ضربه سنگینی که ترامپ به آمریکا زد

|
۱۳۹۸/۰۳/۰۷
|
۰۴:۳۱:۱۵
| کد خبر: ۸۵۱۳۳۰
محال بودن جلب حمایت جمهوریخواهان از سیاست خارجی اوباما به این معنی بود که او اکثر دستاوردهای سیاست خارجی خود - مانند برجام، توافقنامه پاریس و عادی سازی روابط با کوبا- را از طریق فرمان اجرایی اجرا کند. این مسئله بدین معناست که می‌توان فرامین اجرایی اوباما را با فرامین اجرایی دیگری لغو کرد.اقدام دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در خروج یکجانبه از توافقات بین المللی، که در دوره دمکرات‌ها مذاکره شده است، علاوه بر ضربه زدن به اعتبار آمریکا، موجب شده است که سیاست خارجی آمریکا بیش از پیش به کشمکش‌های بی‌پایان میان دو حزب دمکرات و جمهوریخواه وابسته شود.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، ترامپ از همان اوایل ورود به کاخ سفید مخالفت خود را با بسیاری از توافقات بین المللی آمریکا اعلام کرد. او، به رغم مخالفت جامعه بین المللی، به طور یکجانبه از توافق آب‌وهوایی پاریس و نیز برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و تعدادی دیگر توافق تجاری و تسلیحاتی خارج شد. بسیاری از ناظران معتقدند که دلیل اصلی خروج ترامپ از بعضی توافقات یادشده، خصوصا برجام، این است که توافقات مزبور توسط رئیس‌جمهور دمکرات قبل از او، یعنی باراک اوباما، مذاکره شده بودند. همین مسئله موجب شده است که در آینده هرگونه توافق با آمریکا ممکن است توسط رئیس‌جمهور بعدی لغو شود.

وبگاه مجله آمریکایی «اسلیت»، طی یادداشتی به قلم جاشوا کیتینگ، با اشاره همین نکته، تبعات بلندمدت اقدامات ترامپ برای سیاست خارجی آمریکا را تشریح کرد.

در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای دولت اوباما با ایران، سناتور تام کاتن، به همراه ۴۷ تن از همکاران جمهوریخواه خود، نامه‌ای به سران ایران نوشت و هشدار داد که امضای هرگونه توافق هسته‌ای، به مثابه یک توافق اجرایی میان سران ایران و آمریکا خواهد بود و لذا با تمام شدن دوره ریاست‌جمهوری اوباما، رئیس‌جمهور بعدی «با یک امضا» آن را لغو خواهد کرد. دمکرات‌ها به شدت از اقدام جمهوریخواهان برای کارشکنی در مذاکرات هسته‌ای خشمگین شدند. اما نهایتا توافق در دوره اوباما امضا شد تا اینکه دونالد ترامپ بیش از یک سال پیش، در هشتم ماه مه ۲۰۱۸، به طور یکجانبه از توافق هسته‌ای خارج شد و تحریم‌های کشورش را بار دیگر علیه ایران اعمال کرد.

به نوشته اسلیت، اکنون اغلب نامزدهای دمکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوی ۲۰۲۰، قول داده‌اند که به برجام بازگردند؛ و این متضمن رفع تحریم‌هایی است که ترامپ بازگردانده است. طنز روزگار این است که دمکرات‌ها از رویه قدیمی جمهوریخواهان تقلید می‌کنند. جان کری، وزیر خارجه سابق آمریکا، که چند سال صرف مذاکره بر برجام کرده بود، برای نجات این توافق با همتایان ایرانی دیدار کرده است. ترامپ ادعا کرده است که کری به ایرانیان گفته که تا پایان ریاست‌جمهوری او صبر کنند. این روزها، صحبت از صبر کردن تا پایان دولت ترامپ امر شایعی شده است. سوزان تورنتون، دستیار موقت سابق وزیر خارجه آمریکا اوایل ماه جاری در شانگ‌های گفت: چین نباید برای حل و فصل جنگ تجاری فعلی عجله کند و تا زمان روی کار آمدن یک دولت دیگر در آمریکا صبر کند. در رابطه با توافق اقلیمی پاریس هم تقریبا همه نامزدهای دمکرات قول داده‌اند به آن بازگردند.

این مجله آمریکایی ادامه داد: این وضعیت خوبی نیست. نه فقط به این خاطر که ترامپ شانس خوبی برای پیروزی مجدد در انتخابات را دارد. بلکه اگر این مسئله عرف شود که همه توافقاتی که با یک رئیس‌جمهور آمریکایی امضا می‌شوند فقط در دوره همان رئیس‌جمهور باقی خواهند ماند، چرا کشورها بار دیگر با آمریکا توافق امضا کنند. اگر کل رویه تحولات سیاست خارجی آمریکا به این مسئله وابسته شود که آیا در کاخ سفید یک رئیس جمهور دمکرات حضور دارد یا جمهوریخواه، این امر برای مدت طولانی پس از پایان ریاست‌جمهوری ترامپ بر روابط بین المللی تاثیر بی‌ثبات‌کننده‌ای خواهد داشت.

