به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ در شهرونگ، صفحه طنز روزنامه شهروند، میخوانیم: «در مورد بحث پیشگیری و درمان و کوفت و زهر مار کرونا خیلی صحبت شده، اما به نظر من چند تا نکته کلیدی وجود دارد که باید بیشتر به آن توجه کرد:
الف) همه ما میدانیم که بهترین روش پیشگیری ماندن در منزل است. اما از آن طرف دورکاری هم مثل ازدواج میماند و دو طرف باید راضی باشند. پس لازم نیست تا هر کسی را میبینیم، فرتی بپرسیم که «نمیتونی نری سرکار؟! بمونی خونه بهترهها!» باورکنید خود آن شخص میداند که بماند خانه بهتر است.
ب) هر ایرانی یک فامیل خیلی نزدیک دارد که نزدیک انتخابات در وزارت کشور شاغل است، موقع نوسان قیمت ارز در بانک مرکزی و در دوره شیوع کرونا در بیمارستان مسیح دانشوری. البته همین فامیل عزیز بقیه ایام به جایی وصل است که نمیتواند شغلش را بگوید. به هر حال انتشار فایل صوتی «یکی از دوستان نزدیک در اورژانس بیمارستان» خیلی دردی را برای حل معضل کرونا درمان نمیکند. علیالحساب همین که دستهایمان را بشوریم و در دماغمان نکنیم، بزرگترین لطف را به خودمان و بقیه میکنیم.
ج) اگر یک نفر در خیابان، تاکسی، محل کار، خانه یا هر قبرستان دیگری زبانم لال سرفه کرد، به چشم یک قاتل زنجیرهای نگاهش نکنیم! شاید بنده خدا آب دهانش جسته باشد در گلویش. خودش تعهد کتبی میدهد زودی درجه بگذارد ببیند تب دارد یا نه، اگر داشت یا میرود یک مرکز درمانی یا در خانه میماند و به کارهای بدی که کرده، فکر میکند. باز هم علیالحساب همین که دستمان را در دماغ و دهن و چشممان نکنیم، بزرگترین لطف به خودمان و بقیه است. مسئولان عزیز هم از همینجا به ما قولمیدهند از این به بعد قرار شد سرفه کنند، یک دستمال بردارند و آنجا سرفه کنند، اگر هم نشد زیر بغل یا آرنجشان سرفه کنند. تا جایی که میشود عیادت کسی که بیماری را گرفته نروند، اگر هم رفتند ماسک بزنند.
د) مطمئنا در این چند روز همه ما حداقل سی - چهل بار حسکردیم که تمام علایم بیماری را داریم، بعد دیدیم توهم مریضی زدیم. حتی برای خود من در این چند وقت پیش آمد که بعد از سرچکردن علایم متوجه شدم همزمان کرونا و تومور بدخیم مغزی دارم و به خاطر کهولت سن و بارداری باید مراقب خودم باشم. بد نیست در این شرایط کمی وا بدهیم. یک نفس عمیق بکشیم و فکر کنیم واقعا چرا گوزن و آهو زن و شوهر نیستند.
ه) تا چند وقت قبل اگر یک نفر از ما میپرسید: «٨٠درصد چقدر؟!» با تعجب میگفتیم: «ها؟!» اما الان هر کداممان یک کاندیدای بالقوه مدال فیدلز شدهایم و با یک مدلسازی هوشمندانه داریم میزان ابتلا و خدایی ناکرده فوتیهای کرونا را حساب و تحلیل میکنیم. بعد خوشحال میشویم که توانستهایم یک موج جدید از استرس را به خود و اطرافیانمان تزریق کنیم. بهتر است در این مدت کمی توانایی محاسباتمان را در جای دیگری استفاده کنیم. مثلا فکر کنیم همه قطعات تیبا جداجدا چند است که روی هم شده ٨٠میلیون.»