برشی جامعه شناختی از یک صنعت خانگی؛

حصیربافی سند ماندگار هنر زنان روستایی آبادان

|
۱۳۹۷/۱۰/۱۵
|
۱۵:۱۱:۰۳
| کد خبر: ۷۹۶۳۴۴
حصیربافی سند ماندگار هنر زنان روستایی آبادان
صنعت حصیر بافی می‌تواند در راستای اشتغالزایی و همچنین اشاعه فرهنگ گردشگری نقش به سزایی ایفا کند. فرآورده های حصیری با توجه به تنوع و گوناگونی تولید، جنبه مصرفی بیشتری دارد. همچنین انعکاس سریع روحیات و فرهنگ فولکلور مردم روستا از دیگر جنبه های این صنعت است و باید پذیرفت که نقش اقتصادی - اجتماعی زنان روستایی در توسعه انکارناپذیر است.

 به گزارش خبرنگار برنا از آبادان، مفهوم اجتماع اغلب در زندگی روستایی تجسم می یابد. امروز جغرافیای روستاها امکان همزیستی اجتماعی همراه با آسوگی و فراغت خاطر را در حالی فراهم می آورد که به صورت همزمان به مزایای کارکرد شهری هم دسترسی دارد. از این رو توسعه صنایع اشتغال زایی پایدار برای تعامل و تقابل با صنایع شهری و هم پوشانی در حوزه ی تولید می تواند، روستاها را بیش از پیش به عنوان اهرم اقتصادی و پشتیبان صنایع کوچک و بزرگ شهری مطرح سازد.

صنایع دستی روستایی نیز به نوبه ی خود از جمله صنایع و هنرهایی می باشد که از دیر باز مورد توجه قرار داشته است و با نگاهی دیگر تداعی کننده ی تلاش زنان و مردانی است که سنگر اشتغال و توسعه را در روستاها حفظ کرده اند تا بتوانند اصالت زندگی روستایی را به عنوان نماد فرهنگی یک کشور زنده نگه دارند. در این بین و از میان هزاران هنر و مهارت روستائیان، صنعت حصیربافی، از جمله هنرهایی می باشد که در شمال و جنوب کشور سالیان درازی است که توسط روستائیان با تولیدات گوناگون عرضه می شود. با توجه به پیشرفت صنایع و سپردن بسیاری از تولیدات به دست ماشین ها، لزوم توجه به این صنعت پر سود و با صرفه، بیشتر از گذشته نمایان می سازد.

در جوامع اولیه، نیاز بشر را وادار به یافتن مواد قابل انعطاف برای ساختن ظروف، سرپناه، وسایل شکار و حتی وسایل دفاع نمود. از آن زمان، هنر حصیربافی که ساختن ظروف و اشیا از انواع ترک هرشاخه است، شکل گرفت.(سید صدر، ۱۳۸۶: ۱۳۳)

 بافت بوریا را می توان به عنوان یکی از قدیمی ترین صنایع دستی نام برد. نمونه ها و مدارک بدست آمده گواه آن است که نخستین زیر انداز های بشری از نی و گیاهان بوده است. حصیربافی در بسیاری از کشورهای جهان از پیشینه ممکن برخوردار است و امروزه در مناطق مختلف کشور هر جا دسترسی به برگ درخت نخل، ساقه گندم، نی و ترکه امکانپذیر باشد می توان نشانه‌هایی از حصیر بافی و سبد بافی را یافت. حصیربافی نیز مانند دیگر صنایع دستی با اوضاع اقتصادی، اجتماعی، آداب و رسوم و سنت های رایج  هر منطقه ارتباط مستقیم دارد.

 به عقیده بسیاری از محققان، حصیربافی پس از سنگ تراشی قدیمی ترین هنر و صنعتی است که انسان با آن آشنا شده است. برخی از محققان معتقدند که بافتن گلیم و قالی و انواع پارچه ها، سفالگری و کوزه گری از سبد بافی و حصیربافی اقتباس شده است و قدیمی ترین نمونه دستباف به حدود شش هزار سال قبل تعلق دارد. پیش از دوران نوسنگی، استفاده از الیاف گیاهی و شاخ و برگ درختان رواج داشته است. بررسی نمونه های به دست آمده که با ایزوتوپ کربن 14 سن یابی شده‌اند، نشان می دهد که قدمت آنها به ۷ تا ۹ هزار سال قبل از میلاد می رسد  و در ساخت آنها روش های پیچیدای  همچون بافت مارپیچی و بافت تابیده به کار رفته است.(مقتدایی 1393)

