بررسی تحلیلی کتاب مولفه های توسعه اثر دکترمحمدباقر نوبخت

|
۱۳۹۷/۰۷/۱۱
|
۰۸:۵۴:۴۹
| کد خبر: ۷۵۹۹۵۳
بررسی تحلیلی کتاب مولفه های توسعه اثر دکترمحمدباقر نوبخت
کتاب حاضر بر این جمله بنیادین استوار است که :« تحقق توسعه در رهین سیاستگذاری سنجیده،برنامه ریزی مناسب ومدیریتی آگاهانه است.»

به گزارش خبرگزاری برنا تهران ؛ در باب مسئله توسعه قلم فرسایی متعددی در کشور ایران،انجام پذیرفته است که در حوزه های گوناگون توسعه به نشر آثار وکتب خود پرداخته اند.

ازجمله می توان به کتاب تجددطلبی وتوسعه درایران معاصر اثر دکتر موسی غنی نژاد اشاره نماییم که  در یک بخش به چشم انداز کلی تحول دراندیشه توسعه سیاسی واقتصادی را از انقلاب مشروطه تا به امروز اشاره و در بخش دوم کتاب خود ،به مباحث مربوط به توسعه نیافتگی می پردازد. یا در کتاب دیگری بنام عقلانیت وآینده توسعه نیافتگی ایران به نویسندگی دکتر محمود سریع القلم اشاره نمائیم که به طور دقیق راجع به پایه های نظری توسعه یافتگی از جمله:1-نظریه انسجام درونی 2-اصول ثابت توسعه 3- نخبگان وتوسعه یافتگی 4-جایگاه برداشتهای مشترک نخبگان وتوسعه یافتگی 5-اصول ثابت توسعه سیاسی 7-فرهنگی علمی وفرهنگ عمومی  می پردازد و در ادامه کتاب خویش نسبت به مسائل توسعه که مرتبط با جهان سوم است،نظر می افکند.و در بخش آخر چالش ها وموانع توسعه یافتگی را مورد بررسی قرار می دهد.

در ادامه می توان از کتاب موثر دیگری در این حوزه نام برد که دکتر فرامرز رفیع پور بنام توسعه وتضاد آنرا منتشر نموده است.که البته نوع نگاه و وبررسی  مفهوم توسعه وتطابق آن در جهت تحلیل انقلاب اسلامی ومسائل اجتماعی ایران بوده است که با نگاهی جامعه شناسانه نقش توسعه را در شرایط سیاسی،اقتصادی واجتماعی تحلیل می نماید.

البته می توان به آثار،کتب و مقالات بسیاری از اقتصاد دانان مطرح کشور از جمله دکتر مسعود نیلی،دکتر محمد طبیبیان،دکتر فرشاد مومنی، دکتر محسن رنانی و... اشاره نمود.

اما دلیل انتخاب کتاب مولفه های توسعه اثر دکتر محمدباقر نوبخت جهت بررسی تحلیلی، حاکی از دو وجه است:

1- ابتدا به جهت وجوه چندگانه نویسنده کتاب 2-و دیگری موضوع جذابی است که همه افراد و سیستم ها بدنبال نیل به توسعه وپیشرفت هستند ،که کتاب مذکور حامل آن می باشد.

کتاب حاضر با عنوان مولفه های توسعه(مدیریت-برنامه ریزی-سیاست گذاری) -دکتر محمدباقر نوبخت در سال 1392 توسط انتشارات سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور به چاپ رسیده است.

این کتاب حاوی دو بخش مهم است که :1-بخش اول:به سیاستگذاری های معطوف به توسعه می پردازد  که با توجه به سیاست های اقتصادی و رفاه اجتماعی، سیاستگذاری های مرتبط با این دوحوزه را در راستای توسعه  بررسی نموده است. و در این باب  مبانی نظری وتئوریک و خروجی و برونداد های تحقیقاتی وتجربی پیرامون آنرا مورد  مداقه قرار داده است.

2- و بخش دوّم کتاب سیر  برنامه ریزی و مدیریت «توسعه» در سه دوره ی زمانی (1975-1950)، (1995-1975)، و( 1995 تا کنون)، را مورد بررسی قرار داده است.

ابتدا به علت انتخاب کتاب حاضر از منظر وجوه متعدد نویسنده آن می نگریم:

نویسنده کتاب از جمله افرادی است که حامل  3وجه شخصیتی است:1- پارلمانی 2- دانشگاهی وپژوهشی 3- اجرایی

که اکتساب این وجوه شخصیتی بصورت متدرج و در حوزه انتخابی وانتصابی بوده است. حضور مستمر او در 4دوره متوالی بعنوان نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی و مهمتر از آن حضور موثر در کمیسیون برنامه وبودجه از او شخصیتی قانونگذار ساخت که توانست در مسیری مشخص با حضور در قوه تقنینی ضمن احاصه بر  سیاستگذاری های متناسب  در حوزه توسعه ،مثمر ثمر باشد.

