به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ شیخ عباس قمی زیارت امیر المومنین (ع) را به روایت شیخ مفید و سیدبن طاووس از امام صادق(ع) نقل کرده و از اعمال روز ولادت پیامبر خوانده است. یکی از سوالات مهمی که باید با توجه به محتوای این زیارت پاسخ داده شود، این است که چرا در روز ولادت پیامبر به زیارت پسرعم ایشان و امام اول شیعیان، امام علی بن ابی طالب (ع) توصیه شده است؟
به مناسبت فرا رسیدن 17 ربیع الاول، سالروز ولادت پیامبر اکرم و به جهت پاسخ دادن به این سوال مهم به گفتگویی تفصیلی با دکتر عبدالحسین طالعی، عضو هیأت علمی دانشگاه قم پرداختیم که مشروح آن را از نظر می گذرانید.
چرا یکی از اعمال و توصیههایی که برای روز ولادت پیامبر (ص) در متون دینی شده است، زیارت حضرت امیرالمومنین (ع) است؟
در خصوص این سوال باید گفت که درباره اعمال عبادی دو سوال میتواند مطرح شود. یک سوال با چرا آغاز می شود و دیگری فواید آن است. به عبارت دیگر بحث اول این است که علت مسئله چیست و بحث دوم این است که حکمت مسئله چیست.
علت اعمال عبادی را ما نمیتوانیم بگوییم و خود شارع باید بگوید که چرا؟ احادیثی که در کتاب علل الشرایع صدوق آمده است چیزهایی است که از زبان خود معصوم بیان شده است. پیامبر(ص) یا امام معصوم (ع) علت برخی احکام را بیان کردند و ما نمیتوانیم علت احکام را بیان کنیم چون بلد نیستیم و باید شارع بگوید.
ولیکن میتوانیم حکمتی بنابر برخی مبانی و منابع دیگر بیان کنیم. حکمتی که در اینجا بیان شده که مرحوم محدث قمی هم در مفاتیح اشاره کرده همانطور که در آیه مباهله و آیات دیگر نیز آمده است، این است که امیرالمومنین (ع) نفس و جان پیامبر (ص) است. یعنی به استثناء نبوتِ پیامبر، امیرالمومنین خودِ پیامبر (ص) است.
این جمله (به استثنای نبوت، علی(ع)، خودِ پیامبر است) با دو نگاه قابل بررسی است. یک نگاه دینی و دیگری نگاه تاریخی. نگاه دینی این است که شیعه این مقامات را درباره امیرالمومنین (ع) ادعا میکند، هر چند که این مطلب در جای خود درست است، اما میخواهم این را رها کرده و وارد نگاه تاریخی شوم. در نگاه تاریخی ماجرا شکل دیگری پیدا میکند.
اگر بپرسید اهداف رسالت پیامبر(ص) به دست چه کسی عملی شد؟ بی شک پاسخ آن این است که اهداف رسالت در ابتدا به دست امیرالمومنین (ع) و سپس به دست اهل بیت (ع) عملی شد. اگرچه توضیح و اثبات این مطلب بسیار طولانی است و اگر بخواهم به آن وارد شویم در این مقال نمیگنجد، اما شواهد بسیاری دارد. یکی از شواهد که در صحیح بخاری آمده و مستند به صحیح ترین و مهم ترین منابع اهل تسنن است، نقل ابودردا، یکی از بزرگان اصحاب است.
همسر ابودردا نقل میکند، ابودردا به خانه آمد درحالی که خیلی ناراحت و به هم ریخته بود. گفتم علت چیست؟ گفت از تمام شرایعی که پیغمبر (ص) برای این امت باقی گذاشته بود، یک نماز باقی مانده بود که آن را هم تغییر دادند. این نقل برای دوره سه خلیفه است.
نکته این است که این فرد زمان پیامبر و بعد از پیامبر را دیده است. این دو را وقتی مقایسه میکند میگوید تمام شرایع دین پیغمبر را عوض کردند و یک نماز باقی مانده بود که آن هم به یک شکلی تغییر دادند. این یک نمونه است. این یکی از دهها مستندی است که نشان میدهد بسیاری از مسائل دین اسلام بعد از رحلت پیامبر اکرم عوض شد.
به شکلهای مختلف در نهجالبلاغه این مضمون وجود دارد که امیرالمومنین (ع) میفرماید "من زمانی که بر سر کار آمدم تمام دین محو شده بود و من دوباره دین را زنده کردم".