به اعتقاد محققان، حصیر بافی قدمتی دیرینه دارد و در ایران دارای سابقه ای طولانیست. امروز در مناطق مختلف کشور بویژه شمال و جنوب هر کجا که برگ درخت خرما، ساقه انگور، نی و ترکه در دسترس باشد می‌توان نشانه هایی از حصیر بافی یافت. حصیر بافی یکی از قدیمی‌ترین و شاید کهن سال ترین هنر صنایع دستی در خوزستان به شمار می رود. زنانی هستند که شاید بخش اعظمی از عمر خود را به ساخت انواع حصیر،زیلو، انواع سبد و جارو از جنس حصیر اختصاص می دهند. برگ هایی که از درختان نخل آورده می شود، تمیز می شوند، و بعد از رنگ آمیزی خود را به دستان هنرمند بانوان فرهیخته و هنرمند روستایی می سپارند تا هنر دستشان را در بطن زیرانداز، سبد ها، کلاه ها، و جاروها به نمایش بگذراند.

حصیرها قبل از بافته شدن در دو مرحله باید خیس بخورند تا هنگام بافت و همچنین زمان دوخته شدن به راحتی در تار وپود هم بنشینند. سوزن جوالدوز و بندهای پلاستیکی هم در این بین به کمک حصیربافی می آیند تا بتواند صفحات بافته شده را به هم بدوزد.

این صنعت از دیرباز در استان خوزستان از رونق قابل توجه ای برخوردار بوده است و شهرهایی مثل آبادان، خرمشهر، دشت آزادگان و شادگان از جمله مناطقی  بوده اند که این هنر را در دل خود جای داده اند. هر چند حصیربافی در سال های اخیر با چالش ها و مسائلی از قبیل نبود بازار عرضه و تقاضا، نبود نیروی ماهر کار و عدم وجود خلاقیت، تنوع و نوآوری در عرصه تولیدات حصیربافی مواجه گشته است.

این صنعت می‌تواند در راستای اشتغالزایی و همچنین اشاعه فرهنگ گردشگری نقش به سزایی ایفا کند. فرآورده های حصیری با توجه به تنوع و گوناگونی تولید، جنبه مصرفی بیشتری دارد. همچنین انعکاس سریع روحیات و فرهنگ فولکلور مردم روستا از دیگر جنبه های این صنعت  است.

هر جا که نخل و نخلستان هست، این هنر تا درجه ای رونق دارد. در روستاها اغلب زنان به هنر حصیر بافی و تولید کالاهای حصیری مشغول اند. زنان عرب در کنار همه وظایف مرتبط با خانه، کشاورزی و دامداری، از صنایع دستی نیز که یاری رسان معاش خانواده است، نیز غافل نمی شوند. بانوانی که 40 درصد اسباب زندگیشان زاییده دست خودشان است، از آلاچیق، مضیف و انبار خرما گرفته تا فرش، زنبیل ، ظرف، کلاه و بادبزن.

حمایت از مشاغل و کسب و کارهای خرد خانگی، به کار گیری توان حداکثری تشکل های مردم نهاد در پیشبرد برنامه های مرتبط با زنان در روستاها، توجه به محورهای توسعه در برنامه ریزی برای زنان روستایی از اولویت هایی که در این حوزه باید مورد توجه قرار گیرد.

از سوی دیگر برخی باورهای نادرست و افکار غلط در مورد زنان در روستاها، موجب شده که این بانوان نتوانند از شرایط مطلوبی برای رشد و ارتقا بهره مند باشند و همین امر قطعا صدمه زننده است، چرا که با نادیده گرفتن توانمندی ها، آسیب ها بروز خواهند کرد.

به نظر می رسد در راستای بهره گیری از توان زنان روستایی و جلوگیری از بروز آسیب های اجتماعی در این زنان، در هر منطقه بایستی طرح شناسایی ظرفیت‌ها و توانمندسازی زنان روستایی پیاده سازی شود تا به این ترتیب بتوانیم آمار زنان روستایی آسیب دیده را کاهش دهیم.

بدون شک زنان و دختران خلاق روستایی به عنوان شاغلان پنهان جامعه روستایی فعالیت‌های متنوع و متعدد در بخش‌های مختلف از جمله کشاورزی، دامپروری، صنایع‌دستی انجام می‌هند. شاغلانی که علاوه بر این‌ها، مدیریت منزل، اقتصاد خانوار و همچنین تربیت فرزندان را با امکانات محدود و بدون لحاظ شدن در محاسبات آماری کشور سازماندهی می‌کنند. با توجه به کمبود امکانات و خدمات آموزشی در روستاها و همچنین عدم آشنایی زنان روستایی با مفاهیمی همچون کارآفرینی، اجرای طرحی به منظور توانمندسازی این گروه برای بالابردن بهره‌وری، آموزش مهارت‌های مرتبط با علایق و استعداد زنان روستایی، به عنوان نیاز اساسی احساس می‌شود.

