به گزارش گروه اجتماعی برنا ، پرونده این ماجرای مرموز از شامگاه چهارشنبه آخر سال ۹۵ ودر پی تماس مردی به نام بهنام با پلیس شهر «چهاردانگه» در اطراف تهران، در دستورکار تیم جنایی قرارگرفت. این مرد مدعی بود ازسوی زنی هدف اسیدپاشی قرارگرفته است. شاکی در جریان تحقیق به پلیس گفت: مدتی قبل با زن جوانی در تهران آشنا شدم ولی چندی بعد فهمیدم او ازدواج کرده و شوهر دارد. پس از آن همسرش چند بار مرا تهدید کرد تا اینکه شب حادثه رسید. من مقابل خانهام ایستاده بودم که «پریناز» به طرفم آمد و به صورتم اسید پاشید و فرار کرد.
بعد هم من را به بیمارستان انتقال داده و پزشکان اعلام کردند دچار سوختگی ۳ درصدی شدهام. ضمن اینکه چشم چپ و صورتم به طورجدی آسیب دیده است. با شکایت بهنام تحقیقات پلیسی در این باره آغاز شد و مأموران پی بردند زن جوان، ساکن تهران است. بنابراین کارآگاهان راهی پایتخت شدند و زن جوان را بازداشت کردند،سپس «پریناز» برای ادامه تحقیق به دادسرای جنایی پایتخت انتقال یافت اما زمانی که در مقابل بازپرس ایلخانی قرار گرفت، منکر اسیدپاشی شد.
او گفت: مدتها قبل زمانی که به بانک رفته بودم بهنام شماره تلفنش را به من داد و چند روز بعد در جریان یک سفر وسوسه شدم که با او تماس بگیرم. آن روز نخستین تماس را گرفتم ولی آخرین تماس نبود. بعد از مدتی شوهرم از ماجرا باخبر شد و به سراغ مرد غریبه رفت و از او خواست برای همیشه از زندگی ما دوری کند، اما بهنام دست بردار نبود و مرتب به مقابل خانه ما میآمد و داد و فریاد راه میانداخت. مدتی بعد او از من سفته خواست و گفت سفتههایم باعث میشود تا بهانهای داشته باشد و به سراغم بیاید و اگر هم مردم علت رفت و آمدهایم را بپرسند بگویم به خاطر سفتهها است، اما شب حادثه من و همسرم در خانه بودیم و من مرتکب اسیدپاشی نشدهام.
پس از اظهارات زن جوان، از آنجا که محل وقوع حادثه بیرون از تهران بود، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران؛ پرونده را به همراه متهم دراختیاردادسرای محل وقوع حادثه قرارداد.