روستاهای کاکاونددلفان محروم از امکانات اولیه زندگی

|
۱۳۹۷/۰۶/۳۰
|
۲۱:۳۸:۵۷
| کد خبر: ۷۵۵۲۲۸
مسؤولانی که نسبت به تأمین آب آشامیدنی سالم، برق، گاز، مدرسه و راه آسفالت روستاهای شهرستان دلفان بی‌تفاوتند

 

 امروزدر مسیر جاده نورآباد به دهستان ایتیوند جنوبی سرکشی می کنیم . 

 به گزارش خبرگزاری برنا از لرستان ،ورآباد شهری در شمال غربی لرستان با گستره جغرافیایی وسیع دومین شهر پر جمعیت استان لرستان در همسایگی استان کرمانشاه با مردمانی فهیم ، تلاشگر و مهمان نواز اما توسعه نیافته ، ایتیبوند جنوبی دهستانی زیر مجموعه بخش کاکاوند دلفان با روستا های پراکنده و جمعیت مولد در همسایگی شهرستان کوهدشت و تنگه معروف شیرز واقع شده است . 

اما استان لرستان باوجود دارا بودن بسیاری از این شاخصه‌ها همچنان به لحاظ زیرساخت‌های توسعه‌ای و صنعتی رشد چندانی نداشته، به عقیده بسیاری از کارشناسان کم‌توجهی دولت‌های گذشته، پیگیری نکردن برخی نمایندگان منطقه در طول این سال‌ها و بی‌توجهی به ظرفیت‌های موجود مهم‌ترین علت محروم ماندن این خطه محروم اما زر خیر بوده است.

در این میان شهرستان دلفان نیز علی‌رغم اینکه دارای ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های متعدد در حوزه‌های مختلف به‌ویژه کشاورزی، دام‌پروری و گردشگری و وجود نیروی جوان کارآمد بوده همچنان در محرومیت به سر می‌برد و این در حالی است که در سایر مناطق و شهرستان‌های کشور ایجاد طرح‌های کلان کشوری از قبیل احداث فرودگاه، راه‌آهن، پتروشیمی و ... از مطالبات عادی مردم است اما متأسفانه در بسیاری از روستاهای این شهرستان از حداقل امکانات اولیه زندگی از قبیل آب، برق و راه دسترسی محروم هستند و رفع این مشکلات به مطالبات جدی تبدیل‌شده است.

در برخی مناطق این شهرستان بسیاری از روستاها از حداقل امکانات اولیه زندگی از قبیل آب آشامیدنی سالم و بهداشتی، برق، جاده، گاز و غیره محروم هستند و با محرومیت عجین شده اند و گویی این واژه هرگز نمی خواهد با مردم این دیار خداحافظی کند.

 

چند سالی می شودبه همت قرارگاه خاتم الانبیا راه خاکی امامزاده بابابزرگ آسفالت شده و روستائیان ساکن در مسیر جاده نورآباد تا امامزاده از موهبت راه دسترسی بهره مند شده اند .  

بسیاری از ساکنان روستاهای بخش مرکزی  شهرستان دلفان از کمترین اماکنات زیرساختی محروم هستند به طوریکه بسیاری از این روستاها مشکل آب آشامیدنی، راه دسترسی و گاز دارند.

نبود راه ارتباطی مناسب، مسکن های فرسوده، آب شرب، گازرسانی، نبود امکانات فرهنگی، تفریحی و ورزشی از مهمترین مشکلات مردم روستاهای شهرستان دلفان است که برنامه ریزی مناسب برای تخصیص اعتبارات و اجرای پروژه های عمرانی و زیربنایی در این شهرستان و رفع محرومیت در آن ضرورتی اجتناب ناپذیر است.

مهمترین مشکل مردم شهرستان دلفان به مانند دیگر شهرستانهای لرستان بیکاری است به طوریکه نبود فرصت های شغلی در روستاها و بخشهای محروم زمینه مهاجرت بسیاری از ساکنان را به شهرهای اطراف فراهم کرده است.

