به گزارش گروه روی خط رسانههای خبرگزاری برنا؛ همشهری محله نوشت: معلوم نیست ویروس کرونا با چه وسیله ای خود را از قم به تهران رساند و ترس به جان کلانشهری ها انداخت، اما تنها راه او برای رسیدن به این شهر، بزرگراه خلیج فارس بود؛ بزرگراهی که جنوب کشور را به پایتخت وصل می کند و آخرین شهر هم در این مسیر قم است. در کنار همین بزرگراه، روستا و شهرک های زیادی وجود دارد که عده زیادی از مهاجران به امید سکونت در پایتخت، راهی این کلانشهر شدند، اما اجاره سنگین خانه ها باعث شد به گوشه شهر در حاشیه منطقه۱۹ پناهنده شوند و در این نقاط زندگی کنند. نمونه اش شهرک «مرتضی گرد» است که حدود ۲۰هزار نفر در آن زندگی می کنند. وقتی از شهر کمی فاصله می گیرید، درست دم گوش تهران و با فاصله ۵دقیقه ای از محدوده شهری، وارد این شهرک می شوید، اما به محض ورود احساس می کنید ساکنان اینجا کاری با دغدغه این روزهای تهرانی ها ندارند. همه چیز عادی به نظر می رسد. پیرمردها و پیرزن ها در کوچه و خیابان نشسته و با هم گپ می زنند. بچه ها مشغول بازی با توپ پلاستیکی و عده ای هم در حال سربه سر گذاشتن با یک سگ بیمار و بی صاحب هستند. بساط دستفروش ها هم پهن است و میوه فروشی به نشانه محبت، سیب نشسته ای را به کودکی تعارف می کند که همراه پدرش در حال طی مسیر است. از بین صد آدمی که می بینیم، به زحمت یک نفر پیدا می شود که ماسک به صورت زده یا دستکش داشته باشد. خوش و بش مردم مثل همیشه است. دست دادن و روبوسی در اینجا ممنوع نیست و رستوران ها و ساندویچی ها هم مشغول کارند.
نان واجب تر از ماسک است
شهرک مرتضی گرد یک خیابان اصلی دارد و ده ها کوچه درهم تنیده. در این محله که قسمت اعظمش یک شبه و غیرمجاز ساخته شده، فقط ۲داروخانه وجود دارد. یکی از آنها شبانه روزی است و دیگری تا عصر به مشتری ها و بیمارها خدمات می دهد. یکی از داروخانه ها فاقد ماسک و ژل ضدعفونی کننده است، اما محلول ضدعفونی کننده دست به مقدار زیاد روی پیشخوان دیده می شود. ۵۰میلی لیتری و قیمتش هم ۱۷هزار تومان است، اما کمتر کسی به آن نگاه می کند. وضع در داروخانه دیگر فرق می کند. ماسک ساده و فیلتردار دارد و هرچقدر بخواهید، تقدیم تان می کنند، آن هم با نرخ مصوب. یکی از متصدی های داروخانه می گوید: «ماسک داریم، ولی مشتری نداریم! اینجا هر کسی ماسک نمی خرد.»
پیرمردی آفتاب سوخته با دست هایی پینه بسته که شاهد گفت وگوی ماست، پوزخندی زده و می گوید: «ماسک به چه دردمان می خوره؟ از کجا ۱۵هزار تومن بیارم و به ماسک بدم. با ۱۵هزار تومن می تونم نون یک هفته زن و بچه ام را بخرم. یک نفر دو نفر هم که نیستیم. ۶سرعائله دارم. هر روز باید ۹۰هزار تومن پول ماسک بدم؟»
چند قرص نان بربری در دست دارد، بدون هیچ حفاظی. سفارش می کنم لااقل دستکش یکبار مصرف بپوشد. آهی کشیده و می گوید: «دست های ما توی این زندگی داغون شده، دیگه دستکش به دردم نمی خوره.» نمی دانم او از کارکرد دستکش در این روزها بی خبر است یا که نمی تواند پولی برای خرید آن صرف کند.
