرا بعید به نظر می رسید به کابینه ای با عیار اصلاح طلبی بالا رأی اعتماد بدهد.

بنابراین در این شرایط سخت، مصحلت های بزرگتری وجود داشت که دکتر روحانی باید در چینش کابینه و گرفتن رأی اعتماد از پارلمان در نظر می گرفت و البته این امر به بهترین شکل ممکن مدیریت شد و تدبیر شیخ دیپلمات با دیگر کارگر افتاد و کابینه ای متخصص و کارآمد تشکیل و به تأیید مجلس رسید.

از طرف دیگر به نفع اصلاح طلبان نیست که به عنوان صاحبان دولت در افکار عمومی معرفی شوند و کارنامه دولت به حساب آنها گذاشته شود.

واقعیت این است که دولت دوازدهم هر اندازه نیز تدبیر به خرج دهد و هر اندازه هم کارآمد باشد، باتوجه به شرایط موجود جهانی، منطقه ای و داخلی، نمی تواند گامهای بزرگی در زمینه معیشت مردم که امروز بزرگترین خواست آنهاست، بردارد.

و یا حتی اگر گامهای بزرگی نیز در این زمینه بردارد، نتایج آن در طول چهار سال شاید خیلی ملموس و علنی نباشد. علاوه براین در چهار سال آینده بعید است که دیگر مردم رأی سلبی بدهند؛ چرا که دیگر احمدی نژادی وجود نخواهد د اشت که مردم از ترس او به اصلاح طلبان رأی بدهند و هر اندازه هم در مورد دولت مهرورز سیاه نمایی شود، مردم دیگر وضعیت موجود را نتیجه عملکرد این دولت نخواهند دانست.

بنابراین اگر اصلاح طلبان خود را صاحبان دولت در اذهان عمومی معرفی کنند، در سال 1400 باید پاسخگوی عملکرد دولت در برابر افکار عمومی باشند. از این رو و بنابر دلایل ذکر شده، به نفع اصلاح طلبان است که فاصله خود را با دولت حفظ کرده و با حفظ هویت سیاسی خود در قامت شریک راهبردی دولت ظاهر شده و در چهار سال پیش رو دولت را تقویت کرده و از آن حمایت کنند.

اما این حمایتها نباید به گونه ای باشد که افکار عمومی عملکرد دولت روحانی را به اصلاح طلبان نسبت دهند. فاصله باید به گونه ای باشد که هویت ها و عملکردهای اصلاح طلبان و اعتدال گرایان قابل تفکیک باشد و این دو در افکار عمومی یکی نشوند تا جایی برای دفاع از هویت و عملکرد اصلاح طلبی وجود داشته باشد.

تجربه نشان داده است که رؤسای جمهور در ایران در سالهای پایانی از محبوبیتشان به شدت کاسته می شود.

واقعیت این است که شراکت و همزیستی اصلاح طلبان و اعتدالگرایان یک ازدواج مصلحتی است تا ازدواج مبتنی بر عشق و این را افکار عمومی باید بدانند تا این دو را یکی ندانند.

نویسنده :دکترشهریار فرجی نصیری- دکترای علوم سیاسی واستاد دانشگاه

 

 

نظر شما