در این پژوهش سعی بر آن است تا با نگاهی جامع و دیدن واقعیات موجود در جامعه روستایی به این مسئله نگریسته شود، آیا صنعت حصیربافی می تواند در رونق کسب و کار زنان روستایی آبادان موثر باشد؟

حصیربافی به معنی بافت رشته‌های حاصل از الیاف گیاهی به کمک دست یا با استفاده از ابزارهای ساده‌ دستی است که به ساخت محصولات مختلفی مانند زیرانداز، سفره‌ حصیری، انواع سبد، انواع ظرف منجر می‌شود. در واقع یکی از قدیمی‌ترین مصنوعات ساخت بشر حصیر است که کشف آثاری از زیراندازهای حصیری در بین‌النهرین و آفریقا نیز حاکی از همین است. امروزه ایران در کنار کشورهایی مانند ژاپن، کره و مکزیک یکی از شانزده کشور تولیدکننده‌ حصیر به شمار می‌رود. پیشینه‌ تاریخی این تولیدات در ایران نشان می‌دهد، استفاده‌ ایرانیان قدیم از حصیر منحصر به زیرانداز نبوده و در ساخت ظروف نیز از حصیر استفاده می‌کردند. در ایران حصیربافی در بسیاری از مناطق وجود دارد، ولی نوار شمالی کشور(سواحل دریای خزر) و نوار جنوبی کشور(خوزستان تا سیستان) مراکز عمده‌ تولید محصولات حصیری هستند. اما در این استان ها نیز معمولا روستاییان در کار حصیر و حصیربافی هستند؛ گروهی که عمدتا دستشان از بازار بزرگ فروش در شهرها کوتاه است و بهره ی چندانی از این بازار ندارند. این در حالیست که با رونق بخشیدن به بازار این صنعت، می توان از بحران بیکاری در روستاها و متروکه شدن آنها تا حد زیادی جلوگیری کرد. ای‍ن‌ ‌ه‍ن‍ر- ص‍ن‍‍ع‍ت‌ در آبادان طرفداران زیادی دارد و محصولات حصیری در کنار بار تاجران و بازرگانان به ‌ه‍م‍ه‌ ن‍ق‍‍اط ‌ای‍ر‌ان‌ ارسال م‍‍ی‌ ش‍ود.

 

موقعیت جغرافیایی شهرستان آبادان

 به لحاظ موقعیت جغرافیایی آبادان در جنوب غربی استان خوزستان و در شمال جزیره ای به همین نام واقع شده است. این جزیره به واسطه وجود اروندرود و در غرب، رودخانه بهمنشیر در شمال و شرق و نیز خلیج فارس در جنوب آن بوجود آمده است. مساحت شهرستان حدود  1/2063 کیلومتر مربع در منتهی الیه خلیج فارس واقع شده است و به لحاظ تقسیمات کشوری و جمعیت، شهرستان آبادان از دو بخش(مرکزی و اروندکنار) و سه شهر آبادان- اروندکنار و چوئبده به همراه 6 دهستان و 81 آبادی تشکیل شده است.

در طبیعت زیبای کوت شنوف روستایی؛ از دهستان منیوحی بخش اروندکنار در 35 کیلومتری آبادان با جمعیتی بالغ بر 1629 نفر، سالیان سال است در دل نخل های استوار جنوب غرب ایران زنان حصیرباف زندگی می کنند؛ بانوانی که با دستان هنرمندشان برگ های خشک نخل(سَعف، به معنی ریش ریش شده)  را به زیباترین شکل ممکن می بافند و قابل استفاده می کنند.

 

ام اسما؛ حصیر باف آبادانی: این هنر را سینه به سینه ادامه خواهیم داد

تقابل سنت و  با مدرنیته در نقطه صفر مرزی

از همان روزی که امیل دورکیم در ذهنش تعاریف مربوط به همبستگی جوامع مکانیک(سنتی) و ارگانیک(مدرن) را در کالبد جامعه شناسی دمید و از روابط بین نسلی سخن گفت، شاید می دانست که ده ها سال بعد تقابل سنت و مدرنیته می تواند به یکی از چالش برانگیزترین موضوعات در تمام حوزه های جامعه شناسی مبدل شود. چالش‌هایی که بعضا در گیر دار اجتماعی شدن برخی از جوامع چنگ می‌زند بر گلوی آداب و سنن اقوامی که شناسنامه فرهنگ و ادب یک تمدن هستند.

پای صحبت ام اسما(مادر اسما) حصیر بافی که در روستای کوت شنوف دهستان منیوحی از بخش اروندکنار که زیر مجموعه ی شهرستان آبادان می باشد می نشینیم. مادری که تفاوت‌های اجتماعی شدن فرزندانش  با جامعه پذیری خودش را این روزها به خوبی حس می کند، اما اجازه نمی دهد که هنر اصیل خاندانش در سینه اش مدفون شود.

