به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ برخوردهای خشونتآمیز مثل کتکزدن، سیلیزدن، هل دادن و غیره به عنوان تنبیه، دنیای کودک را تیره و تار میکند، ناتوانیهایش را پررنگ میکند و ترس از عدم امنیت را به دنبال دارد.
موضوع خشونت فیزیکی درد نیست، تحقیر است. چراکه کودک بین عشق و نفرت والدینی که وظیفه نگهداری از او را دارند، سردرگم میشود. در این حالت، نتایجی از قبیل عدم تعادل روانی و اختلالات رفتاری کاهش عزت نفس و عدم اعتماد را به همراه دارد. همچنین احتمال استفاده از خشونت فیزیکی و کلامی با همکلاسیهایش و نیز در آینده با همسر و فرزندانش، بیشتر میشود.
در نظم دهی به کودک حفظ آرامش در کنترل احساسات به عنوان والد از مهم ترین کارهایی است که باید انجام داد و همین طور بسیار اهمیت دارد که والدین در واکنش به یک موضوع با هم هماهنگ باشند.
به طور مثال در زمان شکستن لیوان اگر پدر کودک سر کودک فریاد بزند اما مادر به آرامی با او صحبت کند این عدم تعادل، کودک را در یک حالت بی ثباتی روانی قرار می دهد و کودک نمی داند که در این شرایط چه باید بکند و سردرگم می شود. ما میتوانیم به دنبال دلیل رفتار نامناسب او باشیم به او توضیح دهیم که چرا رفتارش پذیرفتنی نیست و درباره تغییر رفتارش با او صحبت کنیم.
مستقیماً به کودک بگویید از او چه انتظاری دارید
بیشتر بر کارهایی که باید انجام دهد تمرکز کنید تا کارهایی که نباید انجام دهد.
کودکان نیاز دارند، بدانند از آنها انتظار انجام چه کاری را داریم. دستورالعمل های ساده به آنها بدهید، گفتن آنچه که نباید انجام دهد به کودک تصویر مشخصی از آنچه که شما از او انتظار دارید نمی دهد! بنابراین خیلی واضح کاری را که باید انجام دهد را به او بگویید، به طور مثال بگویید: « لطفاً لباست را در کمد آویزان کن» به جای اینکه « لباست را روی زمین نینداز».
مهربان ولی قاطع رفتار کنید
کودکان معمولاً به درخواستهای تکرار شونده یا شکایت بار پاسخ مثبت نمیدهند.
مثلاً اگر ۱۰ بار بگویید:«اتاقت را جمع کن» احتمالش کم است که اتاقش را جمع کند و همینطور اگر مدام غر بزنید «اتاقت همیشه به هم ریخته است» بیفایده است. به جای این کارها با آن ها تماس چشمی برقرار کنید ارتفاعتان را با قد کودک هم اندازه کنید (مثلا مقابلش زانو بزنید) در حالی که او را نوازش میکنید یک دستورالعمل قاطع و کوتاه به او بدهید؛ مانند: «من از تو می خواهم همین الان بری و اتاقت را جمع کنی»؛ یکبار قاطع بگویید.
کودک زمانی که شما یک قانون و قرارداد رفتاری را منظم دنبال کنید به شما و درخواست شما بیشتر احترام میگذارد. اگر کودک فکر کند شما حرفتان جدی نبوده یا اگر پافشاری کند شما نظرتان عوض خواهد شد، قطعا تلاش شما بینتیجه خواهد ماند و تغییری در رفتار او حاصل نمیشود.
به طور مثال وقتی شما به او بگویید زمانی که به مغازه رفتیم نمیتوانی شکلات بخری، شما باید روی حرفتان بمانید. اگر به شما التماس کرد و بعد شما شکلات را به او دادید و گفتید: «باشه یه دونه اما فقط این دفعه» او قطعاً دفعه بعد نیز این رفتار را تکرار خواهد کرد تا به خواستهاش برسد.
دلیل آوردن و استفاده از مهارت حل مسئله
دلیل آوردن برای کودک و کمک گرفتن از او برای پیدا کردن راه حل برای یک مسئله معمولاً نتایج مثبتی به همراه دارد. اگر اتاق کودک بسیار به هم ریخته است بشینید و با کودک درباره نگرانیتان از به هم ریخته بودن اتاقش صحبت کنید. با توافق و همفکری او قراردادی برای تمیز کردن اتاق با او ببندید.
قوانین ساده داشته باشید
کودکان وقتی بدانند انتظارات چه چیزی را باید داشته باشند احساس امنیت بیشتری میکنند. اجرا نکردن قوانین باید نتایجی را به همراه داشته باشد. به طور کلی از داشتن قوانین بسیار در خانه، نداشتن هیچگونه قانونی در خانه یا تغییر روزانه قوانین با خواست کودک پرهیز کنیم.
موثر بودن این قوانین زمانی است که والدین نیز این قوانین را رعایت کنند. داشتن قوانین در خانه به کودک این امکان را میدهد که مفهوم قانون را درک کند و به دنبال پذیرش آن، پذیرش قوانین بدن و اندام خصوصی نیز برایش راحت تر میشود.
در خانه ای که هیچ گونه قانونی وجود نداشته باشد، پذیرش و پیروی از قوانین اندام خصوصی نیز کار آسانی برای کودکان نخواهد بود و او را در معرض کودک آزاری جنسی قرار میدهد.
به کودکان حق انتخاب بدهید
کودکان زمانی مفهوم مسئولیت را می فهمند که در موقعیت انتخاب قرار بگیرند. به آنها اجازه دهید از سنین خردسالی انتخاب کنند و نسبت به اولین حقوقشان احساس مالکیت کنند. به طور مثال به او اجازه بدهید خودش انتخاب کند که میخواهد در کدام لیوان شیر بخورد، یا انتخاب کند برای صبحانه کره بخورد یا پنیر. یا اول تکالیف مدرسه اش را انجام دهد و بعد کارتون ببیند یا بالعکس.
همینطور میتوانید زمانی که به اسباب بازی فروشی میروید، اجازه دهید آنچه را که دوست دارد انتخاب کند نه اینکه نظر خودتان را به او تحمیل کنید.
به جای اینکه شما برای او لباسش را انتخاب کنید به او اجازه بدهید آنچه را که دوست دارد بردارد. اگر سن کمی دارد و نمی تواند متناسب با فصل لباس مناسبی را انتخاب کند، از بین دو لباس مناسب، به او حق انتخاب بدهید. با این کار به او کمک میکنید تا مالکیت بدنش را درک کند. اگر شما به جای او لباسی که باید بپوشد را تعیین کنید به او این پیام را می دهید کهب دنش مال خودش نیست و هیچ گونه حقی ای بر آن ندارد.
همچنین به او بگویید می تواند انتخاب کند که چه کسی او را ببوسد یا در آغوش گیرد و اگر دوست نداشت،با احترام به آنها دست بدهد یا از دور برایشان دست تکان دهد. ناگفته نماند باید توجه داشت این حق انتخاب در مورد تمام افرادی که با کودک در ارتباط هستند، صادق است.