هر چند حمله به مدیران پیشین و آوار کردن مسئولیت همۀ مشکلات و ناکامیهای پیشین بر سر ایشان و توجیه ضعفها و ناکامیهای کنونی ازین رهگذر شیوۀ پسندیدهای نیست؛ اما نقد کارشناسی عملکردها و عرضۀ کارنامهای شفاف از عملگرها حق شهروندانیست که نه رعیت بلکه ولینعمت کارگزاران اجرایی کشور و مدیران سازمانهای خرد و کلان دولتیاند. از چنین منظری، نقد منصفانۀ عملکرد مدیریت پیشین شهرداری تهران، نه تنها جفاکارانه نیست بلکه وفای به عهدیست که مسئولان کنونی این دستگاه با مردم داشتهاند.
مدیریت جدید، شهرداری تهران را با پنجاه و پنج هزار میلیارد تومان بدهی فعلی و آتی تحویل گرفته، یعنی نزدیک به سی هزار میلیارد تومان بدهی قطعی ثبت شده در حسابهای شهرداری و بیست و پنج هزار میلیارد تومان صورت وضعیت پیمانکاران که دیر یا زود باید تسویه شود. مجموع این مبلغ تقریبا معادل است با بودجۀ سه سالۀ این دستگاه و چنانچه در سه سال آتی شهرداری تهران بالکل تعطیل و کلیه طرحهای عمرانی و فعالیتها و خدماتش برای شهروندان متوقف شود میتوان امیدوار بود این بدهی کلان پرداخته و حساب دخل و خرج "شهرداری مردم تهران" صفر شود.
در تخیل شاید اما در عالم واقع تعطیلی فعالیتهای شهرداری تهران امکان ندارد و چارهای جز آن نیست که با نوآوری و ابتکار خلاقانه در مدیریت شهری پایتخت، به نحوی هزینهها را کاهش و درآمدها را افزایش داد که در میانمدت و بلندمدت اولا بدهیهای فعلی و آتی پرداخته و ثانیا جلوی زیاندهی ناشی از اسراف و گران اداره کردن شهر گرفته شود.
یکی از راهکارهای فوری برای برون رفت از این وضعیت اضطراری و بن بست گونه افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای ادارۀ شهر بدون لطمه زدن به کیفیت خدمات ارائه شده به شهروندان تهرانی و بلکه ارتقای کیفیت این خدمات است. باید در نظر داشت که تهران بسیار گران اداره میشود اما خدمات دریافتی شهروندان تناسبی با بهای پرداختی از جیب ایشان ندارد. طی سالیان گذشته فعالیتهای محوله به بیرون از سازمان شهرداری فاقد بهرهوری کافی و مطلوب بوده و اینک باید شرایطی فراهم شود که در فضای رقابتی سالم میان پیمانکاران شایسته، بیشترین و بهترین خدمات در ازای کمترین هزینه به شروندان شریف تهرانی عرضه شود و این خود بسیاری از هزینههای زاید را کاهش خواهد داد. در واقع برون سپاری برخی فعالیتهای شهرداری باید معطوف به کوچک نگهداشتن بدنۀ سازمان شهرداری و کاهش هزینههای آن باشد نه حاتم بخشی از جیب مردم به برندگان مسابقههای غیر رقابتی. اگر فقط جلوی سرریزهای اضافی در بخشهایی نظیر رفت و روب شهری، نگهداشت فضای سبز، امکانات حمل و نقل و خدماتی ازین دست گرفته شود اندوختههای قابل توجهی در حساب شهروندان پسانداز خواهد شد که با مدیریت محتاطانه و مبتکرانه میتوان در زمینههای مناسب از آن بهره گرفت. نباید ازین نکته بسادگی گذشت که ادارۀ گران تهران وقتی از جیب شهروندان باشد سخاوت و گشاده دستی نیست. امانتداری اقتضا دارد در خرجکرد از جیب مردم به هنگام ارزیابی کیفیت خدمات و نیز به هنگام پرداخت بهای آن سختگیر و اهل حساب و کتاب باشیم.
نکتۀ قابل توجه دیگر در همین زمینه پهنای بیش از حد باند فرود به شهرداری تهران و فربه شدن نامتعارف بدنۀ آن دردورۀ پیشین است. با هر خط کش که بخواهیم بسنجیم این حجم از نیروهای جذب شده در سالیان گذشته زاید بر نیاز بوده. در مقابله با این فربگی رو به تزاید ابتدا باید جذب نیروی جدید را ممنوع کرد که خوشبختانه شده و سپس نیروهای زاید بر نیاز را با آموزش و ارتقای مهارتهای لازم در بخشهای دیگری که مورد نیاز است به کار گرفت تا در حوزۀ مدیریت منابع انسانی نیز اصل بهرهوری رعایت شود. با ایجاد توازن و تناسب میان بخشهای مختلف شهرداری تهران از حیث نیروی انسانی و ماهرسازی و انتقال نیروها از دوایر پر ازدحام به بخشهای مواجه با کمبود نیرو میتوان بخشی از هزینههای جاری را از زیان در حال انباشت به سرمایهای سودآور بدل کرد.
باز هم تاکید میشود که بدون سیاهنمایی گذشته و صرفا با استفاده از ترازوی نقد عینی عملکردها این نتیجه به دست میآید که تا کنون اداره شهر تهران برای شهروندان بسیار گران تمام شده و میان هزینههای پرداختی و خدمات دریافتی تناسب معقولی برقرار نبوده است. با توجه به محدود بودن منابع طبیعتا امکان تداوم بسیاری از خدمات موجود نخواهد بود مگر آنکه ساختارها و روندها دگرگونی اساسی معطوف به بهرهوری داشته باشند. اگر این دگرگونی صورت نگیرد شهروندان تهران حق دارند نگران آیندۀ شهر خود باشند که خرجش رو به تزاید است و دخلش خالی. بدون کاهش هزینهها و افزایش درآمدها از طرق معقول و مشروع تهران آیندۀ روشنی ندارد. به تعبیر سعدی علیه الرحمه:
چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن. تا بعد.