حصیر بافی؛ هنری موروثی

هنر حصیر بافی نزد طایفه ی ما و حتی طایفه های دیگه از بدو تولد نسل به نسل، سینه به سینه منتقل شده است. البته حصیربافی بیشتر در قدیم مصارف محلی داشت و برای گذران امورات روستا بدان پرداخته می شد. هر چند مشتریانی دوره گرد وجود داشتند که باعث می شدند مصنوعات ما به خارج از روستا برای استفاده شهرنشینان به فروش برسد.

 

حصیر بافی معاصر؛ بایدها و نبایدها

اخیرا و در چند سال گذشته از سوی جهاد کشاورزی و تعاون روستایی حمایت‌هایی در خصوص ارائه بهتر و فروش بیشتر محصولات ما که شامل انواع زیر انداز، سبد، زیلو، کیف، و زنبیل می باشد، در قالب فروشگاه‌های صنایع دستی، در مکان‌هایی مثل یادمان های شهدا و مکان‌های توریستی، زیارتی صورت پذیرفته است. اما به دلیل عدم استمرار، نتوانسته است آنطور که باید و شاید محصولات ما را پشتیبانی کند.

 

اهمیت نمایشگاه‌های صنایع دستی؛ عرضه بی واسطه ی محصول

در گذشته برای ما نمایشگاه‌های صنایع دستی در تهران برگزار می کردند که با حضور در آن می توانستیم محصولات خود را بدون واسطه به صورت فروش مستقیم حتی به کشورهای خارجی عرضه کنیم. اما دو سال است که به هیچ نمایشگاهی دعوت نشده ایم و نتوانستیم کارهای خود را به نحو مطلوب ارائه دهیم. سازمان خاصی نیز در این باره از ما حمایت نکرده است.

 

این هنر را ادامه خواهیم داد

شرایط زندگی دیگر مثل گذشته نیست. محیط های زندگی هم فرق کرده است. دخترهایمان مثل ما دیگر فکر نمی‌کنند. آنها نیم نگاهی به زندگی شهری با تمام ویژگی‌های چشم نوازش دارند. آنها دیگر مثل ما نیستند که بپذیرند این صنعت را چشم بسته ادامه دهند. قطعا برای جذب آنها مشوق هایی نیاز است. اعطای مدرک و تسهیلات کم بهره می تواند در این بین مفید باشد. ما با تمام سختی‌های این کار اجازه نمی دهیم که این هنر و صنعت در این نسل متوقف شود.

 

شوری آب بلای جانمان شد

در این چند سال اخیر شوری آب با تمام ویرانی‌هانی که بوجود آورد، بلای جانمان شد. وقتی نخلستان می خشکد، دیگر برگی باقی نمی ماند تا حصیری بافته شود. این معضل در کیفیت کار ما نیز اثر سوء گذاشته است. نخل جان دارد و هزاران محصول. جانش را که بگیری انگار جان خیلی از چیزها را گرفتی.

 

حصیر بافی؛ بهانه ای برای شب نشینی

گاهی اوقات حصیر بافی برای ما بهانه ای برای شب نشینی می شود. دور هم جمع می شویم، چای و خرمایی می خوریم. بزرگترها داستان می‌گویند، گاهی ترانه ای شاد و گاهی مرثیه ای غمگین میهمان محفل ما می‌شود. حصیر را می بافیم، و امیدوار به آینده فکر می‌کنیم. خدای ما خدای نخل هم هست. خودش ما را یاری خواهد داد.

 

مشارکت اقتصادی زنان ‌

ارزش کار زنان روستایی و شهری چه در کشورهای توسعه یافته و چه در حال توسعه ‌همواره از بُعد تاریخی مورد غفلت قرار گرفته است. فعالیت هایی که از سوی زنان ‌در بازاهای محلی و همچنین در خانه داری و خدمات خانوار انجام می گیرد و در اندازه گیری ‌فعالیت های اقتصادی کشور نادیده گرفته می شود.‌

به هر حال مطالعات نشان می دهد که زنان مولدانی فعال بوده و در فرآیند توسعه و ‌ایجاد ثروت در جهان سهم مهمی دارند به خصوص زنان روستایی در کشورهای در حال توسعه ‌که در پایداری نظام اقتصادی روستایی نقش اساسی را ایفا می کنند همچنین بررسی ها نشان ‌می دهد فعالیت های زنان در صنایع دستی، قالی بافی، زیلو بافی، حصیر بافی و دیگر صنایع ‌دستی بیشتر از فعالیت آنها در تولید محصولات غذایی بوده است و اغلب بین 75 تا 80 درصد ‌افراد شاغل در بخش صنایع دستی را زنان تشکیل می دهند.‌

