به گزارش خبرگزاری برنا؛ مرکز پژوهشهای مجلس در یک گزارش زمان موج دوم بیماری کرونا در ایران را برآورد کرد. برآورد مرکز پژوهشها نشان میدهد که براساس دادههای وزارت بهداشت، مرحله اوج اولیه این بیماری در ایران هفته سوم یا چهارم فروردین باشد که درحال سپری کردن آن هستیم. براساس برآوردهای صورت گرفته اگر موج اول بیماری تا اوایل تیرماه ۹۹ مهار نشود، در آن صورت به احتمال قوی موج اول و دوم تحت شرایط موجود از هم قابل تفکیک نخواهند بود. انتظار میرود در فصل بعدی سرما، این بیماری را مجددا تجربه کنیم و به احتمال قوی در ایران موج اول و دوم تحت شرایط موجود (سیر طولانی کنترل اپیدمی اول) از هم قابل تفکیک نیست.
هر چند شبیهسازی بازوی پژوهشی مجلس حاکی از این است که احتمالا شهریور تا مهر، میتواند زمان موج دوم کرونا در کشور باشد. بنابر گزارشهای رسمی مسوولان دولت و ستاد کرونا، پس از حدود ۷ هفته از ورود ویروس به کشور، درحالحاضر منحنی ابتلا به نقطه اوج خود رسیده است و منحنی در وضعیت مسطح قرار گرفته است و نظام ارائه خدمات بهداشتی و درمانی در کشور نیز درحد پایداری قرار دارد.
بهطوریکه حدود ۲۰ درصد ظرفیت خالی برای ارائه خدمت در اختیار دارد. مرکز پژوهشها احتمال بروز موج دوم بیماری و زمان تقریبی آن را برآورد کرده و برخی گزینههای سیاستی مناسب برای ارتقای مدیریت روند کنترل همهگیری را ارائه کرده است که بخشی از قسمتهای آن در این گزارش میآید.
مطابق گزارش مرکز پژوهشها، در برخی استانها از قبیل: قم، مازندران، خراسان رضوی و مرکزی، از اواخر هفته اول فروردین روند نزولی شروع شده است و در برخی استانها از قبیل: اصفهان، فارس، آذربایجان غربی و شرقی، یزد و ایلام شیب رشد کاسته شده و در برخی استانها نیز روند ابتلا افزایشی است. البته این تغییرات الزاما پایدار نیست و میتواند در هفتههای آتی متناسب با سیاستهای اتخاذ شده تغییر کند. آنچه مشخص است هنوز با کنترل موج اپیدمی کرونا در کشور فاصله داریم. موارد ابتلا و مرگ براساس میزان ایزولاسیون و انجام مداخلات مختلف شبیهسازی شده است. سناریوی پایه که ایزولاسیون صفر درصد را نمایندگی میکند، نشان میدهد که بیماری تا ۴۰۰ روز در کشور میماند و تا آبان ماه ۱۳۹۹ به اوج خود میرسد.
با اجرای ایزولاسیون ۱۰ درصد، تعداد مبتلایان در کل کشور به ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر خواهد رسید و ۳۰ هزار و ۷۰۰ نفر نیز در اثر ابتلا جان خود را از دست میدهند. براساس یافتههای این مطالعه در ایزولاسیون ۴۰ درصد، انتظار میرود که ۸۱۱ هزار نفر مبتلا شده و حدود ۶ هزار نفر فوت شوند. طبق شواهد علمی تولید شده در جهان، ایزولاسیون زیر ۷۰ درصد احتمال موفقیت استراتژی فاصلهگذاری فیزیکی برای هر مدتی بعید است. درحالیکه رعایت جامعه در سطح ۸۰ تا ۹۰ درصد، احتمالا این بیماری را طی ۱۳ تا ۱۴ هفته کنترل میکند.
در بین کشورهای درگیر ویروس، درصدهای متفاوتی از موارد شناسایی شده، منتهی به مرگ میشود. علت درصد بالای مرگومیر در ایران در مقطع کنونی میتواند عمدتا به نوع سیاست انتخاب شده برای کنترل اپیدمی و البته عدم شناسایی همه موارد مثبت موجود در سطح کشور مرتبط باشد. با توجه به اینکه طبق اعلام چین، موفق شده است موج اول اپیدمی را کنترل کند، مبنا قرار دادن آن برای مقایسه وضعیت اپیدمی در کشورمان مناسبتر بهنظر میرسد. براساس بررسی مرکز پژوهشها، در چین پس از حدود ۲ هفته سیر افزایشی در تعداد مبتلایان، سیر نزولی پیدا کرد، این درحالی است که در ایران طی ۶ هفته روند ابتلا، کماکان افزایشی است.