ستاد تبلیغات انتخاباتی ریچارد نیکسون، با وعده تغییر سیاست‌های دولت لیندون جانسون، گفتگوهای صلح ویتنام را نابود کرد. انتقال قدرت از کارتر به ریگان نیز، مانند انتقال از اوباما به ترامپ برای حکومت‌های خارجی مایه نگرانی بود. با این حال، روسای جمهور هر دو حزب، حداقل در برابر ائتلاف‌های بین المللی و اهداف کلان سیاست خارجی، که با اختلافات سیاسی داخلی متضاد بود، اشتراک نظر داشتند. این امر، نوعی تدوام ایجاد کرده بود که به کارگیری دیپلماسی را ممکن ساخته بود. در اینجا یک استثنا وجود دارد و آن «سیاست مکیسکوستی» است. این سیاست به قانون سفت و سختی گفته می‌شود که دولت ریگان آن را اجرا کرد و به موجب آن سازمان‌های مردم نهاد برای دریافت کمک‌های مالی دولتی باید تایید کنند که سقط جنین اجرا نکنند و این امر را هم در برنامه‌ریزی خانواده ترویج نکنند. بیل کلینتون، این سیاست را لغو کرد. اما جروج دبیلو بوش آن را احیا کرد. سپس باراک اوباما بار دیگر آن را لغو کرد. اما دونالد ترامپ بار دیگر آن هم به شکلی سختگیرانه‌تر آن را احیا کرد

به گفته اسلیت، امروز سیاست خارجی آمریکا بیش از پیش شبیه سیاست مکسیکوسیتی شده است. به عبارت دیگر، هر حزبی که قدرت را می‌گیرد، سیاست حزب قبلی را معکوس می‌کند. به طور سنتی، بین دو حزب اصلی امریکا در زمینه سیاست خارجی، اختلاف چندانی وجود ندارد. بیشتر اختلافات درباره سیاست‌های داخلی است. اکنون، اما اختلافات در زمینه خارجی هم بیشتر شده است. با توجه به سازوکار پیچیده کنگره، رئیس‌جمهور می‌تواند به طور نسبی در سیاست خارجی آزادانه عمل کند، اما در سیاست داخلی اینگونه نیست. حتی اگر برنی سندرز هم رئیس‌جمهور شود، بعید است که بتواند موافقت دو حزب را برای برای تصویت یک موضوع مناقشه‌برانگیز داخلی در کنگره بدست آورد. ولی او قطعا می‌تواند سیاست متفاوتی در برابر ایران اتخاذ کند. اما حتی این هم در سال‌های شاهد تغییراتی بوده است. محال بودن جلب حمایت جمهوریخواهان از سیاست خارجی اوباما به این معنی بود که او اکثر دستاوردهای سیاست خارجی خود - مانند برجام، توافقنامه پاریس و عادی سازی روابط با کوبا- را از طریق فرمان اجرایی اجرا کند. این مسئله بدین معناست که می‌توان فرامین اجرایی اوباما را با فرامین اجرایی دیگری لغو کرد.

به گفته اسلیت، سیاست خارجی آمریکا به طور روزافزون از مناقشات داخلی تاثیر می‌پذیرد. به عنوان نمونه، مسئله حمایت آمریکا از اسرائیل، یک مسئله فراحزبی بود. اما در دوره ترامپ، این حمایت به آرمانی برای حزب جمهوریخواه درآمد و دمکرات‌ها از آن فاصله گرفتند. یا اینکه، ویکتور اوبان، نخست‌وزیر مناقشه‌برانگیز مجارستان، که به اردوگاه راست افراطی متعلق است و اولین رهبری بود که کاندیداتوری ترامپ را در سال ۲۰۱۶ تایید کرد، هفته گذشته در آستانه انتخابات پارلمان اروپا به گرمی مورد استقبال ترامپ در کاخ سفید قرار گرفت. این در حالی است که هم بوش و هم اوباما، اهمیتی به اوبان نمی‌دادند.

اسلیت در پایان هشدار داد که تغییر سیاست خارجی آمریکا با تغییر روسای جمهور این کشور، می‌تواند سیاست خارجی آمریکا را تضعیف کند. علاوه بر این، اگر سایر کشورها از قبل بدانند برخی سیاست‌ها فقط در دوره زمامداری یک حزب اجرا می‌شوند، انگیزه پیدا خواهند کرد که در انتخابات آمریکا مداخله کنند یا روی آن تاثیر بگذارند. به گفته اسلیت، آمریکایی‌ها به طور فزاینده در داخل آمریکا در دو کشور متفاوت زندگی می‌کنند و بزودی ممکن است در خارج هم با آن‌ها به عنوان دو کشور متفاوت رفتار خواهد شد.

منبع: فرارو

نظر شما