به گزارش خبرگزاری برنا از قم، در این سروده آمده است:
کپسول آبی و یه بسته قرص قرمز
اسمای طولانی تو ذهنش جا نمیشن
این داروهای تلخ و کوفتی گم شدن باز
حتی تو ناصرخسرو هم پیدا نمیشن
دیشب دوباره موج سرتا پاشو لرزوند
سوت هزارخمپاره رومی شنید انگار
تو خواب و بیداری فقط هذیون و فریاد
"پوتینتو ازروی سینه م زود بردار"
میرقصیدن توی سرش زنهای کولی
تیرمی زدوتیر میکشید وجیغ می زد
موجی تر از رودای وحشی توی خونه
احساس می کردم رگاشو تیغ میزد
تو تب میسوخت و کل خونه داغ میشد
مثل یه آتیش که تو کوره جا گرفته
مادر کنار جانمازش گریه میکرد
دیدم دوباره دستاشو بالا گرفته
مادر شبیه ارگ بم پاشیده ازهم
بابا سرش رومی زنه محکم به دیوار
ده مُش مسکن هم دیگه فایده نداره
پوتینتو از روی سینه ش زود بردار
#سما_روشنایی