وجه دوم ایشان شخصیت دانشگاهی وعلمی است که همواره در کلام وبیان آشکار نیز بدان اذعان می نمایند وشان معلمی برای خود قائل می باشند. البته در این وجه  حضور مستمر ایشان در دانشگاه وداشتن کرسی تدریس وهمچنین  فعالیت ایشان در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بعنوان معاون پژوهش اقتصادی آن مرکز، موید این مطلب است.  که کتاب حاضر نیز حاصل مداقه وپژوهش در همان سالهایی است که در آن مرکز حضور داشته اند.

اما وجه سوم که وجه غالب وآشکار این روزهاست ،حضور در دولت بعنوان یک شخصیت اجرایی در اشل کشوریست که اتفاقا اینبار نیز مسئولیتی متناسب با وجه علمی وپارلمانی خود یعنی رئیس برنامه وبودجه کشور قبول فرموده اند.که البته در سالیان دور نیز در بخش آموزشی کشور مسئولیت اجرایی در آموزش وپرورش داشته اند.

آن چیزی که از این سه وجه نویسنده مستفاد میشود چیزی جز احاطه علمی،تقنینی واجرایی او در باب نگارش وتدوین این کتاب نمی باشد،فلذا این کتاب جهت بررسی تحلیلی انتخاب شد.

 اما دلیل دوم انتخاب این کتاب ، بعلت موضوع جذاب آن است که عنوانش مولفه های توسعه می باشد.

اصولا در دنیای بین الملل، همه افراد،سیاستمدران واصولا مدیران هر سیستم حاکمیتی یا شخصی مایلند در نیل به توسعه و پیشرفت کشور یا سیستم تحت مدیریت خودشان تلاش نمایند که یا به توسعه دست یابند و یا حداقل در جهت توسعه حرکت نمایند.

که نویسنده اثر نیز در طول زیست خویش بدنبال احقاق و نیل به توسعه البته با ضرب آهنگ منتظم، متدرج،متوازن ومنطقی بوده است.

همانطور که در ابتدای یادداشت اشاره شد کتاب حاضر حاوی دو بخش مهم است که این یاداشت به بخش دوم کتاب که همان سیر بررسی برنامه ریزی در سه دوره زمانی است،نظر می افکند.

در صفحه 175کتاب اشاره شده است که:در طی نیم قرن گذشته،کشورها به مقتضیات نظام سیاسی،اقتصادی وفرهنگی خود از رویکردهای متنوع برنامه ریزی ومدیریتی درجهت توسعه یافتگی استفاده کرده اند. این رویکردهای متفاوت را می توان با نقش حداکثری،حداقلی واقتضایی دولت در برنامه ریزی ومدیریت توسعه، به ترتیب در سه دوره  (1975-1950)، (1995-1975)، و( 1995 تا کنون)، بررسی کرد.

بعد از ان هریک از دوره ها را با مشخصات آن دوره از زمان برنامه ریزی وبه همراه انتقادهای سیاسی واقتصادی مطرح برای این دوره کامل می نماید.

درباره دوره اول که نگارنده در صفحه 177 آن را دوره نوگرایی ونوسازی نیز می نامد،اینطور آمده:دوره اول با نام دوره توسعه با برنامه ریزی جامع توسط دولت های حداکثری نامیده شده است که چنین می گوید: برداشت عمومی از توسعه در بین روشنفکران ونخبگان این بود که کشورهای توسعه نیافته درچارچوب نظام سرمایه داری و در سایه برنامه ریزی وبامدیریت دولت می توانند،با  شتاب بخشی به رشد اقتصادی طی چند دهه از شرایط نامطلوب به وضعیت مطلوب دست یافته و در زمره کشورهای مدرن قرارگیرند.لذا به این مرحله، دوره نوگرایی یا نوسازی گفته می شود.

همچنین اشاره می شود که در این دوره ،برنامه توسعه، بمثابه سرود وپرچم ملی به عنوان نمادی از پیشرفت مورد احترام وتوجه بوده است.و بعد از آن به انتقادهای مختلف به این نوع برنامه توسعه با رویکردهای مختلف ازجمله رویکرد سیاسی،اقتصادی،  برنامه ریزی ومدیریتی اشاره میکند.

