محمد خدابخشی نماینده مردم الیگودرز و عضو کمیسیون برنامه،بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی در یادداشتی که برای خبرگزاری برنا ارسال کرده پیامدهای خروج آمریکا از برجام و توصیه به دستگاه دیپلماسی ایران راه به شرح زیر تشریح نموده است:
آمریکا در حالی با فرمان ترامپ از برجام خارج شد که پیامد فوری آن دو مورد بود:
1- رسمی و علنی شدن آنچه این کشور به ناحق در سالهای اخیر به شکل تحریم بر ایران روا میداشت و محرز شدن عدم پایبندی این کشور به تعهدات بینالمللی خود.
2- نمودار شدن وجه جدیدی از مؤلفههای انتقال جهان از نظام تک قطبی به نظام جدید چندقطبی و زوال اقتدار آمریکا.
هر دو پیامد را میتوان به صلاح جمهوری اسلامی ایران دانست. خارج شدن فعالین اقتصادی و سیاستگذاران از خوف و رجای ناشی از ابهام در نحوه تعامل آمریکا در برجام که در سالهای اخیر تبعات منفی بر اقتصاد ایران گذاشته بود، را باید پیامد مثبتی برای ایران در نظر گرفت.چرا که علاوه بر افزایش عزم ما برای ساختن ایران با اتکاء به توان و ظرفیتهای داخلی، زمینههای اتحاد و وفاق ملی را نیز موجب خواهد شد.
علاوه بر این، تباین علنی مواضع آمریکا با اروپا و بقیه جامعه جهانی را باید نمایش وجه جدیدی از شکلگیری نظام جدید جامعه جهانی در نظر گرفت که مدتهاست آغاز شده و دست و پا زدن آمریکا هر چه بیشتر در حال تسریع آن است.
واقعیت آن است که در حال حاضر در نقطهای از تاریخ قرار گرفتهایم که جهان در حال تدوین مسیر جدیدی از گذار است. جهان تک قطبی در حال زوال است و کشورها در تکاپوی یافتن جایگاه خود در نظامات جدید بینالمللی هستند. نگاهی به واقعیتهای بینالمللی نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران در بطن این تحولات است و تعاملات جهانی با ایران از توافق برجام و پیش از آن گرفته تا اکنون که آمریکا به عنوان یکی از امضاکنندگان اصلی از آن خارج شده و عملاً وجه جدیدی از جهان چندقطبی را به نمایش میگذارد، نقش کلیدی و تاریخی ایران در مسیر جدید را نشان میدهد.
با خروج آمریکا از برجام تکلیف ما از امروز کاملاً مشخص و شفاف است: تقویت روز به روز دو پیامد مذکور.
در عرصه داخلی اتکاء بیشتر به توان داخلی و افزایش اتحاد حاصل شده از این شرایط باید روز به روز تقویت گردد. رمز توفیق در این زمینه ارتقاء توان مدیریتی کشور و افزایش نقش مردم در اداره کشور در کنار تأکید بر جنبههای مشترک و وحدت آفرین در اداره امور است.
غلبه بر چالشهای کشور بدون این سه عنصر ممکن نخواهد بود و لازم است اکنون که علاوه بر چالشهای اقتصادی داخلی با مسائل جدید بینالمللی مواجهیم بیشتر و عمیقتر به آن اندیشیده و عمل کنیم.
در عرصه جهانی، افزایش شکاف میان آمریکا با سایر جامعه بینالمللی و بهرهمندی کشور از این شکاف باید راهبرد اصلی دستگاه دیپلماسی کشور باشد. در این عرصه رفتار عقلانی در کنار ارتقاء توان دیپلماتیک بخصوص در حوزه دیپلماسی اقتصادی و عمومی نقش کلیدی دارد. اگرچه عدم اعتماد بی قید و شرط به سایر کشورها اصلی خدشه ناپذیر در روابط بینالمللی است، این نکته را بپذیریم که باید در جهان جدید به دنبال نقاط مشترک با سایر ملل باشیم تا بتوانیم هرچه بیشتر زوال اقتدار پوشالین آمریکا را تشدید کنیم.
