شاید بگویید وظیفه شان است! شاید بگویید ارتش در همه دنیا وظیفه امدادرسانی در زلزله ها را برعهده دارد! اما باید اینجا باشید و ببینید که ارتشی ها با جان و دل پای کار هستند. انگار به خانواده های خودشان کمک می کنند. دستان شان خالی است اما قلب های بزرگی دارند.
تا چشم کار می کند بین مردم آواره و سرگردان جز ارتشی با لباس های خاکی و پلنگی نمی بینید! انگار تنها ارتشی ها هستند که باید به داد زلزله زدگان برسند. اینجا دیگر درجه و ارشدی معروف ارتشی ها جایی ندارد؛ امیر، سرهنگ و...تا سرباز دوشادوش و مانند پدر و پسر آستین بالا زده اند و دلسوزانه ثانیه به ثانیه نور امید به دل های مردم می نشانند.
از دیروز صحنه هایی این چنینی زیاد دیدیم. آب رسانی هم به گردن ارتش بود، جنازه ها را بیرون می کشیدند و خود با بغض و اشک ندای الله اکبر سر می دادند، کودکان وحشت زده را در آغوش می کشیدند و به آنها شکلات می دادند، با کودکان هرچند سخت می خندیدند و با بزرگترها شانه به شانه اشک می ریختند.
در لا به لای ارتشی ها، امدادگران سرخ پوش هلال احمر هم هستند اما هاج و واج مانده اند انگار فقط حضور دارند، نه تجهیزاتی و نه اقدامی که نشان از آموزش های امداد داشته باشد!
من هم می گویم ارتشی ها وظیفه شان امدادرسانی در زلزله هاست اما بیایید و ببینید حتی اگر وظیفه شان نبود باز با دستان خالی به جنگ آوار می رفتند. آنها می دانند بیرون کشیدن هرچه بیشتر لوازم زندگی زلزله زده ها می تواند لبخند تلخی به چهره های آنان بنشاند.
دست مریزاد به لباس خاکی پوشان ارتش که اینجا تنها و تنها انسانیت را معنا می کنند!