یکی از اصول پذیرفته شده برای کنترل اپیدمی بیماریهای مسری «تشخیص سریع واکنش سریع» برای قطع زنجیره انتقال عامل بیماری است. باید توجه کرد که بالاخره اپیدمی این بیماری در کشورهای مختلف با ترکیب سنی، جنسی و درصد متفاوتی از سلامتی جامعه، در مدت زمانهای متفاوت و با میزان مرگومیر و میزان ضررهای اقتصادی و آسیبهای اجتماعی متغیری رخ خواهد داد، آنچه مهم است، کاهش این پیامدها با اتخاذ سیاستهای بهنگام عملی میشود. در نتیجه نقش حاکمیت و دولت، در کنترل اپیدمی، کاهش هزینههای آن در ابعاد سلامتی، اقتصادی و اجتماعی آن است.
براساس شواهد موجود در دنیا، کرونا درحال تبدیل شدن به دومین پاندمی بزرگ بعد از آنفلوآنزای اسپانیایی در طول تاریخ است. گزارشی از چین از مثبت شدن مجدد تست ملکولی ۳ تا ۱۴ درصد بیماران کرونایی بهبود یافته حکایت دارد و این احتمالا میتواند نشانهای از ایمنی ناپایدار بعد از ابتلا علیه ویروس باشد که نیاز به تایید مجدد با گزارش از سایر کشورها دارد. موج دوم یک بیماری اپیدمیک زمانی است که بهدنبال اتخاذ راهبردهایی از قبیل: قرنطینه، ایزولهسازی یا شرایط آب و هوایی، بیماری تحت کنترل درآمده، ولی به علت ایمنی ناپایدار در برابر ایپدمی یا پاندمی مجدد، احتمال ایجاد موج دوم بیماری وجود داشته باشد. چنین شرایطی در کشور چین مورد تصور است.
در ایران هنوز این بیماری در فاز گسترش بوده و به اوج اولیه خود نرسیده و موج اول آن پایان نیافته است. با توجه به ناشناخته بودن ماهیت ویروس و عدم قطعیت در مورد متغیرهایی مانند دوره نهفتگی، نرخ ابتلا در انتهای موج اول، نرخ مرگومیر، تقویت یا تضعیف ویروس در جهشهای آتی احتمالی و سیر زمان و... تعیین بزرگی و زمان بروز موج دوم با قطعیت بالا را با اشکال مواجه میکند. کمااینکه در مورد موج اول نیز برآوردها و پیشبینیهای متناقض و متفاوت و حتی غیرمنطقی مطرح شد.
مدلهای پیشبینی از ساده تا پیشرفته با ۱۰ تا ۲۰ فاکتور وجود دارد. با این حال، برخی از کارشناسان و اپیدمیولوژیستها معتقد هستند موج دوم شیوع بیماری رخ خواهد داد، ولی زمان و بزرگی آن به درستی قابل تعیین نیست، زیرا موضوع داینامیک و تحتتاثیر عوامل مختلف است. بهنظر میرسد بیماریهایی نظیر کرونا رفتار فصلی داشته باشند؛ بنابراین انتظار میرود در فصل بعدی سرما، این بیماری را مجدد تجربه کنیم و به احتمال قوی در ایران موج اول و دوم تحت شرایط موجود (سیر طولانی کنترل اپیدمی اول) از هم قابل تفکیک نخواهند بود.
مرکز پژوهشهای مجلس در این رابطه تجربیات کشورها در تقابل با سارس، آنفلوآنزای خوکی، آنفلوآنزا H. ۱ N. ۱ و آنفلوآنزای اسپانیایی را مرور کرده است. این مرکز معتقد است که اپیدمی سارس در سال ۲۰۰۳ باعث هوشیاری و حساسیت کشورهای آسیای شرق نسبت به همهگیریهای ویروسی شد. همین امر باعث شد که در مقابله با کووید-۱۹ از همان ابتدا با حساسیت بالا اقدامات شدید را برگزینند که موجب موفقیت آنها در مهار موج اول کووید-۱۹ نسبت به دیگر کشورها شد. نگرانی اصلی کشورهای شرق آسیا از آغاز موج دوم ویروس بهواسطه ورود مسافران آلوده است.