برگرداندن جامعه به دوره تبعیض نژادی یعنی برتری عرب بر عجم و موارد دیگر نیز هست، که مرحوم شرفالدین به تفصیل در کتاب "اجتهاد در مقابل نص" مطرح کرده، مواردی که صراحتاً ابراز کردند که نص پیامبر این بود و در مقابلِ نص پیامبر، من اجتهاد میکنم. اینها بخشی از این ماجرا است. به شکلهای مختلف در نهجالبلاغه این مضمون وجود دارد که امیرالمومنین (ع) میفرماید "من زمانی که بر سر کار آمدم تمام دین محو شده بود و من دوباره دین را زنده کردم". حضرت این مفهوم را با مضامین مختلف بیان کردند.
آن کسی که بعد از پیامبر (ص) ادامه دهنده این خط است و مسیر حضرت رسول را ادامه میدهد، امیرالمومنین (ع) است. لذا اگر روز تولد پیامبر(ص) بگوید به زیارت امیرالمومنین (ع) بروید، جای تعجب ندارد؛
پس به این نتیجه رسیدیم که آن کسی که بعد از پیامبر (ص) ادامه دهنده این خط است و مسیر حضرت رسول را ادامه میدهد، امیرالمومنین (ع) است. لذا اگر روز تولد پیامبر(ص) بگوید به زیارت امیرالمومنین (ع) بروید، جای تعجب ندارد؛ چون برای این پیامبر (ص) مهم دین او است و دین او به دست علی بن ابیطالب علیه السلام باقی مانده است. این حکمت توصیه بر زیارت حضرت امیر در روز میلاد رسول خدا است، که با تکیه بر کلمات بزرگانی همانند محدث قمی میتوان بیان کرد.
باید تاکید کنم علت این امر را لااقل من به شخصه نمیتوانم بیان کنم. من نمیتوانم از طرف خدا بیان کنم چرا در این روز توصیه به این عمل شده و چه چیزی از این مطلب خواسته شده. در حقیقت علت این توصیه را خود آن امام معصومی (ع) که گفته باید بیان کند.
درباره این زیارت کمی برای مخاطبین ما توضیح دهید. چه ویژگی های خاص و نکته برجسته ای در این زیارت وجود دارد؟
در متن این زیارت تقریباً 100 صفت برای امیرالمومنین (ع) ذکر شده است. این 100 ویژگی نشان میدهد این زیارت به عنوان شناختنامه امیرالمومنین (ع) و نوعی متن درسی است. زیارتنامه ها برای ما منشورهای درسی هستند. درسنامه هستند و ما متاسفانه این ظرفیت و این درسنامه را تعطیل کردیم و از آنها استفاده بهینه نکردیم. فضای زیارتنامهها فضای درسی و تعلیمی است؛ یعنی در قالب زیارت نامهها دانستنیها را به ما گفتهاند و گفتنیها را بیان کردند منتهی باید از اینها استفاده کرد.
در حقیقت برای تغذیه فکر و درونِ ما مواد غذایی معنوی زیادی به همراه برنامه قرار داده شده است، اما ما استفاده نکردهایم و نتیجه آن شده که جامعه ما در مقابل کوچکترین شبههها شکننده شده است؛ چرا که از این غذای معنوی استفاده نکرده. در حالی که معتقدم اگر از این غذای معنوی استفاده بهتر میشد جامعه ما تا این حد در مقابل کوچکترین شبههها شکننده و سست نمیشد.
جالب این است که در همین زیارت چند صفحهای حداقل 10 آیه قرآن به خوبی تفسیر شده است. تفسیر صحیحی که از طریق آن می توان به حقایقی رسید. از فصل پیوند این دعا با قرآن به دو مورد اشاره میکنم. در قسمتی از این دعا از امیرالمومنین با عنوان "باب حطه الله" یاد کرده.
این "باب حطه الله" اشاره به چه بحثی دارد؟ از سوی خداوند به بنی اسرائیل امر شد که افراد در صورت ورود از دروازه ای خاص به نام حطه (در سوره بقره و سوره اعراف به این باب اشاره شده است) در حالی عبور کنند که واژه "حطه" به معنای توبه و ریزش گناهان را بیان کنند و با این کلمه حطه آمرزش خود را از خدواند طلب کنند، ولیکن اینها به این دروازه وارد شدند و به کلمه دیگری که بیانگر مسخره و استهزاء است، وارد شدند. با استهزاء وارد شدند و این کلمه را به مسخره گرفتند. در حالی که آن زمان گفته شده بود خداوند تنها راهی که برای آمرزش گناهان شما در نظر گرفته، ورود از این دروازه با گفتن کلمه حطه است. اگر این را بیان نکردید از آمرزش خبری نیست.
