خبرگزاری برنا: دومین ساخته پیمان معادی بعد از فیلم برف "روی کاج ها " فیلمی عجیب است به لحاظ ایده و اینکه فیلمساز حالا قرار است عشق را در کدام نقطه جغرافیایی و زمان خاص روایت کند، معادی بسیار هوشمند فضایی متعلق به دوران جنگ را بر میگیرد تا تراژدی جنگ را به موازات درام عشق به چلنج نابرابر بگذارد.
فیلم قبل از روایت نیازمند فضا سازی است تا تماشاگر با محیط مد نظر و جریان و رخدادها آشنا شود. این اتفاق بسیار سریع رخ میدهد و مخاطب در مییابد که زمان کجاست، تاریخ به چه ماجرایی قرار است مرتبط شود و حالا شروع ماجرا...
طراحی صحنه سخت و اما دقیق اتفاق افتاده است و میتوان از کنار یکی دو گاف سهوی راحت عبور کرد، جنس و فضای داستان به خصوص در مدرسه تو را درگیر میکند اما قصه کند راه میافتد، به رغم لحظات جذاب موقعیتهای مدرسه با تمام بازی های خوب از سیامک انصاری، حبیب رضایی و بقیه حتی دانش آموزان، دو سه نوبت موقعیت تکراری شاید هدفمند مفروض میشود اما در لحظات شیرین فیلم باز هم خیلی همه چیز کند و گاه خسته کننده است. در فیلم بمب یک عاشقانه معادی با وجود اتفاق فینال و دو سه اتفاق وسط فیلم که حتما به اندازه فینال درام را ملتهب نمیکند ، قصه با ریتم ویژه ای پیش نمیرود، بازی های خوب اگرچه تماشاگر را سرگرم میکند اما این جذابیت گاهی حرام می شود چرا که اتفاقی پیش نمیرود.
روابط شخصیت ها در دو لوکیشن مدرسه و خانه، طبیعی و دوست داشتنی شکل گرفته، روایت عاشقانه شکل میگیرد اما کار میتوانست سر ضرب بهتری داشته باشد و پلان ها به رغم لزوم، قابل برش هستند.
سکانس های فینال مشخصا جذابیت کاربردی در این قصه دارند و حتی در برخی لحظات مخاطب ریتم نامطلوب را به فراموشی می سپارد.
در این درام موقعیت های کمدی شاید با تفکر درست جای گرفته، تکرارش در مدرسه آزار دهنده نیست و مخاطب نسل جنگ به سرعت خودش را در جریان پیدا می کند.
شاید لیلا حاتمی و پیمان معادی در نگاه اول زوج مناسبی برای این قصه به نظر نرسند اما کم کم خودشان را به فضا و مخاطب فیلم تحمیل میکنند که تو را درگیر میکند.
بمب فیلم خاصی است و تفکری که پشت فیلم است قابل احترام، این کار پر زحمت به نظر با یک تدوین دلسوزانه تر میتواند اکران موفقی داشته باشد.