 

افزایش حضور زنان در صنعت دستی آثار مثبت زیر را دارد:‌

    افزایش درآمد خانوار

    بالا رفتن رفاه خانوار

    کاهش فشار مالی بر سرپرست خانوار

    امنیت اقتصادی

    پیشگیری از مهاجرت آنان به شهرها

    سایر عملکردها و نقش های صنایع دستی

امروزه رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی بدون توجه به اجزاء آن چندان امکان پذیر ‌نیست و توزیع اشتغال بین بخش های اصلی فعالیت های اقتصادی تابع دو پارامتر نیروی کار و ‌سرمایه می باشد که در این بین صنایع دستی به دلیل خصوصیاتی ممتاز مانند سرمایه اندوز ‌بودن، کاربر بودن، مشارکت دادن زنان در تولید، متنوع کردن منابع درآمد خانوار، کاهش ‌ریسک درآمد، استفاده آن از مفاهیم داخلی و بسیاری دیگر از پارامترهای اقتصادی و فرهنگی ‌نظیر ارزش افزوده بالا، حفظ فرهنگ و اصالت بومی ، انتقال هنر بومی ومحلی، پیوند نسل ها و ‌سایر مولفه ها می تواند یکی از مهمترین عوامل و راه حل های مبارزه با بیکاری در مناطق ‌مختلف کشور باشد و با ایفای نقش های ذیل تاثیرات بلند مدت بر توسعه اقتصادی و اجتماعی ‌کشور داشته باشد.

    عمران و توسعه ملی

    ایجاد جاذبه برای توسعه گردشگری

    تجهیز منابع و ایجاد تعادل های منطقه ای در توسعه

    ازدیاد درآمد سرانه ‌

    افزایش تولید ملی و توسعه صادرات

    مهمترین محدودیت ها و مسائل توسعه صنایع دستی

نبود ابتکار؛ موثر در رکود صنعت حصیر بافی

مهسا سادات محسن فر که سمت مشاور فرماندار ویژه آبادان در امور بانوان و همچنین مسئول توانمند سازی بانوان آسیب پذیر شهرستان را عهده دار است، از عدم وجود ابتکار، خلاقیت و نوآوری در صنعت حصیر بافی به عنوان عاملی یاد می‌کند که باعث شده این صنعت به ورطه ی فراموشی سپرده شود.

او می گوید: از آنجا که به این هنر در روستاها به صورت سنتی نگاه شده است، عملا نو آوری و خلاقیت های مبتکرانه را نتوانسته است بروز دهد و به همان سبک و سیاق قدیمی باقی مانده است. انتقال این حرفه به شهر و استفاده از نو آوری های روز صنایع دستی، مثل کاربرد مواد اولیه تلفیقی مانند چرم و حصیر و همچنین استفاده از رنگ های متنوع و جوان پسند سبب شده که صنعت حصیر بافی در شهر بر اساس بازار تجارت عرضه و تقاضا، بیش از روستا نمود عینی پیدا کند. تنوع ساخت از نظر شکل و رنگ های به کار رفته باعث شده است که محصولات این چنینی که به صورت دستی و یا نیمه دستی در شهر تولید می شود بیشتر از ساخته های روستاییان جذابیت بصری داشته باشد.

محسن فر به رابطه ی بین تقاضا و آموزش اشاره ی جالبی دارد، او بیان می کند: حتی اگر هم قرار باشد طبق سنت مادران روستایی هنرهای خود را به فرزندان منتقل کنند که البته به نظر من آنهم با تفاوت‌های فرهنگی امروزه ی فرزندان و والدین کمی دور از ذهن است، با این حال رابطه بین آموزش و تقاضا در اینجا به صورت مستقیم است. یعنی اینکه وقتی تقاضایی برای سفارش کار وجود نداشته باشد خواه نا خواه موضوع آموزش نیز اهمیت خود را ازدست می دهد. چیزی که ما اینروزها در روستاها مشاهده می‌کنیم.

وی در ادامه نیز به نقش کالاهای وارداتی چینی به منطقه اشاره می‌کند و می گوید: هر چند صنایع دستی چینی از کیفیت چندانی نسبت به نوع اصالت دار ایرانی برخوردار نیست، اما ظاهر شیک و جذاب و همچنین قیمت ارزان آن باعث شده که بازار را تحت تاثیر خود قرار دهند و جلوی عرضه ی محصولات ایرانی را بگیرد.