دوره دوم که از (1975-1995) با نام توسعه با سیاستگذاری،توسط دولتهای حداقلی تعریف شده است، اشاره دارد به اینکه : با انجام اصلاحاتی در نوع سیاستگذاری،نگرش اقتصادی و روش مدیریتی،الگویی جدید از توسعه را ارائه نمودند.این اصلاحات در حوزه سیاستگذاری با تغییر رویکرد از برنامه ریزی جامع به سیاستگذاری،در عرصه اقتصادی با به کارگیری ساز و کارهای نئوکلاسیکی به جای سیاست های کینزی و در سطح مدیریتی نیز با جایگزینی شیوه های نوین به جای روش های سنتی،به صورت هماهنگ به انجام رسید. بعد از توصیف این دوره به مقایسه به دوره قبل می پردازد و در ادامه ،موانع سیاسی ،اقتصادی ومحیطی آنرا شرح  می دهد.

دوره سوم که از 1995 تا کنون با نام توسعه با اهداف توافق شده،توسط دولت اقتضایی نامیده شده،اشاره به حضور موثر بخش خصوصی در مشارکت اقتصادی با دولت حداقلی در نیل به توسعه است. وهمچنین با توجه به تحولات جدید دنیای بین الملل ،توسعه را در امر اقتصادی محدود نمی نماید و به  شئون وابعاد مختلفت توسعه از جمله توسعه اجتماعی،فرهنگی،سیاسی و زیست محیطی  اشاره می کند.

کتاب مورد نظر در این بخش از سری زمانی به مفهوم جدید از توسعه اشاره میکند که تنها در رشد اقتصادی وتولید ثروت وحتی توزیع عادلانه ثروت خلاصه نمیشود، و به نظر آمارتیا سن که توسعه را براس شکوفایی قابلیت افراد وبا تکیه برآزادی دارد،واساسا توسعه را به مثابه آزادی میداند،تعریف نموده است. و به شاخص های آمارتیا سن استناد می کند  که او  آزادی را هم ابزار برای توسعه می داند وهم متقابلا هدف توسعه وشاخص های آنرا از منظر آمرتیا سن نام می برد.:

 1- آزادی های سیاسی(آزادی در انتخاب حکومت،آزادی دربیان ومطبوعات و...)

2-امکانات وتسهیلات اقتصادی (امکان استفاده از منابع اقتصادی در تولید ومصرف ومالکیت وآزادی در بازار)

3-فرصت های اجتماعی(برخورداری از آموزش وبهداشت)

4-تضمین شفافیت(امکان دسترسی همگان به اطلاعات)

5-نظام حمایتی(وجود شبکه های تامین اجتماعی برای کمک به مردم در رهایی از فقر وتنگدستی و...)

در بخشی از کتاب به تضمین پایداری محیط زیست اشاره می شود که حاکی از نوع نگاه جامع نگارنده نسبت به موضوع زیست محیطی است و پرواضح است که به مفهوم توسعه به مثابه نفی محیط زیست نگاه نمی افکند.

و مصرحا در صفحه 210 کتاب به این نکته  اشاره دارد: یکپارچه سازی اصول اساسی توسعه پایدار در سیاست ها وبرنامه های کشوری و معکوس کردن روند تخریب منابع محیط زیست.

 در بخش دیگری به گسترش مشارکت جهانی برای توسعه در قالب گسترش نظام مالی وتجاری به صورت باز، قانونمند قابل پیش بینی و عاری از تبعیض ومتعهد به حکمرانی خوب، توسعه وکاهش فقر در سطوح ملی وبین المللی و به حدود وثغور نقش دولت و همچنین نقش سازمانهای غیردولتی و مسئله مهم تمرکز زدایی  اشاره می کند.

بنظر می رسد کتاب حاضر بر این جمله بنیادین استوار است که :« تحقق توسعه در رهین سیاستگذاری سنجیده،برنامه ریزی مناسب ومدیریتی آگاهانه است.»

 نگارنده کتاب بدرستی به سه شرط لازم ومهم در خصوص نیل به توسعه اشاره نموده است که مدیریت آگاهانه مستلزم افراد توسعه یافته در جهت اجرای سیاستگذاری های توسعه هستند. در واقع ابتدا باید سازو کار سیاستگذاری سنجیده اندیشه شود و سپس با توجه با آن سیاستگذاری، برنامه ریزی متناسب و در راستای آن ، همپوشانی لازمه را  داشته باشد، ومهمتر از آن دو، به مدیریتی آگاهانه نیاز است که این مدیریت مستلزم نیروی انسانی توسعه یافته است که تا بتواند در نیل به توسعه بکوشد.

کتاب حاضر می تواند منبع خوبی برای دانش پژوهان وسیاستمدارانی باشد، که ضمن اعتقاد به مسیر توسعه در جهت نیل بدان نیز می کوشند و این مسئله جز دغدغه های اصلی آنان است.

نویسنده: ابوالفتح فخرمحمدیان-کارشناس ارشد علوم سیاسی

 

نظر شما