خبری از اطلاع رسانی نیست
چشم که در این شهرک پرجمعیت می چرخانیم، اطلاعیه و بنرهای اطلاع رسانی نمی بینیم که بخواهد مردم را برای پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا آگاه کند. نزدیک به ۳۰درصد از ساکنان را اتباع خارجی به خصوص افغانستانی ها تشکیل می دهند و یک نفر از آنها را نمی توان پیدا کرد که از ماسک و دستکش استفاده کند. یکی از اهالی می گوید: «اینجا آب برای خوردن هم به زور پیدا می کنیم، چه برسد به اینکه پشت سر هم دست هایمان را بشوییم. خانه هایی در این شهرک هست که لوله کشی آب ندارند. خانواده ها منبع آب روی پشت بام خانه هایشان گذاشته اند و با تانکرهایی پر می کنند که دهیاری برایشان می فرستد. آب را مجانی می دهند، اما به هر حال باید انعام ۱۰، ۱۵هزار تومانی کف دست راننده بگذاریم. برای همین خیلی از خانواده ها سعی می کنند کمتر آب مصرف کنند و دیرتر مجبور به پر کردن منبع آب خانه هایشان شوند. البته وضع خانه هایی هم که لوله کشی آب دارند، بهتر از آنها نیست چون مدام آب قطع می شود و بعضی روزها فقط ۲ساعت آب خانه ها وصل می شود!»
متأسفانه بسیاری از خانواده ها کم درآمد و مهاجر هستند و به سختی روزگار می گذرانند. اینجا دست کم از نقاط محرومی مثل هرندی ندارد. شهرک مرتضی گرد به دلیل قرارگیری در حریم شهر، تحت نظارت شهرداری نیست و دهیاری به آن رسیدگی می کند. نیروهای شهرداری در این شهرک فقط وظیفه جمع آوری زباله ها را بر دوش دارند و البته با قرار دادن کانکس در ورودی های محله، مانع از ساخت غیرمجاز خانه ها می شوند. بی شک دهیاری هم به دلیل کمبود منابع مالی، امکان رسیدگی به این وضع را ندارد و توزیع رایگان ماسک و مواد ضدعفونی کننده در این محله ضروری است. باید در اسرع وقت دولت و مسئولان وزارت بهداشت برای برپایی دوره های آموزشی و توزیع خانه به خانه وسایل بهداشتی، حتی صابون در این شهرک اقدام کنند.
داروخانه تعطیل است
کنار گوش شهرک مرتضی گرد و بین بزرگراه های خلیج فارس و آزادگان، وارد شهرک رسالت می شویم که برخی ها آن را شهرک گلریز می نامند. حدود ۲هزار نفر جمعیت دارد و محلی دنج و تمیز است. در این شهرک هم همه چیز عادی است. همه مشغول کار و زندگی خود هستند و تعدادی از بچه های کمسن در بوستانی که در میدانگاهی شهرک درست شده مشغول بازی اند. دیدن غریبه ای که ماسک به صورت زده و دستکش به دست دارد، برایشان کمی تعجب آور است. سراغ داروخانه را می گیریم. می گویند اینجا داروخانه ندارد و باید برای خرید دارو به شهرک صالح آباد برویم. برای رسیدن به آنجا هم باید عرض بزرگراه خلیج فارس را طی کنیم. البته آنها نشانی داروخانه ای را هم در خیابان شهید حمید پروانه می دهند که در پایگاه بهداشتی محله شان وجود دارد، اما این داروخانه فقط در ساعت اداری فعال است و این روزها هم که ساعت کار ادارات کم شده، بعد از ساعت۱۳ نمی توان به آن مراجعه کرد. در اینجا هم انگار خبری از کرونا نیست و خیلی ها برای محافظت از خود در برابر بیماری کار خاصی نمی کنند.
خرید محلول به هر قیمتی
شهرک صالح آباد برای عده ای جای بسیار خوبی است؛ همان ها که کارشان در اینجا سکه شد و به قدری مشتری دارند که خیلی ها ترجیح می دهند لوازم دکوری را فقط عمده ای بفروشند. بازار نسبت به روزهای دیگر خلوت تر است، اما آنهایی که برای خرید به این شهرک آمده اند، در بین خریدهایشان دنبال مواد ضدعفونی کننده هم می گردند. یکی از مغازه دارها محلولی یک لیتری را تبلیغ می کند که ۹۰هزار تومان قیمت دارد. مشتری ها صف کشیده اند، اما برخی از محلی ها برق از سرشان پریده و باور نمی کنند مردم برای خرید این محلول با این قیمت سر و دست بشکنند.
اوضاع در شهرک صالح آباد کمی بهتر از شهرک های مرتضی گرد و رسالت است. کمتر بچه ای در کوچه و خیابان ها دیده می شود و بیشتر کسانی هم که خارج از خانه اند، اصول بهداشتی را رعایت کرده اند، اما در ۲داروخانه این شهرک، اقلامی مثل ماسک وجود ندارد و مشتری ها به خرید الکل برای ضدعفونی خانه هایشان بسنده کرده اند.