نوروزنامه ۹۹

مرگ برای تکه‌ای نان!

|
۱۳۹۹/۰۱/۰۷
|
۲۳:۰۹:۳۲
| کد خبر: ۹۷۸۱۶۸
مرگ برای تکه‌ای نان!
کل استان کردستان از سقز تا بانه، بوکان و مهاباد و خیلی شهرهای دیگه میان اورامانات، هر ۱۰، ۱۵ نفر یک خانه می‌گیرند و برای جای خواب، کولبری می‌کنند. هر سال هم عده ای از آن ها برای تکه‌ای نان جان می‌دهند بدون آنکه آبی از آب تکان بخورد.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ نه جاده است، نه امنیت و نه حتی آبی برای خوردن؛ فقط باید چشم بدوزی به کوهستان و فرار کنی از فقر، از بدبختی، از نداشته‌هایت، از سقوط در کوهستان برفی، از ماندن در برف، از خفه شدن در مه؛ خودشان می‌گویند حداقل هر سال زمستان ۵ نفر در کوه‌های اورامانات جان می‌دهند اما مجبورند بزنند به دل کوه و بار بکشند برای هیچ. آنچه سر آخر از این همه فرار در طول یک ماه نصیبشان می شود شاید به اندازه خرجی یک ماه هم در این تورم نباشد. در سالی که گذشت مانند تمام سال های پیشین عده ای از آن ها در غم نان جان دادند، هرچند که خیلی از این مرگ ها را کسی نفهمید اما دو حادثه از میان هجوم این اندوه سرباز کرد و رسانه ای شد.

مرگ 2 برادر کولبر جوان یکی پی از دیگری

سی‌ام آذرماه، مردم با تکه‌های نان به پیشواز جسم بی‌جان فرهاد خسروی رفتند؛ تکه‌های نان روی دست‌ها، نشانه‌ اعتراض بود.

در زمستانی که برای مردم آنجا زیبا نبود، درست در ارتفاعات اورامانات، فرهاد را وقتی پیدا می‌کنند که سه روز با دستان مشت کرده، بی‌جان کنار جاده افتاده و با دستانی مشت کرده دیگر نفس نمی‌کشد....

«فرهاد خسروی» 14 سال بیشتر نداشت. ماجرا از این قرار بود که چند روز پیش از این، در روزهای پایانی آذرماه، فرهاد 14 ساله به همراه برادرش– آزاد 17 ساله- و تعدادی دیگر از کولبران در گردنه‌های تته‌ مریوان گیر می‌افتند؛ زور سرما زیاد است و راه خروجی از کوهستان نیست؛ گرداگرد بدن‌های لرزان این جوانان را ستیغ‌های پربرف کوه فراگرفته و تمام جاده‌ها به سوی زندگی محو است. مثل هر برادری اما جان برادر را عزیزتر از جان خود می‌داند و کتش را درمی‌آورد و تن برادر 17 ساله‌اش آزاد می‌کند و می‌رود تا کمک بیاورد.

اما فرهاد بازنگشت...

بیست و ششم آذرماه، اطلاعیه رسمی هلال احمر، مرگ برادر فرهاد، آزاد خسروی را بر اثر سرما و کولاک تائید می‌کند.

هنوز امید پیدا کردن برادر کوچکتر در دل مردان بزرگ این منطقه بود و با وجود گذشت 3 روز بی‌خبری از مرگ فرهاد به دنبال نشانی او می‌روند. سگ‌های زنده‌یاب هم تمام کوهستان را به شامه می‌کشند اما در نهایت در غروب 29 آذر، جسد فرهاد با دستان مشت کرده در جاده‌ اورامانات یافت می‌شود.

هنوز 3 روز از تشییع جنازه برادر بزرگتر نگذشته بود که دوباره خانواده این جوان، داغدار برادر کوچک می‌شوند.

مردم در مراسم تشییع جنازه، تکه‌های نان سر دست گرفته‌اند، به نشانه‌ اعتراض، اعتراض به اینکه چرا اینجا در کردستان  باید برای «نان»، «جان» داد؟!

اینجا کولبری شغلی است از روی اجبار نان؛ طی کردن کوهستان پر خطر برای دویست یا سیصد هزار تومان. خطر، بسیار است؛ از سرمازدگی و سقوط  از کوه گرفته تا مین‌های جامانده از زمان جنگ و تیر ماموران مرزی که گاه قلب کولبران را هدف می‌گیرد.

عضو مجمع نمایندگان آذربایجان غربی در واکنش به مرگ کولبران نوشته بود: «دیر زمانیست که کردها از مرگ ‎کولبران به سوگ می‌نشینند اما دیگر تعجب نمی‌کنند. استان‌های آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه را دریابیم تا این تراژدی انسانی پایان پذیرد».

373308_815

 

20392138-cebe-4eb1-8252-1d37ac728138

کولبر در ارتفاعات گم شدند

حدود 40 روز بعد از ماجرای مرگ دو برادر، در ژالانه دوباره سرما و سپیدی و کولاک جان می‌گیرد. 12 بهمن ماه سال گذشته، برف و سرما 23 کولبر سقزی را در نقطه‌ی صفر مرزی زمین‌گیر کرد و بعد از چند ساعت گیر و دار و با کمک مردم محلی و نیروهای هلال احمر، 20 نفر از این 23 نفر بازگشتند. اما کوهستان یکی از مردها را در آغوش کشید و جسدش را باز پس داد و از سرنوشت دو نفر دیگر تا روزها خبری نبود.

خبرهای جسته و گریخته از حضور این دو نفر در کشور عراق حکایت داشت تا اینکه خبر رسید دو کولبری که به پنجوین عراق رفته بودند به ایران بازگشتند. حال یکی از آنها وخیم بوده و نیروهای هلال احمر او را به بیمارستان بانه منتقل کرده‌اند. 

4319071

مدیرعامل هلال احمر استان کردستان در این باره گفته بود: «تعدادی از افرادی که بالای کوه بودند علامت دادند و نیروهای ما رفتند پای کوه و چند نفر دیگر از آنها را هم پایین آوردند. آنجا متوجه شدیم که متاسفانه یکی از کولبران فوت شده و به لحاظ برودت هوا و کولاک شدید امکان پائین آوردن جسد او ممکن نبود. صبح با همکاری مردم محلی جسد را پائین آوردند و به مراجع انتظامی و قضایی تحویل دادند».

او در مورد مفقودی دو نفر گم شده، اضافه کرده بود: «اعلام مفقودی این دو نفر، براساس اطلاعات بومیان آن منطقه است. می گویند دو نفر همراه ما بودند که می خواستند از مرز خارج شوند و به منطقه پنجوین عراق بروند. تا الان نتوانسته‌ایم نام و نشانی از این دو نفر پیدا کنیم و بفهمیم چه اتفاقی برای‌شان افتاده است. فعلا نه می‌توانیم این مسئله را صد‌در‌صد تائید کنیم و نه تکذیب. این وسط مانده‌ایم. اما تیم‌هایمان همچنان در منطقه مستقر هستند. بالگرد هم هماهنگ کردیم تا از منطقه سه کوچیکه بازدید کنند».

images

گرچه چند ساعت بعد محمدی اعلام کرد این دو نفراز پنجوین عراق به ایران بازگشته‌اند. عمر زینبیان، 55 ساله یکی از این دو نفر بوده که مصدوم شده و توسط نیروهای هلال احمر به بیمارستان بانه منتقل شد.

نظر شما