به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ صبح روز پنجشنبه نهم شهریورسال۹۶ بود که عوامل شهرداری تهران کشف جسد زن جوانی را داخل رودخانهای حوالی پل سیدخندان به مأموران پلیس خبر دادند و دقایقی بعد هم مأموران کلانتری۱۲۰ سیدخندان راهی محل شدند. مأموران پلیس در محل حادثه با جسد زن جوانی که پتو پیچ شدهبود در ته رودخانه روبهرو شدند که حکایت از این داشت آب رودخانه جسد را از محل دیگری به این مکان منتقل کردهاست. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی برای شناسایی و مشخص شدن علت مرگ، تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران تحقیقات خود را درباره این حادثه آغاز کردند.
در حالی که چند روزی از حادثه گذشته بود کارآگاهان دریافتند خانوادهای شهرستانی به کلانتری گاندی رفته و از گم شدن دختر جوانشان شکایت کردهاند. این خانواده مدعی بودند دخترشان مهرنوش که مدرک فوقلیسانس فیزیک دارد قصد داشته برای ادامه تحصیل و گرفتن مدرک دکتری به خارج از کشور برود، اما به خاطر هزینه آن تصمیم گرفتهاست مدتی در تهران کار کند و پس از فراهم کردن هزینه تحصیل به خارج از کشور مسافرت کند و الان هم چند روزی است به تلفن آنها جواب نمیدهد که نگرانش شدهاند و برای پیدا کردن او به تهران آمدهاند. این خانواده ادعا کردند تا چند روز قبل که تلفنی با مهرنوش در ارتباط بودند متوجه شدند او با مردی آشنا شده که قول داده برای گرفتن بورسیه خارج از کشور به او کمک کند. از آنجایی که مشخصات ظاهری مهرنوش با مشخصات جسد کشف شده در رودخانه شباهت زیادی داشت خانواده مهرنوش راهی پزشکی قانونی شدند وآنجا جسد دخترشان را شناسایی کردند.
دستگیری بوکسور حرفهای به اتهام قتل دختر جوان
بدین ترتیب پس از شناسایی جسد، مأموران در تحقیقات فنی به رد پای مرد بوکسوری به نام کمال رسیدندکه آخرین بار با مهرنوش تماس داشته بود و در ادامه وی را به عنوان مظنون حادثه بازداشت کردند.
در حالی که مأموران از خانه مرد بوکسور تلفن همراه مهرنوش را کشف کردند وی در بازجوییها منکر آشنایی با مقتول شد و در ادعایی گفت که تلفن همراه وی را از دستفروشی خریدهاست. پس از این مأموران بازجوییهای فنی خود را آغاز کردند تا اینکه در نهایت متهم پس از ۴۰روز بازداشت لب به اعتراف گشود و به قتل دختر ۳۱ساله اقرار کرد.
وی گفت: من کارمند اداره دولتی هستم و از دوران کودکی بوکس میرفتم و الان هم بوکسور حرفهای هستم و مدال قهرمانی استانی هم دارم. مدتی قبل عضو گروه تلگرامی شدم که مدیر آن برای ماساژ درمانی ماساژور زن معرفی میکرد که از مدیر گروه خواستم ماساژوری برای خودم و همسرم که درد کمر دارد معرفی کند و او هم مقتول را به من معرفی کرد. روز حادثه مهرنوش را که تلفنی با هم حرف زده بودیم در نزدیکی خانهام سوار خودروام کردم تا برای ماساژ به خانهام ببرم. او در میانه راه گفت برای هر جلسه باید ۳۰۰ هزار تومان به او دستمزد بدهم که پشیمان شدم و از او خواستم از خودروام پیاده شود، اما مهرنوش شروع به داد و فریاد کرد و گفت به خاطر اینکه وقت او را گرفتهام باید مقداری از هزینه را به او پرداخت کنم. من قبول نکردم و تلاش کردم او را ساکت کنم که فایدهای نداشت و در نهایت عصبانی شدم و ۱۰مشت به صورت و سرش زدم و بعد او بیهوش شد. ابتدا فکر کردم زنده است که آینه ماشین را کندم و جلوی دهانش قرار دادم، اما وقتی دیدم آینه بخار نکرد فهمیدم او فوت کرده است. وی ادامه داد: خیلی ترسیده بودم و جسد را به داخل صندوق عقب منتقل کردم و چند ساعتی تا تاریکی هوا داخل خیابانها دور دور زدم و گریه کردم و بعد به صورت مخفیانه جسد را داخل روخانهای در شمال تهران انداختم و به خانهام برگشتم. همزمان با ادامه تحقیقات اولیایدم با حضور در دادسرای امور جنایی تهران برای قاتل درخواست قصاص دادند و قاضی غلامی، بازپرس شعبه سوم پس از تحقیقات تکمیلی کیفرخواست متهم را به جرم قتل عمد دختر جوان صادر کرد و پرونده متهم را برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاد. بنابراین متهم به زودی در یکی از شعبات دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه میشود.