اما بعد از بابا بزرگ روستاهای زیادی وجود دارد که از نعمت راه مناسب برخوردار نیستند تا جائیکه فقط ماشین کمک دار و البته جیپ های شهباز قدیمی 40-50 سال پیش باز هم راههای صعب العبور را می روند و شاید پایتخت جیپ ایران هم نورآباد باشد در مسیر راه مالرو به روستاهای زیادی می رسیم .برخی دارای امکانات رفاهی نسبی برق و آب ناچیز لوله کشی و برخی فاقد برق و آب مناسب هستند .

مقصد کوله ناب آخرین مسیر بخش ایتیوند به سمت کوهدشت است .  

 

 

 

روستاهای فاقد برق  بهانه ای شده برای همنشینی با ساکنان این منطقه،درکوله ناب هیچ صدایی به گوش نمی رسد سکوت کوهستان است و جنگل های انبوه بلوط، جاده ای از جنس خطر و آسیب، 

جاده ای که به مرور زمان و بدون ماشین آلات راهسازی شکل گرفته و شاید روزها ی متعدد این جاده ماشین به خود نبیند – مرادیانی پیرمرد 80ساله ساکن در آخرین روستا مجموعه کوله ناب می گوید بخش مهمی از این جاده را با بیل و کلنگ درست کرده ام . اگرچه ساکنان کوله ناب زیاد نیستند چیزی حدود 35 خانوار در چهار روستای پراکنده اما فاقد هرگونه امکانات رفاهی آب ، برق، جاده و حتی مدرسه هستند در روستای گوجر توقفی کوتاه داریم خوشبختانه به این روستا برق رسیده است و لوله ای در جلوی خانه ی گلی روستائیان وجود دارد که شلنگی به آن وصل است –وقتی همراهان شلنگ را جدا می کنند غبارهای نشسته برصورت را پاک کنند صدایی از کنار اتاقک گلی می آید که چرا آب را قطع کردید شلنگ را وصل کنید تا حمام تمام شود؟ 

ایبن تنها المان بهداشتی یک روستا بود – اندکی دور تر پدری جوان با سه فرزند خردسالش در کنار شهر بازی کودکانه که یک تاب آویزان بر درخت بلوط است ایستاده ، کنار ش میروم  دمدار است و تلاشگر روزی خود را نه از مردمان بلکه ازدل جنگل صید می کند کودکانش به مدرسه نمی روند مدرسه ای وجود ندارد که بروند خیلی ساده از کنار درس خواندن فرزندان می گذرد !! به روستای دیگری می رسیم چند خانواده ساکن در این روستا به صورت فصلی آمده اند برای چرای دامها یشان   

 

اجاره زمین های تحت عنوان (فصل علف خوران دامها) به روستای بعدی به فاصله 4 کیلومتری می رسیم باز هم پراکندگی جغرافیایی انبوهی از دختان قطع شده بلوط که زندگی روستائیان این منطقه وابستگی زیادی به هویت وزاگرس بلوط مقاوم دارد. از سقف خانه های خود و دامشان تا مصرف سوخت و انرژی و پخت و پز و سرمای زمستان چوب بلوط است و سوختن جنگل ! خانوارهای جوانی در اینجا حضور دارند. اینجا هم خبری از برق ، آب و بهداشت نیست. 

تازه رخنه هولناکی به نام اعتیاد هم وجود دارد.با دو نفر از مصرف کنندگان به صحبت می نشینیم روزانه مصرف 10 الی 15 هزار تومان دارند و با تورم امروزی مجبورند پول بیشتری جهت خرید داشته باشند. زنان جوان و تکیده از رنج روزگار باید هم اعتیاد مرد خانواده  را تحمل کنند و هم بازندگی بدون امکانات و هم بچه داری، به ناچار کنار آیند.