اینجا امیرالمومنین (ع) به باب حطه تشبیه شده است. یعنی امت اسلام اگر بخواهد از گناه خود توبه کند تنها راهی که دارد این است که از این دروازه وارد شود. اگر از این دروازه وارد شد گناهان او آمرزیده میشود و کمالات و ترقی معنوی پیدا میکند. اگر از این دروازه وارد نشد از کمالات معنوی خبری نیست.
دلیلی بر اینکه "نبأ عظیم" علی بن ابی طالب است
آیه دیگر که در این زیارت تفسیر شده، آیات آغازین سورۀ نبأ است. "السلام علیک ایها النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون و عنه یسألون"؛ برخی از مفسرین گفتهاند مراد از "نبأ العظیم" که در قرآن آمده قیامت است و میتواند این هم باشد. اینجا اصراری بر این نداریم که مراد قیامت نیست، اما در واقع این است که نبا عظیم با آن سه ویژگی که برای او ذکر شده است یعنی خبری که هم بزرگ است و هم مورد اختلاف است و هم در قیامت مورد سوال خواهد بود با امر ولایت امیرالمومنین (ع) سازگار است؛ چرا که این سه ویژگی در اینجا آشکارتر است تا درباره قیامت باشد.
قیامت عظیم است اما مورد اختلاف نیست. کلیت آن را همه امتها و ملتها قبول دارند و فقط در جزئیات اختلافات جزئی وجود دارد. لذا به نظر می رسد؛ نبأ عظیم در زیارت امیرالمومنین (ع) همان ولایت است. اگر قیامت هم گفته شده است و اگر نقل صحیح باشد منکر نیستیم اما این تفسیر هم غلط نیست. این دو آیه را به عنوان مثال از 12-10 آیهای ذکر کردم که در این زیارتنامه ذکر شده است.
با توجه به محتوا و متن زیارت وارده حضرت امیر در روز 17 ربیع تحلیل شما از توصیه به زیارت امیرالمومنین(ع) در روز میلاد حضرت رسول(ص) چیست؟
همانطور که اشاره کردم در این زیارت حدود 100 صفت برای حضرت امیر نقل شده. این صفات را میتوان در 4 گروه دسته بندی کرد.. یکی فضائل حضرت است که در دنیا بروز می کند، دومی فضائل حضرت که در آخرت آشکار می شود، دیگری تاریخ و سیره علوی و چهارم نحوه تعامل ما با امیرالمومنین (ع) است.
یکی از فضائل دنیایی که در این زیارت برای حضرت امیر ذکر شده و من بر آن تاکید دارم، "امام ذوی الالباب" به معنی پیشوای صاحبان عقل است. صاحبان عقل یعنی کسانی که عقل خود را در فهم مسائل بکار میبرند. تشیع دین عقل است. دینی است که محور را بر عقل گذاشته است. لذا شاهد هستیم برخی از محدثان بزرگ ما همانند مرحوم کلینی و فیض کاشانی و مجلسی کتاب خود را از "کتاب العقل والجهل" شروع کردند. یعنی باب عقل را حتی بر باب توحید اولویت دادند؛ چرا که نظر بر این داشتند توحیدی استوار و پایدار است که مبتنی بر عقل باشد در غیر این صورت استوار و پایدار نیست. در قرآن چطور درباره پیامبر (ص) بیان میکند؟ "قل انما ادعوا الی الله علی بصیره أنا و من اتبعنی"؛ من دعوت میکنم به راه خدا بر اساس بصیرت، نه تنها من بلکه هر کس که پیرو من است بر اساس بصیرت دعوت میکند. یعنی ضابطه تشخیص این که کسی که دعوت به خدا میکند آیا دعوت صحیحی است یا نه، این است که مبتنی بر بصیرت باشد. بصیرت در اینجا به معنای تعقل است.
ضابطه تشخیص این که کسی که دعوت به خدا میکند آیا دعوت صحیحی است یا نه، این است که مبتنی بر بصیرت باشد.
