به گزارش خبرگزاری برنا از اصفهان، «بعد از ظهر» روزی از میان سالهای 88 را نشان میداد که اغتشاشات و درگیریها برای عدهای نان شده بود و برای عدهای دیگر سنگ آبرو.
با شنیدن صدای نفس نفس از همان ثانیههای ابتدایی اولین سکانس، مخاطب خود را درگیر فیلم کرده و جای نقش اول، دوم، سوم و تمامی نقشهایی میگذارد که دخترهایی 24، 25 ساله هستند؛ دخترانی در مأمنگاه حوزه علمیه خواهران!
دیالوگهایی که بین نقشها رد و بدل میشود همه جاندار است و گاه یک نقل قول طلایی ضربه نهایی را به روان و ذهن مخاطب وارد میکند که باعث میشود ساعتها درباره آن نوشت.
فیلم «بعد از ظهر» یکی از آثار منتخب نهمین جشنواره عمار در سالن اجتماعات آستان حرم زینبیه به اکران عمومی گذاشته شد.
جمعیت قابل توجهی برای مشاهده فیلمی که حتی از موضوع آن مطلع نبودند در سالن حاضر شدند و بعد از تماشای فیلم با چهرهای مخلوط از حالات خشم، ترس، تامل و رضایت خاطر از سالن خارج شدند.
همه چیز با یک کلیک شروع شد!
ماجرا از جایی وارد موقعیتهای حساس و درام میشود که دختری از خط سیاسی مقابل دختران حوزوی را پیدا میکنند و او را از کتک خوردن نجات داده، سوار ماشین خود کرده و به حوزه میآورند.
مدیر حوزه از همه چیز بیاطلاع است، تنها چند ساعت بعد از اینکه دخترک را درحال تشنجهای شدید به حوزه میآورند و با اورژانس و پلیس درگیر هستند که بتوانند او را به بیمارستان منتقل کنند، نازی جان خود را از دست میدهد.
در همان لحظه یکی از دختران حوزه در اینترنت فیلم خودشان را میبیند که شبکه بیبیسی فارسی با آب و تاب بسیار، آنها را متهم به کتک زدن دختر و دزدینش میکنند.
گرهها از همینجا شروع میشود، هیچکس جز آزاده نمیداند دخترک کیست و همه او را تحت فشار میگذارند که لب به سخن باز کند و ناگهان برای بار دیگر پای اینترنت به محفل باز میشود.
"من که نمیدونستم فیسبوک چیه.. تو یکی از همین گروهها که بحث دینی بود حرف میزدیم، یه روز گفت میخوام ببینمت.." و این نقل قول آزاده نشان میدهد که در آن سالها و حتی اکنون فیسبوک و شبکههای اجتماعی چقدر در خط دهی اشتباه به مردم نقش داشتند.
نگاهی جدید به حوزه و طلاب در فیلم «بعدازظهر»
در این لحظات دختر دیگری با تلفن نازی به بردارش اطلاع میدهد که به حوزه بیاید، پسری لات، مشروبخور، عصبی، سیگاری و بددهن که گاه و بیگاه به پارهای از شخصیتش اشاره میشود.
درحالیکه دختران نشان میدهند مسئله اصلی فیلم چگونه خبر دادن فوت نازی به برادرش است اما گره ماجرا 2 سوال مهم دیگر است، نازی کیست و چرا 2 روز است یک دختر فراری توسط آزاده به حوزه آمده؟ و وظیفه حوزه و طلاب چیست؟
سوالهایی که جوابهایش را در طول کل کلهای دختران نشان میدهد، همه از آزاده گلهمند هستند که نباید به دروغ او را وارد حوزه میکرد و حالا یک جسد روی دستشان مانده و آبروی دین و خودشان در اینترنت رفته است.
اما نقل قولهایی چون "من نیومدم حوزه که بدون بها برم بهشت"، "این عرق خوری که واسه ناموسش عربده میکشه شرف داره به من و تویی که داریم عقب میکشیم" و "از ما بدش میمد.. خودش گفت میخوام بیام حوزه.. داشت از ما خوشش میمد" شاید همان ضربههایی است که مخاطب را میخکوب فیلم میکند.
پایان فیلم هم با همان گرهای که اول کار ذهن مخاطب را درگیر میکرد، آزاده همان کسی که داوطلبانه وارد بازی زندگی نازی شده بود تا او را از مهلکه فرار از خانه و دوستان ناباب و مسیر نادرست نجات دهد، تسبیح در دست و ذکرگویان رقم میخورد؛ آرام و متین، به دور از درگیری و شعار، با صدای اذان و دعا.
هدف جشنواره عمار اثرگذاری روی مخاطب است
حجت الاسلام محمدرضا شیخ بهایی با اشاره به سالروز چهل سالگی انقلاب اسلامی گفت: امروز 40 سال از عمر انقلاب ما میگذرد و در این مدت سختیها و تحریمهای زیادی را پشت سر گذاشتهایم.
وی افزود: در طول این مدت رویشهای رخ داده که مایه افتخار است و جشنواره عمار یکی از همین رویشهاست چراکه در ابتدای انقلاب سینما را تمام شده و سوژهها را تکراری میدانستند.
مسئول باشگاه تولید فیلم کوتاه اصفهان تصریح کرد: در قبل از انقلاب جنگ در سینما مفهوم دیگری داشت و بعد از انقلاب این مفاهیم در سینما تغییر کرد و خدا در آنها بروز و ظهور پیدا کرد.
وی افزود: بچههای انقلابی متوجه شدند این بخش از سینما دچار مشکل است و چندان موفق نبودهایم و جشنواره فجر هم صرفاً داخلی است و همه موضوعات را در برمیگیرد لکن جشنواره عمار با هدف بیشتر و بهتر نشان دادن بچه مذهبیها و انقلابیها روی کار آمد.
شیخ بهایی با بیان اینکه 120 میلیون تومان هزینه ساخت فیلم بعدازظهر شده، گفت: عمار نوع نگاه خود را تغییر داد و مدل پخش خود را عوض کرد به صورتی که کاملاً مردمی اکران شود.
وی ادامه داد: هدف جشنواره عمار تاثیرگذاری بیشتر روی مخاطبان بود لکن بازدهی مالی مانند دیگر ابعاد سینما و جشنوارهها را مدنظر نداشت.