وقتی احمد ابوبکر، داور عمانی بازی تیمهای فوتبال ایران و ازبکستان در انتخابی جام جهانی 2018 روسیه سوت پایان بازی را با برتری ایران به صدا درآورد، گزارشگر بازی جملاتی را پشت سر هم ردیف کرد که بیشتر شباهت نزدیکی به پایان دراماتیک برای یک فیلم سینمایی داشت. فیلمی که دیالوگهای واپسین آن با مضمون «رسیدن به جام جهانی؛ دومین بار پی در پی در جام جهانی فوتبال که این برای نخستین بار در طول تاریخ است» به قدری محکم به جان تماشاگران آن مینشست که انگار عاشقانهای پر تنش به پایان رسیده است. درست شبیه سینما که در چنین لحظاتی برای بسیاری فرقی نمیکند کارگردان اصلی و عوامل تولید چه کسانی هستند و جملگی برای بازیگران آن دست میزنند، در وادی ورزش هم هیجان از خاطر تعداد پرشماری میبرد که برای این پایان دراماتیک چه راه پرپیچ و خمی طراحی شده است.
فوتبال ایران در اوج هیجان و در شرایطی بلیت جام جهانی روسیه را به دست گرفته بود که چندان اخبار خوش نقش و نگاری از طراح اصلی آن در صفحه نخست روزنامهها و خبرگزاریها و کانالهای تلگرامی نبود. مسعود سلطانی فر که تقریبا در سال آخر عمر دولت یازدهم سوار بر اتوبوس دستگاه ورزش آن شد روزهای سختی را سپری کرد تا این شیرینی را فوتبال ایران برای نخستین بار طعماش را بچشد که برای دومین بار پی در پی در جام جهانی فوتبال حضور داشته باشد. چهرهای که در ساختار سیاسی ایران آزمون خودش را پس داده بود و توانسته بود از استانداری و مدیریت در بخشهای مختلف اجرایی یا معاونت رییس جمهوری در حوزه گردشگری و توریسم کشور، کلید وزارت ورزش و جوانان در خیابان سئول تهران را به دست بگیرد؛ آن هم در شرایطی که ورزش ایران حال و روز خوشی نداشت و این پیکره نفسهای زجر آوری را بازدم کرده بود به طوری که وضعیت استقلال و پرسپولیس بهعنوان دو رکن اساسی فوتبال ایران در لبه پرتگاه قرار گرفته بود و از سوی دیگر برخی سوءمدیریتها از کی روش یک متزلزل تمام عیار برای نیمکت تیم ملی فوتبال ایران ساخته بود.
ادامه این داستان را میتوان در مجموعه ورزشهای رزمی مشاهده کرد که به اذعان بسیاری از خاک خوردههای آن شرایط به قدری برای آنان پیچیده شده بود که دل شان از تقدیر گرفته بود. مصیبت داستان به همین جا خاتمه پیدا نمیکرد چه آنکه کشتی، والیبال و ورزشهایی این چنینی جایگاهی نامتوازن در ساختار ورزش ایران به خود گرفته بودند. جمع جبری این اتفاقات وضعیت سنگینی برای اصلاح مدیریت پیش روی مسعود سلطانی فر بهعنوان وزیر ورزش و جوانان قرار داد و در نهایت کوهی از مسائل مالی که گویی با تمام بخشهای اجرایی نظام اداری ایران گره خورده است. کارنامه وزیر ورزش و جوانان که یک بار دیگر فعالیت خود را در دولت دوازدهم آغاز کرده است در شرایطی در دولت یازدهم به انتها رسید که رویدادهای شیرینی برای ورزش ایران به ثبت رسید. شاه بیت این رویدادها اگرچه در صعود تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی خلاصه میشود اما بی تردید نمیتوان جوانگرایی در تیم والیبال و به تن کردن رختی نو بر تن این تیم را نادیده گرفت. یا در شرایطی دیگر به سادگی از کنار بهتر شدن وضعیت دو باشگاه استقلال و پرسپولیس (بدون ریالی هزینه از جیب دولت) گذشت. این موفقیتها قطعا در همین حد خلاصه نمیشود.