استفاده از اقامت های بوم گردی سنتی روستایی، برپایی نمایشگاه‌های مستمر صنایع دستی، آموزش توسط کارشناسان میراث فرهنگی، ایجاد تنوع و ابتکار در بین محصولات صنایع دستی و برگزاری دوره های آموزشی و خرید تضمینی تولیدات صنایع دستی از مواردی است که مشاور فرماندار ویژه آبادان در امور بانوان اعتقاد دارد می تواند سبب احیای صنعت حصیر بافی و صنایع جانبی آن و دیگر صنایع دستی روستایی احیا شود.

 

کارآفرینی روستایی؛ راهبردی برای جلوگیری از مهاجرت

کارآفرینی در مناطق روستایی می تواند برطرف کننده بسیاری از چالش ها از جمله بیکاری، درآمد پایین، فقدان تنوع اقتصادی و مهاجرت باشد. با توجه به نقش غیرقابل انکار زنان در توسعه روستایی، تقویت کارآفرینی زنان روستایی، می تواند در دستیابی به اهداف توسعه پایدار در مناطق روستایی نقش موثری را ایفا نماید(جمشیدی و همکاران، ۱۳۹۲: ۱۳۸). بنابراین، تلاش برنامه ریزان و کارشناسان زنان روستایی، در گام نخست، باید معطوف به جبران محدودیت ها، محرومیت ها و سوق دادن زنان روستایی به سوی تساوی اجتماعی و اقتصادی باشد و این امر جز با توانمندسازی آنان از طریق کارآفرینی میسر نمی شود(شریفی و عادلی، ۱۳۹۰: ۱۱۳)

فعالیت‌هایی که از سوی زنان روستایی در کشاورزی معیشتی، بازارهای کار محلی و مزارع و همچنین در خانه ­داری انجام می‌گیرد، در اندازه­ گیری فعالیت‌های اقتصادی کشور نادیده گرفته می‌شود. به طور کلی اطلاعات آماری و جمعیتی، زنان روستایی را در طبقه‌ای غیر شفاف و به عنوان"کار افراد خانوار" بدون دستمزد قرار داده است و در نتیجه میزان مشارکت آن‌ها در کار کشاورزی و همچنین فعالیت‌های تولیدی دیگر چون صنایع دستی، قالی‌بافی، گلیم ­بافی، دامداری و موارد دیگر بسیار ناچیز شمرده می‌شود.(آگهی و پزشکی­راد، 1378: 182)

حصیربافان برای رونق بخشیدن به این صنعت دیرینه درخواست هایی از قبیل آموزش این صنعت به نسل جوان، ایجاد جایگاه های مخصوص برای عرضه مواد او لیه این صنعت و همچنین محل های دائمی برای فروش محصولات، بیمه کردن و حمایت مالی از حصیربافان و در نهایت جلوگیری از محصولات چینی به بازار داخلی از مسئولان دارند.

با وجود مزایای انکارناپذیر کارآفرینی در توسعه جوامع، موانع و محدودیت های متعددی برای حرکت به سوی کارآفرینی در بین زنان روستایی وجود دارد؛ چرا که ظهور و توسعه کارآفرینی یک پدیده تصادفی نبوده بلکه این پدیده وابسته به فاکتورهای متعددی از جمله عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که غالبا به عنوان شرایط توسعه کارآفرینی فهرست می شوند. بدیهی است که شناسایی مانع یا موانع پیش روی کارآفرینی در بین زنان روستایی، زمینه شناختی لازم را پیش روی برنامه ریزان بخش های خصوصی و دولتی قرار داده تا با تصمیمات مبتنی بر واقعیات عینی، اقدام به تقلیل محدودیت ها نموده و زمینه های توسعه کارآفرینی زنان روستایی و در نتیجه توسعه پایدار نواحی روستایی را مهیا نمایند.

ویل دورانت می‌گوید:" در اجتماعات روستایی قسمت اعظم ترقیات اقتصادی به دست زنان اتفاق افتاده نه مردان، در آن هنگام که قرن­ های متمادی مردان دائماً به طریق ­های کهن خود به شکار اشتغال داشتند، زن در اطراف خیمه‌ها زراعت را ترقی می‌داده و هزاران هنر خانگی ایجاد می‌کرده که هر یک روزی پایه صنعت بسیار مهمی شده‌اند".(آجیلی و قربانی کلاهی، 1387: 99).

حصیربافی؛ مسیری از تهدید به فرصت

سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری شهرستان آبادان با حمایت از صنعت حصیربافی و در دستور کار قراردادن طرح خرید محصولات حصیری از تولیدکنندگان در روستاها و عرضه و فروش آن در سایر مناطق و بویژه شهرهای پرتردد و گردشگرپذیر، تثبیت کسب و کار این هنر و اصلاح روش تولید محصولات حصیری به سمت محصولات باکیفیت و متنوع تر باعث اعتلای این صنعت شد.