لذا اینکه در این زیارت نامه از امیرالمومنین (ع) به عنوان امام ذویالالباب یاد می کنند. بسیار پرمعنا است و به ما جهت میدهد. وقتی می خواهیم وارد عرصه دعوت به دین و تبلیغ دین شویم با چه راه و با چه شاخصی وارد شویم. امیرالمومنین به عنوان امام ذوی الالباب یک طرف است و در طرف دیگر برخی خلفا هستند که از آنها سوال میشد. و در جواب میگفتند سوال کردن و پرسیدن حرام است. این در حالی است که امیرالمومنین (ع) می گفت: "سلونی قبل ان تفقدونی" و به راحتی به همگان برای پرسیدن و حتی اشکال گرفتن میدان میداد.
حدیث مفصلی است در احتجاج طبرسی که حدود 20 صفحه است به این مضمون که ملحد باسوادی قرآن را با دقت خوانده بود و مواردی که به نظرش تناقضاتی بود، از قرآن پیدا کرد و از امیرالمومنین (ع) در خصوص تناقضات پرسید. حضرت با کمال صبر و حوصله و متانت پاسخ سوال های فرد زندیق را میدهد و نمیگوید سوال کردن حرام است.
پس یکی از صفات امیرالمومنین (ع) که از فضائل دنیوی است این است که حضرت "امام ذوی الالباب" یعنی امام آدمهای عاقل است. امام آدمهایی است که تعقل میکنند. این بحث که مطرح شد بسیار به رویکردهای ما کمک میکند. تنها بحث فضیلت نیست.
اگر با مشکلاتی گریبانگیر هستید چشم بینای خدا که امیرالمومنین(ع) شما را میبیند و خداوند با مرحمت ویژۀ خود مراقب شما است. چشم بینای خدا دلسوزانه همراه شماست و مشکل شما را حل میکند.
فضیلت دیگری که از حضرت در این زیارت نامه ذکر شده، "عینالله الناظره"؛ یعنی چشم بینای خدا است. این اصطلاح وجوه مختلف قابل بحث دارد. یک وجه هشداری است که به مردم می گوید: چشم بینای خدا شما را میبیند. مراقب باشید و رعایت کنید، هر کاری نکنید، هر برخوردی نکنید، هر حرفی نگویید. از یک بعد دیگر این که چشم بینای خدا شما را میبیند، پس با کوچکترین مشکل ناامید نشوید. اگر با مشکلاتی گریبانگیر هستید چشم بینای خدا شما را میبیند و خداوند با مرحمت ویژۀ خود مراقب شما است. چشم بینای خدا دلسوزانه همراه شماست و مشکل شما را حل میکند.
بخش دیگری از فضائل حضرت که در این زیارت مطرح شده بخش مربوط به تاریخ و سیره امیرالمومنین است. یکی از صفاتی که حضرت در این زیارت به آن خوانده شده و مطلب مهمی است " السلام علیک یا من ناجی الرسول فقدّم بین یدی نجواه صدقات " است. باید گفت یک برگ از کتاب فضائل و افتخارات امیرالمومنین (ع) این جمله است. ماجرای این فضیلت آن است که بر اساس آیه 11 و 12 سوره مجادله برای یک مدت محدود و موقت، دستوری از سوی خداوند آمد مبنی بر اینکه اگر کسی میخواهد با پیامبر(ص) گفتوگو کند و مطلب از او بیاموزد باید یک درهم به فقیری صدقه دهد. یک درهم پول خرد و یک دهم دینار بوده. این حکم نازل میشود و حکم شرعی میشود. احکام شرعی برخی محدود و برخی نامحدود است. این حکم مربوط به زمان خاصی بود. در سوره مجادله در دو آیۀ این سوره اتفاقی که در زمان رسول الله افتاد را بیان میکند.
در این دوره که امر به این صدقه شده بوده هیچ کس به این حکم عمل نکرد مگر امیرالمومنین (ع)! به نوعی که در مناظراتی که حضرت بعدها در ایام خلافت داشتند وقتی میخواست راه هدایت را به مردم نشان دهد و به خاطر راه هدایت مجبور بود به معرفی خود بپردازد در حضور صحابه می پرسد که آیا وقتی آیه نجوا نازل شد چه کسی به این آیه عمل کرد و مرتب دینار را خرد کرد و تبدیل به درهم کرد و به فقیر صدقه داد و از محضر حضرت رسول استفاده کرد؟ غیر از من چه کسی چنین کرد؟ همه صحابه به اتفاق پاسخ دادند که فقط شما بودید.