یکی از زنان می گوید از یکسال پیش تا الان به شهر نرفته ام ز – م می گوید برای رفتن به شهر از فاصله دو کوه می گذریم تا به درب بابا بزرگ (امام زاده) برویم و از آنجا با 60 هزار تومان تا شهر نورآباد اگر بخوایم با ماشین به خانه برگردیم 250 هزار تومان کرایه یک جیپ تا روستایمان است. شهر فقط برای مریضی هاست نه برای خرید یا تفریح .

به آخرین روستای کوله ناب می رسیم چهار الی پنج خانوار بیشتر ساکن نیستند اینجا هم خبری از برق، آب ، مدرسه و بهداشت نیست اما مردمانی صادق باصفا و محبت دارد حالا موقع نماز است و صاحبخانه احمدعلی مرادیانی ما را به داخل خانه فرا می خواند یک کیسه مهر وسجاده آماده دارد اتاق پذیرایی بزرگ با ستون ها و پل های از جنس بلوط ؟ بلوطهای که قدمت تاریخ تمدن لرستان بر بام خانه و اینجا هم سخاوت جنگل زندگی ها را رونق می دهد. دو پل بزرگ بر روی اتاق پذیرایی 100 متری توجه ام را جلب کرد که احمدعلی گفت برای انتقال این دو تنه بزرگ بلوط 10 نفر به مدت 15 روز کار کرد اند. 

یادم آمد اکنون در گرانترین منزل روستایی جهان به سر می بریم منزلی از جنس بلوطهای 800 میلیون تومانی؟ تعدادی از جوانان روستا به شهر مهاجرت کرده اند فقط برای آینده فرزندانشان و برخی دامپروری را رها کرده و زنبورداری می کنند. زنان در پست

 

وی تاریک، خانه های گلی آشپزی می کنند . اما کودکان از دست رنج شان تعریف می کردند که این روزها مشغول جمع آوری صمغ درختان(سقز کوهی) بودند با شادمانی می گفتند پارسال کیلویی 40 هزار فروخته اند و امسال مشتریان کیلویی 100 هزار تومان هر کیلو صمغ؛ درختان پسته کوهی مشتری دارد.

از تولیدات روستایی کشک، روغن فقط قابلیت فروش دارد که دوره گردان به بهایی ناچیز می خرند.

در مسیر برگشت به روستای تیله می رسیم امیرحسین قیطاسی پسر 11 ساله کنار جاده ایستاده تا ما را به سیاه چادرهایشان هدایت کند. اینجا برق وجود دارد اما کم آبی خیلی آزار دهنده است با مهمان نوازی خود سفره ای از تولیدات دامی تدارک دیده اند. 

مردان خوش سخن و زنان مهمان نواز سیاه چادر در دو قسمت  حضور دارند قسمت مخصوص مهمانان که با فرش پوشش دارد و روی فرش هم با پتو و بالش برای راحتی مهمانان گذاشته اند وقسمت دوم آشپزخانه ومحل طبخ غذاست. زنان مشغول تهیه عصرانه هستند. کودکی در فاصله دورتر از سیاه چادر مشغول حمل سطل آب است  . شانسار بغض زنان روستا را می شکند و از سختی های روزگار می گوید بقیه هم می آیند و از جسارت شاناسار الگو می گیرند و از حقوق اولیه خود می گویند /  از نداشتن امکانات، حمام، سرویس بهداشتی، وسایل زندگی، و از همه مهمتر کشیدن آب از مسافت های طولانی چشمه تا خانه که باید با دستان زنان و کودکان تامین شود؟ از جانوران زهر دار ومارهای بزرگ تا عقرب ورتیل که حالا دیگر جزئی از زندگی در مسیر کوهستان است؟ سفر یک روزه از ایتیوند جنوبی به پایان رسید و قصه توسعه نیافتن روستاهای مناطق محروم را با سه قربانی تمام می کنیم  زنان، کودکان، محیط زیست(جنگل).

بهنام فروتن نیا

 

نظر شما