بسیاری از مطالعات انجام شده در جامعه‌ی روستایی ایران، فعالیت زنان در واحد بهره ­برداری خانوادگی و یا اشتغال به صنایع دستی را به عنوان کارهای حاشیه‌ای زنان در تأمین هزینه‌های خانوار عنوان کرده‌اند، ولی با توجه به سهم نیروی کار زنان در نیروی کار زراعت و دامداری(متوسط 40 درصد) می‌توان عنوان کرد که این کارها به هیچ وجه حاشیه‌ای نیستند، هر چند که ممکن است نتایج آن از دید جامعه پنهان مانده باشد. واقعیت این است که تولید برای بازار و بخش‌های غیر بازار در خانوار روستایی یک زنجیره از فرایند تولید است و تبدیل محصولات کشاورزی به کالاهایی که نیاز های خانوار را تأمین می‌کند، فرقی با تولید کالا برای مبادله در بازار ندارد. در بخش بازار تولید با ارزش کالاها بر اساس واحد پولی اندازه­ گیری می‌شود و در بخش خانوار(غیر بازار) می‌توان بر اساس وقت صرف شده و برآورد ارزش زمان صرف شده آن را به واحد پولی تبدیل کرد. به عبارت دیگر کار بدون دستمزد زن روستایی با ارزش کار و یا خدماتی که از بازار خریداری می‌شود، تفاوتی ندارد. بنابراین نتایج حاصل از زنان چه در شکل غیر مالی و چه به صورت منابع مالی باید پس انداز نامریی در اقتصاد خانوار تلقی شود(شادی­طلب، 1381: 223). به طور خلاصه می‌توان گفت، زن روستایی در اقتصاد خانواده نقش مهمی بر عهده دارد. او علاوه بر کارهای مربوط به اداره منزل در بسیاری از امور مربوط به واحد بهره ­برداری نیز مشارکت دارد. مطالعات نشان می‌دهند که در صورت مهاجرت رئیس خانواده، در تمام طول غیبت او از ده، وظایف تولیدی رئیس خانواده به جز کارهایی که نیاز به تخصص دارند نظیر شخم­ زنی و بذرپاشی، از زمره وظایف زنان به شمار می‌رود. به طور کلی تصویر زن روستایی در کشور ما تصویری پر تلاش، قانع، صبور و پایدار است. دست­آورد فعالیت‌های طاقت‌فرسای زنان، اهرم درآمدزایی خانواده روستایی و بهبود و بهزیستی خانواده است.(آل­آقا، 1384: 155)

زنان روستایی؛ نیروی کار غیر قابل انکار

نتیجه

زنان روستایی، چه به صورت مستقیم(تولید محصولات زراعی، صنایع دستی و روستایی) و چه از لحاظ کمک به بخش کشاورزی(به عنوان نیروی کار) پتانسیل قابل توجهی در جامعه محسوب می شوند. در ایران نیز زنان روستایی همانند سایر کشورها به صورت گوناگون در عرصه‌های کشاورزی و غیر کشاورزی فعال هستند. بر اساس یک تقسیم کار کلی معمولاً گفته می‌شود که امور منزل به عهده زنان و فعالیت‌های بیرون از خانه به عهده مردان است، ولی این رویه در نواحی روستایی اعتبار زیادی ندارد، زیرا زنان روستایی علاوه بر انجام فعالیت‌های خانه­ داری، فعالیت‌های مزرعه را نیز انجام می‌دهند و در بسیاری از موارد، نقش سنگین‌تری نسبت به مردان بر عهده دارند.(علیایی و همکاران، 1388: 2)

در ارتباط با عامل اجتماعی - فرهنگی، مانع توسعه کارآفرین در بین زنان روستایی شهرستان آبادان، می توان چنین عنوان کرد که علی رغم اینکه اکثر زنان روستایی اعتقاد داشته اند توانایی ایجاد مشاغل جدید را دارا هستند، مشکلاتی از قبیل داشتن مسئولیت های درون منزل، وجود فرهنگ مرد سالارانه، اعتقاد به نان آوری مردان در امور خانواده، اعتقاد ضعیف و سنتی جامعه روستایی به توانایی زنان در نوآوری و ابتکار در امور، نبود سازمان های اجتماعی حمایت کننده از زنان روستایی، مخالفت همسر و سرپرست خانوار با فعالیت بیرون از منزل زنان، هر کدام به نحوی در توسعه کارآفرینی زنان روستایی به عنوان مانعی جدی مطرح است.

