اتفاقا برعکس آن چیزی که در تیتر میبینید به دنبال این هستم که چرا در چند وقت اخیر سالنهای تئاتر خالیتر از سال گذشته و دو سال گذشته است. چه دلایلی باعث میشود که این روزها سالنهای تئاتر خالی باشند و گروههای نمایش نتوانند به اندازه خرجشان دخل داشته باشند و در واقع این اتفاق فرهنگی نمیتواند هزینههای روزمره خودش را برگرداند تا بتواند سرپا بماند.
متأسفانه این روزها هر سرمایهگذاری علاقهمند است که از بیزینسش حتی در حوزه فرهنگ سود هنگفت بدست آورد و مشخصا تئاتر این توانایی را دارد که بسیاری از سرمایهگذاران را با هدف سرمایهگذاری صرف و در واقع بدون هیچ نگاه فرهنگی به سمت خود بکشاند و در حقیقت این بیزینس فرهنگی با اعداد و ارقام قابل توجهی زنده بماند. اما در این میان هستند نمایشهایی که دیده نمیشوند، توانایی تبلیغاتی ندارند، توانایی استفاده از سلبریتیها و چهرههای معروف سینما و تلویزیون را ندارند اما نمایشهای قابل قبول، قابل دفاع و پرحرفی هستند. قطعا نیاز است برای حمایت از نمایشهایی که به شکل مستقل سر و شکل میگیرند و در واقع روی صحنه میروند فکری کرد، چرا باید سالن نمایشهایی که اتفاقا از نمایشنامههای قوی، از آثار معروف و عمیق ادبیات نمایشی سود میبرند خالی باشد؟ چرا باید زحمات یک گروه نمایشی که دو ماه وقت میگذارند و تمام فرصت، فکر، اشتیاق و انرژیشان را برای روی صحنه بردن یک نمایش به کار میگیرند سالنهای خالی را تجربه کنند؟ متأسفانه باید گفت برخی از نمایشها ارزش دیدن ندارند در این حوزه خیلی صدق نمیکند.
از تئاترهای آزاد که بگذریم که اصلا در این مقال نمیگنجد و شاید در مدیوم و ژانر خودش یک اتفاق قابل دفاع هم باشد، باید گفت تمام تئاترهای روی صحنه در سالنهای خصوصی نمایش و سالنهای دولتی ارزش دیدن دارند. تمام نمایشها پر از حرف هستند. حتی تئاترهای بد را هم باید دید چرا که تئاترهای بد هم با یک تفکر به ساختاری که میبینیم رسیدهاند. اگرچه هنر یک ماجرای نسبی است و نمیتوان رأی مطلق روی آن گذاشت و سلیقههای متفاوت و نظرات متفاوت در خصوص آثار هنری دارند اما باید گفت اتفاقا بسیاری از آثار گران، پرسلبریتی و پرسر و صدای نمایش با بلیتهای صد و دویست هزار تومانی ارزش هنری ندارند و در واقع تنها یک شو هستند. در مقابل گاهی یک نمایش تک پرسوناژ در یک سالن خصوصی و فقیر میتواند یک اثر استاندارد، قوی، پرحرف، عمیق و البته دیدنی باشد. در واقع قبل از این که بخواهیم با سلیقه خودمان نمایشهای مختلف را داوری کنیم باید به این نکته برسیم که هر تئاتری ارزش دیدن دارد و اگر شرایط اقتصادی افراد اجازه بدهد نیاز است که هر ماه حداقل یک یا دو نمایش را به سبد سرگرمی ساز زندگیشان اضافه کنند.
تئاتر کمک میکند تا انسانها به تعالی برسند. تئاتر میتواند تأثیر فرهنگی بر زندگی اجتماعی بگذارد. بی شک کسی که در کنار روزگار سخت و پرحاشیهاش زمانی را به تئاتر اختصاص میدهد با دیگر افراد جامعه متفاوت است. او طوری دیگر به دنیا نگاه میکند، طوری دیگر با مردم برخورد میکند و زندگیاش را متفاوت پیش میبرد. او با نگاهی که از دیدن مستمر تئاتر به زندگیاش سنجاق میکند کم کم به ادبیات جدیدی در زندگی میرسد و این تأثیر فرهنگی تئاتر بر جامعهای است که گاهی اوقات ادبیات، لحن و نوع رفتار ما نیازمند ترمیم است. جامعهای که مخاطب تئاتر است قطعا سطح فرهنگیاش با دیگر جوامع قابل مقایسه نیست. تئاتر به تعالی انسان کمک دو چندان میکند چرا که هنر نمایش و ارتباط رو در رو با هنرمند تئاتر بر زندگی افراد میتواند تأثیر مستقیم بگذارد.
با دیدن تئاتر کمک کنیم که اقتصاد زندگی هنرمندان این عرصه بچرخد تا چراغ این هنر هرگز خاموش نشود. بیشک در جامعهای که سالنهای تئاتر چراغهایش تا دیروقت روشن است بسیاری از اتفاقات ناگوار رخ نمیدهد. اگر فرهنگ تئاتر دیدن را به فرهنگ غنی ایرانیمان اضافه و اضافهتر کنیم بسیاری از رفتارهای نادرست شهری، ناهنجاریهای اجتماعی، اتفاقات غیر قابل دفاع انسانی در مملکت ما کاهش پیدا میکند. هر تئاتری اتفاقا ارزش دیدن دارد چرا که هر تئاتری برگرفته از تفکری است که میتواند راهی را برای زندگی ما باز کند یا حداقل سوالهایی ایجاد نماید که میتوانند تفکر را به زندگی ما اضافه کنند. در جامعهای که مردمش تئاتر میبینند قطعا تفکر وجود دارد چرا که مخاطب تئاتر بعد از پایان نمایش دقایقی به فکر فرو میرود و این حاصل هنر نمایش است که مخاطبش را حداقل برای زمانی کوتاه به فکر فرو میبرد از تئاتر حمایت کنیم و نگذاریم چراغهای سالن نمایش خاموش شود. بی شک این مسئله در زندگی شخصی خودمان نیز موثر خواهد بود.