سیدرضا اورنگ، منتقد سینما و تلویزیون، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: مدیران رده بالای تلویزیون هستند که مشخص میکنند مردم چه زمانی شاد باشند و یا چه زمانی نیازی به شادی مردم نیست. این نگاه در مدیریت تلویزیون به وضوح قابل مشاهده است و میبینیم مدیران خودشان امروز نمیخواهند سریالهای طنز چندانی در تلویزیون پخش شود.
اورنگ تصریح کرد: در عین حال که امروز علاقهای به ساخت و پخش سریالهای طنز وجود ندارد دیدگاهی وجود دارد که اگر یک سریال در جذب مخاطب و موفق باشد آنقدر همان سریال را تکرار میکنند و ساخت فصلهای بعدی یا نسخههایی دیگر از آن را ادامه میدهند که دیگر خودمان هم از سریال بیزار میشویم. بارها تلویزیون از این فرمول غلط خود استفاده کرده و مخاطبان همان سریال موفق را پس زدهاند چرا که تکرار بیش از حد آزاردهنده شده است.
وی افزود: تلویزیون باید برنامهریزی و مدیریتی جدید داشته باشد و تا زمانی که این مدیریت دقیق در برنامهسازی و سریالسازی وجود نداشته باشد نمیتوان انتظار داشته که مشکلات اصلی تلویزیون حل شود. وقتی صحبت از جوانگرایی میشود به این معنی نیست که افراد باتجربه را کاملاً کنار بگذاریم. باید برای بهتر شدن وضعیت تلویزیون مدیران باتجربه و کارکشته در کنار مدیران جوان تلویزیون قرار بگیرند.
این منتقد در ادامه گفت: ما حتی در زمان جنگ هم تلویزیونمان از امروز وضعیت بهتری داشت. آن زمان تعداد سریالهای خوب و موفق بیشتر بود و حتی سریالهای طنز خوبی هم آن زمان شاهد بودیم. همه این اتفاقات به مدیریت برمیگردد. آن زمان تلویزیون توسط مدیران اداره میشد اما امروز مدیریت تلویزیون در دست اسپانسرها است و مدیران ما نمیتوانند اعمال نظر و در واقع مدیریتی در تولید و پخش برنامهها، فیلمها و سریالهای تلویزیونی داشته باشند و متأسفانه فضا به شکلی است که ردههای پایین مدیریت در دفترهای تولید به دلالی مشغول هستند و در چنین شرایطی چطور میشود انتظار داشت که سریالهای موفقی چون سریالهای طنزی که به صورت روتین پخش میشود دوباره روی آنتن تلویزیون برود؟
اورنگ در ادامه این بحث تصریح کرد: در گذشته اسپانسرها به سراغ مدیران و تولیدکنندگان تلویزیون میآمدند اما امروز تلویزیون به سراغ اسپانسرها میرود. مشکل ما تنها در حوزه سریالهای طنز نیست، حتی سریالهای تاریخی بسیار ضعیفی را در تلویزیون میبینیم که بسیار آسیبزننده هستند. مشکل بودجه در همه جای دنیا وجود دارد ولی عدم مدیریت صحیح بر مشکلات، آنها را به بحران تبدیل میکند. ما هنوز مشکلاتمان را نمیشناسیم و قطعاً در این شرایط این مشکلات به بحران تبدیل میشوند. وقتی یک مدیر در خانهاش میبیند خانوادهاش سریالی را دوست دارند و از آن استقبال میکنند به دفتر کارش میآید و دستور ادامه تولید این سریال را میدهد نمیتوان انتظار داشت که مدیران ما مخاطب را میشناسند و با آن در تعامل هستند. مدیران برای جلوگیری از آسیبهای احتمالی که ممکن است وضعیت اقتصادی بر برنامهها و تولیدات تلویزیون داشته باشد باید برنامهریزی داشته بند.
وی افزود: ایراد اصلی به اسپانسر محور بودن سریالها و برنامهها است. اگر اسپانسر ترجیح دهد به سمت ساخت سریال یا فیلم طنز نرود طبیعی است که در این شرایط تعداد این آثار به حداقل برسد. اگر بخواهیم وضعیتی ایدهآل را تصور کنیم باید جلوی دخالت اسپانسرها گرفته شود تا کارشناسان مشخص کنند که چه فیلم و سریالهایی ساخته شود. اسپانسر نباید در قدرت و اختیار دخالت در محتوا را داشته باشد. قطعاً نمیتوان مخالف وجود اسپانسر شد اما مسأله مهم این است که اسپانسر باید در مدار خود قرار بگیرد و تنها به دلیل اینکه با خود پول آورده حرف اول و آخر را نزند.
این منتقد در پایان تأکید کرد: در بحث مدیریتی نباید مسائلی چون خودی و غیرخودی مطرح باشد. ما باید به فکر مدیریتی خوب باشیم و مدیران بازنشسته هم در جلسات حضور داشته باشند و از تجربیاتشان باید استفاده شود. ما نباید کارشناسان باتجربهمان که زمانی در تلویزیون رونق ایجاد کرده بودند کنار بگذاریم و به سراغ افرادی برویم که در تولید تجربهای ندارند و حال در جایگاه سیاستگذار ظاهر شدهاند. قطعاً با برنامهریزی دقیق و مدیریت بهتر میتوان به روزهای خوب تلویزیون رسید.