در حال حاضر در اغلب روستاهای آبادان حصیربافی به شکل خانگی صورت می‌گیرد لیکن این صنعت نیازمند توجه بیش‌تر و حمایت مسؤولان است. همچنین می‌توان در غالب طرح مشاغل خانگی برای تعدادی از متقاضیان واجد شرایط اشتغال ایجاد کرد. با توجه به ماهیت طرح مشاغل خانگی اکثر متقاضیان و افراد مشغول در این مشاغل را بانوان شهرستان تشکیل می‌دهند که باید با برنامه ریزی و سرمایه گذاری و راه اندازی کارگاه های تولیدی، این هنر-صنعت را هدفمند کرد.

باید پذیرفت که نقش اقتصادی - اجتماعی زنان روستایی در توسعه انکارناپذیر است و عوامل متعددی در چگونگی ایفای این نقش مؤثر هستند. به همین منظور ضرورت دارد اطلاعات جامع و درستی از آن در دسترس باشد تا بتوان برنامه ­ریزی‌های مثبتی در راستای دست‌یابی به جایگاه اجتماعی متناسب با این نقش اقتصادی انجام دهند.

بافت انواع حصیر جنبه های مصرفی بسیار قوی دارد و افزون بر آن انعکاس دهنده صریح و صادق روحیات و سلیقه ساکنان نقاط مختلف ایران و حکایت گر فرهنگ ادبی آنان است که نباید فراموش شود. بنابراین باید با ایجاد کلاس های رایگان در منطقه برای شروع کار، توجه به آموزش و بازاریابی حرفه ای برای محصول تولیدی و برآورد نیاز بازار و تولید محصول مورد نیاز برای گسترش حصیربافی تلاش کرد. علاوه بر این با استمرار بافت سنتی به ویژه در جامعه وسیع روستایی، نمادهای مذهبی، پیوستگی بین صنایع دستی و زندگی روزمره مردم از نظر جنبه های مصرفی و تزئینی، حذف واسطه بین تولید کننده و مصرف کننده، رسیدن به جایگاه منزلتی برای صنعتگر صنایع دستی می توان این صنعت را گسترش داد. به هرحال با جلوگیری از واردات بی رویه صنایع دستی بی کیفیت خارجی، تشکیل تعاونی های مشارکت روستایی با محوریت زنان، افزایش کیفیت بالای مواد، ترکیب مهارت های سنتی و نوآوری، هویت فرهنگی و زیبا شناسی سنتی، ترکیب تکنیک های خاص با مهارت های سنتی، توجه و احترام به محیط زیست، استفاده از الیاف و رنگ های طبیعی، استفاده ایمن برای مصرف کنندگان و ایجاد فاصله ای منطقی بین قیمت تولید و فروش کمک قابل توجهی یرای افزایش و پیشرفت صنعت حصیربافی کرد.

نقش مناطق آزاد در توسعه ی صنایع دستی روستایی

منطقه آزاد اروند در نیمه دوم سال ۱۳۸۲ به تصویب رسیده‌ است و در حال حاضر با وسعتی بالغ بر ۳۷۴۰۰ هکتار بزرگترین منطقه آزاد تجاری و صنعتی کشور است. این منطقه در شمال غربی خلیج فارس شامل شهرهای آبادان، خرمشهر و مینو شهر( جزیره مینو) که در محل تلاقی دو رود خانه اروند رود و کارون واقع شده، است.

مناطق آزاد به واسطه ی در اختیار داشتن قوانین خاص سرزمین مادری مثل امکان سفر به این مناطق بدون روادید می تواند محل تلاقی فرهنگ ها، گویش ها و آداب و سنن ملت‌های مختلف شوند که توسط توریست‌ها و گردشگران منتقل می شود. از این رو معاونت فرهنگی_گردشگری مناطق آزاد می تواند در همین  توسعه ی صنایع دستی روستایی به عنوان هنر بومی و فولکلور منطقه را در دستور کار خود قرار دهد.

آموزش روش‌های نوین صنایع دستی توسط کارشناسان مربوطه، سرمایه گذاری در بخش خصوصی، برپایی نمایشگاه‌های بین المللی تحت عنوان"آداب و رسوم ملل"، ایجاد بسترهای مناسب در راستای بازاریابی در کشورهای همسایه، ایجاد انگیزه نزد روستاییان با خریدهای تضمینی و دیگر روش‌های حمایتی توسط مدیران مناطق آزاد، می‌تواند در این راستا مثمر ثمر باشد.

شایان ذکر است که شهرستان آبادان و بخشی از روستاهای آن(بخش‌های باقی مانده نیز الحاق خواهد شد)، در حوزه ی سرزمینی منطقه آزاد صنعتی_تجاری اروند قرار دارند.

 

 

 

 

گزارش از:

زهرا عیدان

دانشجوی ارشد پژوهش علوم اجتماعی

 

نظر شما