زمانی که بنا شد به این آیه شریفه در دوره محدود عمل شود ، هیچ کسی غیر از امیرالمومنین (ع) به این آیه شریفه و امر الهی عمل نکرد و این چیزی است که برخی مفسرین سنی هم بیان کردند که تنها عامل به این آیه شریفه امیرالمومنین (ع) بوده است.
در ادامه در قرآن میفرماید حاضر نشدید یک درهم را به فقیر بدهید و ترسیدید خود فقیر شوید، حالا که این حکم را اجرا نکردید و خداوند هم گناه شما را بخشید، حکم به حالت اول بازگشت و هر کسی میخواهد خدمت پیامبر برود و نیازی به صدقه دادن نیست.
در زیارت امیرالمومنین (ع) به این فضیلت اشاره میکند که زمانی که بنا شد به این آیه شریفه در دوره محدود عمل شود ، هیچ کسی غیر از امیرالمومنین (ع) به این آیه شریفه و امر الهی عمل نکرد و این چیزی است که برخی مفسرین سنی هم بیان کردند که تنها عامل به این آیه شریفه امیرالمومنین (ع) بوده است.
نکته اینجا است که خود این آیه به تنهایی علاوه بر دلایل دیگر، دلیل امامت امیرالمومنین (ع) است. چرا؟ زمانی که تمام امت، پیامبر خود را به یک درهم یعنی پول خرد فروختند، آن هم درهمی که بنا بود صدقه باشد و به نیازمند برسد، در همین دورۀ غربت و تنهایی پیغمبر، تنها کسی که قدر پیامبر (ص) را میداند امیرالمومنین (ع) است. پس او امام است و جانشین می شود.
از بخش سیرۀ حضرت به این یک مورد اکتفا میکنم و به بخش آخر که نوع تعامل ما با حضرت را روشن می کند، می پردازم. در بخشی از زیارت آمده است "فَاجْعَلْنِی یا مَوْلایَ مِنْ هَمِّکَ وَ ادْخِلْنِی فِی حِزْبِکَ". مولای من مرا از همّ و غمّ و از دارودسته خود قرار ده! من را در گروه خود حفظ کن و از گروه خود بیرون نکن! زائر از حضرت درخواست میکند که من را در گروه خود قرار ده و از گروه خود بیرون نکن!
زمانی که تمام امت، پیامبر خود را به یک درهم یعنی پول خرد فروختند، آن هم درهمی که بنا بود صدقه باشد و به نیازمند برسد، در همین دورۀ غربت و تنهایی پیغمبر، تنها کسی که قدر پیامبر (ص) را میداند امیرالمومنین (ع) است. پس او امام است و جانشین می شود.
این درخواست طبیعتاً یک ضمیمه دارد و آن این است که من به عنوان زائر، باید بکوشم عملم به گونهای نشود که حضرت مجبور شود من را بیرون کند. برای تقریب به ذهن مثال می زنم که معلم شاگرد را تحمل میکند، ارفاق میکند، همه جوره به او کمک میکند که در کلاس بماند اما اگر این شاگرد زیادی سرکشی کرد در نهایت معلم مجبور میشود او را بیرون کند و بگوید فکر و ذکر و هوش و حواس شما بیرون از کلاس است پس بیرون بروید. اصراری در این نیست که در دین بمانید. حال که اصراری در ماندن در دین نیست بیرون بروید و این برای آدمی که قبلاً سرکلاس بوده و کسی که قبلاً در گروه امیرالمومنین (ع) بوده عذاب بسیار بزرگی است.
در این زیارت درخواست میکنیم امیرالمومنین (ع) ما را در "همّ" خود قرار بدهد یعنی در گروه و حزب خود قرار دهد. امروز میتوان خطاب به امام زمان (عج) بیان کنیم که "فَاجْعَلْنِی یا مَوْلایَ مِنْ هَمِّکَ" ما را در گروه خود قرار بده و اسم ما را از لیست خود خط نزن و ما را در گروه خود نگاه دار! ما البته بدی میکنیم و کم و زیاد داریم ولی لطفی کرده و بدهیهای ما را به ما گوشزد کن و بدیهای ما را تذکر ده و عفو هم کن و از بدیهای هم درگذر و تذکر هم بده که این بدیها را جبران کنیم.
منبع: تبیان