به همین دلیل برای کنترل مسافران حین اپیدمیها باید توجه و مداخله ویژه صورت گیرد تا از بهوجود آمدن موج دوم اپیدمی بهواسطه افرادی که به کشور برمیگردند، جلوگیری کرد. ممکن است تلاشها برای تولید واکسن و دستیابی به برنامه درمانی موثر پیش از شروع موج دوم شیوع این ویروس در زمستان آینده از سرعت کافی برخوردار نباشد. کنترل بیماری در تعداد اندکی از کشورها و در مقابل اوج گرفتن آن در برخی دیگر، الگوی اپیدمیها و پاندمیهای ویروسی در گذشته و ناقل بودن افراد بدون علامت، همگی احتمال بهوجود آمدن موج دوم بیماری کرونا را تقویت میکند.
از نظر کارشناسان مرکز پژوهشها، اگر در عراق، پاکستان و... هنوز مشکل را نمیبینیم، ممکن است ناشی از بودن این کشورها در فازهای اولیه باشد؛ زیرا اپیدمی رفتار تصاعدی در شیوع دارد، بنابراین در کشورهایی که بیماری در آنها دیرتر شیوع پیدا کرده است، باید منتظر بروز بیشتر در هفتههای آتی باشیم. این موضوع از این نظر اهمیت دارد که اگر در آن زمان در کشور ما اپیدمی بیماری کنترل شده باشد، مسافران از مبدأ این کشورها میتوانند منشائی برای بروز موج دوم بیماری محسوب شوند.
از مطالعات استخراجشده و همچنین نظرات خبرگان حوزه اپیدمیولوژی و مسوولان ارشد ستاد ملی کرونا میتوان به این جمعبندی رسید که در صورت نبود واکسیناسیون حداقل تا یکسال آینده جامعه با این بیماری درگیر خواهد بود و شاید موج اول و دوم خیلی از هم قابل تفکیک نباشد. باید در نظر گرفت که اپیدمی جدید است و باید جدی گرفته شود؛ بنابراین مهمترین اقدام برای جلوگیری از موج دوم کووید-۱۹ گسترده، پس از کنترل کامل اپیدمی کنون، تقویت نظام مراقبت، شناسایی بهموقع موارد تکگیر و واکنش سریع علیه آن است.
محاسبات موج دوم: مطابق محاسبات مرکز پژوهشها، اگر روند سیر این ویروس در ایران مشابه با کشورهای شرق آسیا باشد، بهنظر میرسد که در صورت وجود موجهای بعدی این روند نیز در کشور ایران محسوس خواهد بود. باید در نظر گرفت که نسبت افراد ایمن و آسیبپذیر در یک جمعیت احتمال و بزرگی موج دوم را تعیین میکند. طبق نظر پژوهشگران در صورت وجود موج دوم این بیماری، فصل و زمان بهوجود آمدن این موج مهم خواهد بود.
براساس برآوردهای انجام گرفته، موج بعدی اگر همزمان با شروع آنفلوآنزای فصلی باشد شدت موج بیشتر از موج اولیه خواهد بود. بر پایه نتایج پاندمیهای قبلی و با در نظر گرفتن محتمل بودن تغییرات در خود عامل بیماری (جهش ژنی) ممکن است میزان مرگومیر در موج دوم بیماری حتی بیشتر از موج اول باشد. پیشفرض محاسبات مرکز پژوهشها این بوده که اگر روند طی بیماری براساس دادههای رسمی و ارائه شده توسط وزارت بهداشت و شروع بیماری در ایران ۲۰ بهمن ماه ۱۳۹۸ باشد، براساس میزان بهبودی ۴/ ۸۲ درصدی و میزان کشندگی ۸ درصدی برآورد میشود که روند بیماری در فروردین پیک موج اول را بزند.
براساس برآوردهای صورتگرفته اگر موج اول بیماری تا اوایل تیرماه ۱۳۹۹ مهار نشود در آن صورت به احتمال قوی موج اول و دوم تحت شرایط موجود از هم قابل تفکیک نخواهند بود. موج دوم بیماری احتمالا در شهریور و مهر ماه رقم خواهد خورد. در تمامی شبیهسازیها فرض عدم تولید واکسن علیه این بیماری و عدم مصونیت کامل بیماران بهبودیافته از این بیماری مدنظر قرار گرفته است.