یک سوال اساسی که در زمان همه گیری کرونا به ذهن خطور می کند این است که جامعه ما تا چه حد توان مقابله با این بیماری را دارد؟ اول اینکه باید گفت جامعه ما هم اکنون تنها با یک بیماری مواجه نشده است. بلکه این بیماری شرایطی به وجود آورده که کارکردهای اساسی جامعه را مختل کرده است. به همین خاطر ضروری است متوجه این نکته باشیم که جامعه به عنوان یک سیستم، ظرفیتی برای تحمل دشواری ها دارد. زمانی که این دشواری ها فراتر از ظرفیت تحمل جامعه نباشند آن گاه جامعه می تواند پس از گذشت زمانی دوباره به حالت تعادل طبیعی خود بازگردد. اما اگر شدت دشواری های پیش روی جامعه فراتر از محدوده تحمل آن باشد آنگاه این سیستم فرو می پاشد یعنی دیگر نمیتواند کارکردهای اساسی خود را انجام دهد. از این منظر اهمیت زیادی دارد که بدانیم ظرفیت تحمل و مقابله جامعه ما با بحران های مشخص چه میزان است و برای ارتقای این ظرفیت چه کارهایی می توان انجام داد.
وجه اهمیت مطالعه تاب آوری اجتماعی دقیقا همین تاکید بر همین نکته است. سلامتی نزد بسیاری از افراد شاید معنی فردی داشته باشد. به این معنی که روان یا جسم یک شخص تا چه حد بر اساس معیارهای مشخصی در حالت طبیعی خود قرار دارد. اما بحرانی که هم اکنون در آن قرار داریم به خوبی به ما نشان داده است که سلامتی امری اجتماعی است. یعنی وضعیت سلامت شخص فارغ از وضعیت سلامت دیگران نیست. این نکته می گوید برای اینکه اشخاص جامعه در سلامت باشند توجه به سلامتی کلی جامعه ضرورت دارد. اگر چه در هر جامعه ای سطح سلامت بسته به متغیرهای طبقه اجتماعی، درآمد، تحصیلات، جنس و غیره تفاوت دارد اما خصایص کلی جامع فراتر از همه این متغیرها بر اعضای جامعه تاثیر می گذارد. این بیماری به ما نشان داده است که سلامتی تا حد زیادی امری اجتماعی است و به الگوی روابط میان اشخاص، هنجارهای اجتماعی، میزان تعلق خاطر اشخاص به جامعه، شکل شبکه های روابط اجتماع کارآمدی سازمانی، قدرت نهادهای مدنی و نیز الگوی روابط جامعه با دیگر جوامعی که در محیط آن قرار دارند، ارتباط دارد. به همین خاطر است که می توان گفت این ویروس به روشنی تکثیر خود را مدیون شرایطی است که جامعه میزبان برای آن فراهم می کند.
با این توضیح اگر در پی شناسایی مولفه های تاب آوری اجتماعی در مقابل همه گیری کرونا باشیم باید هم به مولفه های فرهنگی مانند هنجارها، ارزشها، مناسک و باورها توجه کنیم و هم عناصر ساختاری سیستم یعنی الگوی توزیع منابع کمیاب را مورد توجه قرار دهیم. به عنوان مثالی میتوان گفت تجربه کرونا نشان داده است که سرعت تطبیق پذیری یک جامعه با شرایط غیر منتظره تا چه حد می تواند تعیین کننده هزینههایی باشد که جامعه خواهد پرداخت. جامعه ای که سریع تر توانسته با هدف جلوگیری از گسترش ویروس رفتارهای پرخطر را کنترل کنند کم هزینه تر از این وضعیت عبور خواهد کرد. اما در جامعه ای که تغییر در مقررات با سختی بسیار صورت می گیرد هزینه های بسیار گزافی در این مورد پرداخته میشود.
نکته آخر اینکه شرایط موجود به همگان نشان داد تا چه حد توجه به زیرساختهای ارتباطی از یک سو و ایجاد روابط اعتماد آمیز میان حکمرانان و مردم، و مردم با مردم نقش کلیدی در کاهش پیامدهای ناگوار بحران دارد.