به گزارش گروه فرهنگ و انر خبرگزاری برنا، باندها در حوزه خاصی فعال نیستند تا بتوان آنها را در دسته بندی های مشخصی قرار داد. یکی از بزرگ ترین مشکلات ایران نیز مربوط به همین باندهاست که با قدرت و ثروت غیر مشروع خویش عرصه را بر مردم تنگ کرده و دولت هم توان مقابله با آنها را ندارد.
سران باندها هرگز خود را آشکار نکرده یا به ندرت این کار را انجام می دهند،بنابر این نمی توان کسی را که از راه مشروع و با کوشش مضاعف و در ملا عام دنبال گسترش کار و مال خود است را عضوی از باندها یا سران آن دانست.
همیشه باور بر این بود که عرصه هنر از هجوم باندها در امان بوده و خواهد بود،اما چنین نبوده و نخواهد بود.هرجاکه شهرت و ثروت وجود دارد،باندهای مافیایی نیز حضور داشته و دارند.
سینما به خاطر محبوبیت زیاد و گیرایی فراوان،مهم ترین عرصه یکه تازی باندهای مافیایی بوده و خواهد بود،چه در ایران و چه در جهان.
چندی است که رسانه ها در ایران از حضور و یکه تازی باندها در سینمای ایران می نویسند و منتشر می کنند،باندها واقعی هستند و انکارشان ناممکن،اما اکثرا در شناخت باندها و سران آنها دچار اشتباه شده و می شوند.
باندهای مخوف اختاپوس وار سایه سنگین خود را روی جسم نحیف سینمای ایران انداخته و فرصت نفس کشیدن به آن نداده و نمی دهند.سینما را به راهی که خود می خواهند برده و می برند،کسی هم جلودارشان نیست.
باز کردن پای پولشویان به سینما کار همین باندهاست،باندهایی که سران واعضای آن یا در پشت صحنه روی در نقاب دارند و یا در ملا عام مظلوم نمایی کرده و می کنند!مطمئنا اهالی شریف سینما توانایی آن را ندارند که پای پولشویان را به سینما باز کنند،زیرا اگر قدرت داشتند برای کسب لقمه ای نان حلال دچار این همه دردسر نبودند و نمی شدند.
این گردن کلفت های سینما هستند که با قلدری و گاهی سیاست توانسته و می توانند پول های کثیف و آدم های قبیح را وارد سینما بکنند.آن قدر قدرت دارند که مدیران سینمایی توان و ابزار مقابله با آنان را ندارند.
بسیاری از تهیه کنندگان سینمای ایران،از گذشته تا حال با سرمایه خود یا گرفتن وام، فیلم هایی را تولید کرده و می کنند،مطمئنا نام این افراد را نمی توان وارد لیست باندهای مافیایی کرد،زیرا فعالیت شان آشکار و شفاف است،سران و اعضای باند،کسانی هستند که غیر شفاف و مرموز عمل کرده و می کنند.
برخلاف نظر بسیاری،نگارنده علی سرتیپی و دیگرانی که مانند او به صورت علنی فعالیت کرده و می کنند را از سران و اعضای باند ندانسته و نمی دانم،،زیرا سرتیپی و امثال او با تلاش و سرمایه خود فعالیت خویش را گسترش داده و می دهند.
سران و اعضای باند را باید در بین کسانی جستجو کرد که کاسبی «تهیه کنندگی صوری» را راه انداخته و بدون هیچ زحمتی،درصد بالایی از بودجه فیلم ها را به جیب گشاد و بی انتهای خود می ریزند.این افراد بدون کوچک ترین زحمتی و با استفاده از کارت تهیه کنندگی مبادرت به این کار می کنند.سازمان سینمایی در دوره های مختلف با اینکه از این موضوع آگاه بوده و هست،اما اقدامی برای بریدن دست سودجویان انجام نداده و نمی دهد.
اعضای باند را باید بین افرادی یافت که پای پولشویان را به عرصه سینما باز کرده و تزریق کننده پول کثیف در کالبد تمیز سینمای ایران هستند.همین گروه معدود و محدود،باعث شده اند به عده ای کارت تهیه کنندگی بدهند که اصلا شایسته آن نبوده و نیستند و با وجود اعتراض برخی از تهیه کنندگان و اهالی رسانه یا از پاسخ سر باز می زنند یا از موضع بالا می گویند تصمیم گیرنده ما هستیم و به هرکس که بخواهیم کارت می دهیم!
همین گروهی که پای پولشویان را به سینما باز کرده ، هنگامی که جیب های شان با پول های کثیف قلمبه شد و تشت شان از بام افتاد،فریاد بر آورده و می آورند که جلوی پولشویان را بگیرید و مگذارید پول های کثیف وارد سینمای شریف ایران شود!
مطمئنا پول های کثیف و پولشویان توسط اهالی شریف سینما و تهیه کنندگانی که با سرمایه خود به فیلمسازی می پردازند وارد این عرصه نشده ،چون حساب و کتاب شان مشخص است.
وزارت ارشاد و سازمان سینمایی باید آستین ها را بالا زده و با شجاعت به مقابله با افراد سودجو بپردازند.اولین قدم، تحقیق های دقیق برای کشف حقایق و شناختن خلافکاران است،مرحله بعد تبعید این افراد از سینمای ایران و محاکمه آنان است.
نویسنده: سیدرضااورنگ