انتقال این پیام روشن به جامعه جهانی بخصوص پنج کشور باقیمانده در توافق برجام که بقای این توافق (با همه ابعاد آن بی کم و کاست) برای ایران مهم است اما حیاتی نیست، نقش کلیدی در توفیق این راهبرد خواهد داشت.
آتش زدن برجام در مجلس شورای اسلامی اگرچه اقدامی نمادین بود اما قصد انتقال این پیام را به آمریکا و سایر کشورها داشت که در صورت عدم تضمین منافع ایران دربرجام (بخصوص از سوی کشورهای باقیمانده در آن)، خروج از آن برای ما دشوار نیست و بدون برجام این ایران نیست که متضرر اصلی خواهد بود.
بیشترین نگرانی که در افکار عمومی با شرایط جدید وجود دارد، تبعات اقتصادی ناشی از اعمال مجدد تحریمها علیه ایران است که ضمن ضرورت جدی گرفتن آن، باید دانست که با اتکاء به دو راهبرد داخلی و خارجی فوق، امکان گذار از این تحریمها نیز وجود خواهد داشت. اصل برخی تبعات تحریمها را نباید نادیده و حتی دست کم شمرد اما لازم است ضمن ارتقاء توان داخلی، با افزایش تعاملات بینالمللی، آن را کاهش و احیاناً به فرصت تبدیل کرد. واقعیت آن است که تحریمها دیگر نمیتواند نظیر سالهای ابتدایی دهه 1390 بر ما فشار آورد. اولاً ما از گذشته تجربیاتی داریم که میتوانیم آن را به کار گرفت و همچنین از اشتباهات گذشته درس بگیریم. ثانیاً امروز بر خلاف گذشته اتحاد و اجماع جهانی علیه ما وجود ندارد.
اگر تحریمهای آمریکا را به دو دسته تحریمهای نفتی و مالی و پولی تقسیم کنیم. واقعیت آن است که اعمال تحریمهای نفتی که قبلاً با جلب نظر سایر کشورها توسط آمریکا انجام میشد نظیر آن دوره ممکن نخواهد بود. نگاهی به خریداران اصلی نفت ایران نشان میدهد که عمده آنها ممکن است به طور بالقوه انگیزه لازم را برای عدم توجه به خواستهای آمریکا داشته باشند. چین و اروپا به دلیل خروج یکجانبه آمریکا از این کشور دلخور هستند و هندوستان نیز حتی در سالهای اوج تحریم در گذشته نیز به خرید خود از ایران ادامه داد (هرچند آن را کاهش داد). نگرانی اصلی در مورد ژاپن و کره جنوبی است که لازم است دستگاه دیپلماسی اقتصادی اگر امکان اقناع آن دو را ندارند به دنبال خریداران جایگزین باشد.
در زمینه تحریمهای پولی و مالی که به دلیل وابستگی تنگاتنگ نظامات مالی بینالمللی با اقتصاد آمریکا بزرگترین اهرم فشار این کشور محسوب میشود، بخشی از مشکلات ناشی از آن با انجام معاملات تهاتری ما با کشورهایی که تعامل همزمان صادرات و واردات با آنها داریم قابل حل است و بخشی با تعامل مثبت با همسایگان نظیر ترکیه و عراق. در این برهه همکاری احتمالی اروپا که در دور قبلی تحریمها ممکن نبود، میتواند راهگشا باشد. در اینجا هم لازم است دستگاه دیپلماسی به آن توجه ویژه داشته باشد تا اثر تحریمهای مالی و پولی را تقلیل دهد.
در نهایت صاداقت با مردم و سرلوحه قرادادن خدمتگذاری به آنها باید سرلوحه تمام مسئولین کشور باشد چرا که این مردم هستند که قرار است بار گذار سرافرازانه ایران عزیز از این مرحله و رسیدن به تعالی را بر دوش بکشند و بدون همراهی همدلانه آنها چنین توفیقی حاصل نخواهد شد.