یادداشتی از رامشاد فرزانه*؛

موسیقی فاخر؛ موسیقی‌ای با ‌بنیادی عمیق وصحیح

|
۱۳۹۸/۰۷/۰۹
|
۱۳:۲۳:۳۴
| کد خبر: ۹۰۵۷۲۸
موسیقی فاخر؛ موسیقی‌ای با ‌بنیادی عمیق وصحیح

موسیقی فاخر مقطعی، مصرفی و تجاری نیست و دارای بنیادی عمیق وصحیح است. موسیقی فاخر موسیقی‌ای پیام آور و دارای معنا است که از اصول و قواعد موسیقایی پیروی می‌کند و همچنین از فرآیندهای تجاری و مصرفی دور است. این موسیقی از روزمرگی وتجاری بودن به دور است و توسط هنرمند با اندیشه و آینده‌نگر خلق می‌شود. به طور کلی موسیقی سهم انکار ناپذیری در فرهنگ جامعه دارد، بنابراین باید آنرا از رانت، تجارت و دلالی دور نگاه داشت.

مردم از جهاتی تعیین کننده اصلی فاخر بودن یا نبودن موسیقی هستند؛ البته این میزان بستگی به فرهنگ جامعه و سطح دانایی مردم دارد. فقط هنرمندان سالم می‌توانند، موسیقی فاخر و علمی به جامعه تحویل دهند که عده‌ای از هنرمندان عرصه موسیقی، نیز بر این بار هستند که تولید موسیقی فاخر در گرو داشتن روح سالم هنرمند است. موسیقی فاخر باید مولفه‌های یک «هنر» چون ریشه‌دار بودن، اصالت داشتن، تاثیر گذاری و زیبایی را داشته باشد و مردم با آن رابطه برقرار کنند.

بعضی گمان می‌کنند که موسیقی به معنای فاخر یعنی تافته جدا بافته که متعلق به یک عده برج عاج نشین است و مردم عادی آن را نمی‌فهمند در صورتی که به عقیده من هنری که مردم عامه نمی‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند، نه هنری است و نه فاخر.

این موسیقی از یک پشتوانه فکری برخوردار است و فقط کسانی می‌توانند حرفی برای گفتن داشته باشند که سال‌های سال دراین عرصه خون جگر خورده اند. موسیقی فاخر دارای زیر بنای فکری، علمی و خلاقیت و درشاخه های مختلفی چون پاپ، سنتی، کلاسیک ونواحی وجود دارد.

موسیقی فاخر به معنای موسیقی علمی، منطقی و انسانی است و از شارلاتان بازی، سود جویی و ابتذال دوری می کند.

واقعیتی دیگر که بر روح موسیقی شرقی و موسیقی ایرانی حاکم است، خواننده‌محوری در موسیقی است. بسیاری تاکنون خواسته‌اند با این سنت مبارزه کنند و نقش خواننده را نقشی برابر با سایر اعضا در پیدایش اثر بدانند. تردیدی نیست که یک ترانه مانا علاوه بر یک خواننده خوب، نیازمند یک شعر عالی و آهنگ‌سازی متعالی و ارکستری متوازن است؛ اما چه‌بسا کم نیست آثاری که با برخورداری از شعر فاخر و آهنگسازی متعالی، به دلیل ضعف خواننده نمره‌ای پذیرفتنی نیافته؛ اما در عوض خواننده‌ای تنها به خاطر قدرت اجرایش، تا حدود زیادی بر دو ضعف پیشین غلبه کرده است. بنابراین اساسا در موسیقی ایرانی مبحث خواننده‌سالاری یک مبحث ساختگی برای مقابله با واقعیت ملموسی است که مخرج مشترک میان خواص و عوام است. شاید تعیین مصادیق عام و خاص در این مقوله تا حدودی متفاوت باشد؛ اما تردیدی نیست در نهاد و نهان هر دو جریان، قهرمان مؤید هنر آنها خواننده است. درحال‌حاضر در حیطه موسیقی پاپ ما با خوانندگان بسیار مشهوری مواجهیم که یک‌دهم توانایی نوازندگان ارکسترشان را ندارند؛ اما این نوازندگان این واقعیت را پذیرفته‌اند که بدون همین خوانندگان، هم معاششان در خطر است و هم به همان میزان اعتبارشان. این واقعیت توطئه هیچ خواننده‌ای نیست؛ بلکه حکایت از اهمیت موسیقی کلام‌محور شرقی در موسیقی ایرانی است که به خواننده تا این اندازه اعتبار می‌دهد.

نهایتا به گمان نگارنده به‌طورکلی در جغرافیایی به نام ایران موسیقی فاخر باید دارای مؤلفه‌های زیر باشد: ١- زبان و کلام باید از سلاست برخوردار باشد و در عین روانی، بازتابی از آمال، امیدها، ناامیدی‌ها، رنج‌ها، شادی‌ها، غم‌ها و عاطفه‌های مختلف مردم در حیطه‌های فردی و جمعی باشد. نقش کلام نقشی تعیین‌کننده در جاودانگی اثری است که موسیقی فاخر نامیده می‌شود. ٢_توازن میان ملودی کلام و ساختار کلی حاکم بر موسیقی هم عامل دوم در تعیین فاخربودن موسیقی است.

موسیقی فاخر یعنی موسیقی اصیل و ردیف دستگاهی و طبعا ضعف هایی چون شلوغی، سبکی و ابتذال را درخود جای نمی دهد.

          

     *مدرس موسیقی                                                                                                               

                                              

 

 

نظر شما