وزیر اصالتا اصفهانی اهل ریخت و پاشهای مرسوم در گذشته نیست. مدیران ورزشی بودند که با بیانیه و مصاحبه دنبال باج خواهی بودند اما وزیر بزرگ شده جنوب شهر (خیابان کمیل تهران) اهل باج دادن نبود و محکم ایستاد. اگر قرار بود با هر مصاحبه مدیران فاسد گذشته و روسای زیادی خواه فدراسیونها، مسیر کشتی ورزش عوض شود دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشد. اهل جنجال نیست. به تاسی از علوم فراگرفته از درس قرآن مادر، حاضر به بی اخلاقی و رسانهای کردن تخلفات معترضین نشد. رسانه رو خیلی خوب میشناسد. به دلیل سیاسی بودنش از نظر شخصیتی بسیار پیچیده است. سالیان سال استاندار بوده و به خوبی با آنالیز افکار عمومی آشناست. عقاید اهالی و موضوعات روز ورزش را به خوبی تجزیه و تحلیل میکند. بسیار خوش صحبت است به طوری که میگویند وقتی در جلسات دولت رییس جمهوری از اطلاع رسانی و مصاحبههای بعضی از دولتمردان گلایه میکند، آقا مسعود را بهعنوان الگو مثال زده و از سخنوری وی به نیکی یاد میکند. بی پولی، کنسل شدن سفرهای خارجی و تعطیلی اردوهای تیمهای ملی از جمله مشکلات عمدهای که بود از دیرباز موضوع اصلی گلهمندی و مصاحبههای فدراسیونها و ورزشکاران بود. در این دو سالی که سلطانی فر وارد ورزش شده استفاده بهینه از منابع مالی در دستگاه فرسوده و بی نظم ورزش نهادینه شده و دیگر از مصاحبههای گلایه آمیز مالی خبری نیست. در دوران کنونی وزارت ورزش، در دو مجموعه استقلال و پرسپولیس بدون استفاده از منابع دولتی علیرغم مدیریت ضعیف به جای مانده از گذشته سروسامان نسبی حاکم شد. با نظارت، حمایت و هدایت عملکرد فدراسیونها، اکثر برنامههای قهرمانی و همگانی آنها اجرایی شد و امروز بزرگترین کاروان ایران عازم بازیهای آسیایی است.
علیرغم محدودیتهای بودجه 97 در حوزه عمرانی، سلطانی فر برنامه و تیم مقتدری را برای اتمام پروژههای نیمه تمام به کار گرفته و در کنار اجرای برنامههای نرم افزاری، توسعه زیربنایی و افزایش امکانات سخت افزاری را مدنظر قرار داده است.
پایه ریزی برای ورزش بهعنوان پشتوانههایی که در آیندهای نزدیک قرار است برای ورزش ایران افتخار آفرینی کنند رویدادی است که آرزوی بسیاری از اهالی فن بود. اتفاقی که حالا رایحه آن از ورزش ایران به قلبهایی که دلواپس این ماجرا بودند به استشمام رسیده است. ورزش بانوان محدودیتها را با رعایت استانداردهای اسلامی کنار گذاشت. امروز فوتبال بانوان ما قهرمان آسیا میشود. تیمهای پرطرفدار به لیگ برتر میآیند و شادی مردم و هواداران در همه نقاط ایران زمین احساس میشود . این اقدامات عملیاتی شده، همان توقعاتی بود که سبب شد تا نمایندگان مجلس مسعود سلطانی فر را برای یک ماراتن 4 ساله دیگر نیز بدون مخالف در مجلس شورای اسلامی راهی وزارت ورزش و جوانان کنند. این انتخاب در شرایطی رخ داد که افراد ضعیف در سمتهای بعضا کلیدی وزارتخانه بهعنوان میراث دوره محمود گودرزی حضور داشتند و امروز ورزش کشور بر اساس عملکرد قابل دفاع وزیر ورزش و جوانان در نقطه تشویق قرار گرفته است. دیگر خبری از دعواهای خسته کننده کمیته المپیکیها و وزارتیها نیست. همه ورزشیها وزیر را بهعنوان پدر ورزش کشور قبول دارند و سلطانی فر هم از آنها انتظار دارد که پا به پای او برای موفقیت گام بردارند. انتظار پر از هیجانی که مسعود سلطانی فر بهعنوان وزیر ورزش و جوانان به طور شخصی کمتر از آن سخن میگوید و همچنان بیشتر سکوت میکند و گفتنیهایش را در میدان عمل به تصویر میکشد. عادت به شلوغ کردن ندارد و مانند سیاسیون امور مهم را در سکوت جلو میبرد. تاکنون وزرا و روسایی که به ورزش آمدهاند به اندازه سلطانی فر اهل تحلیل و پردازش نبودهاند و این همان گمشدهای است که ورزش و ورزشیها به آن نیاز داشتند.
این شاید شنیدنی ترین سکوتی باشد که ورزش ایران آن را طاقت میآورد.
منبع: روزنامه ایران ورزشی