نوید فرحمرزی، طراح گریم و طراح صحنه و لباس سینما و تلویزیون، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: امروز طراحی صحنه و لباس در سینما و تلویزیون ما چندان جدی گرفته نمیشود و یکی از ارکان این اشکال میتواند بحث بودجه باشد. به عنوان مثال وقتی بودجه محدود است برای طراحی لباس هزینهای نمیشود و طراح لباس مجبور است از بازیگر بخواهد لباسهای خودش را بیاورد و طراح فقط لباسها را انتخاب کند.
فرحمرزی خاطرنشان کرد: وقتی یک نفر به خرید میرود تا برای خود لباسی تهیه کند، آن لباس را ناخودآگاه مناسب با موقعیت اجتماعی و شخصیتی که دارد و همینطور سلیقهاش انتخاب میکند و اگر همان شخص قرار است یک نقش سینمایی بازی کند باید لباسهایی که میپوشد مناسب با موقعیت اجتماعی، شخصیت و سلیقه کاراکتری باشد که در آن فیلم ایفا میکند اما زمانی که ما از بازیگر میخواهیم لباسهایش را در اختیار ما قرار دهد تا انتخاب کنیم نمیتوانیم به سلیقه و انتخاب کاراکتر برسیم و به نوعی از سلیقه و انتخاب شخصیت واقعی بازیگر استفاده میکنیم و این تضادی در هویت کاراکتر ایجاد میکند که در بازی بازیگر، فضاسازی و در نهایت در جلب نظر مخاطب تأثیرگذار است. از طرفی برای پوشش بازیگران در سینما و تلویزیون ما ملاحظاتی وجود دارد که بازیگر قطعاً در زمان خرید لباسهایش آنها را در نظر نمیگیرد و این خود مشکل دیگری است که در زمان انتخاب میتواند ایجاد شود.
او افزود: در نهایت وقتی بازیگر لباس خودش را سر صحنه میآورد طبیعتاً تصمیمات او است که در این مورد اعمال شده و کار طراحی لباس به انتخاب لباس تقلیل پیدا میکند و این اتفاق در بحث رنگ و فرم هم قطعاً تأثیر میگذارد. بازیگر وقتی خودش لباس سر صحنه میآورد انتظار دارد در باقی مسائل نیز دخالت کند و میبینیم وقتی به بازیگر میگوئیم پیراهنی مشخص را با شلواری دیگر بپوشد بازیگر معترض میشود که او این لباس که بِرَند است تا به شکل دیگری سِت میکند و اینگونه به راحتی در همه زمینهها انتخاب بازیگر نقش اصلی را ایفا میکند.
این طراح لباس در ادامه تأکید کرد: در فیلم و نمایش بحث درام مطرح است و برای انتقال حس به مخاطب یا فضاسازی لازم است در طراحی لباس به مسائلی مثل رنگ لباس نیز توجه شود که البته در زندگی عادی خودمان نیز این موضوع برخی مواقع مدنظر قرار میگیرد. به عنوان مثال وقتی ما حال خوبی نداریم یا انسان غمگینی هستیم قطعاً از رنگهای شاد برای انتخاب لباسهایمان استفاده نمیکنیم یا وقتی قرار است یک نفر یک سخنرانی جدی داشته باشد یا از منظر قدرت صحبت کند پیراهنی با نقش و نگار راهراه عمودی به تن داشته باشد میتواند بسیار کمککننده باشد. شاید در پوشش روزمره زندگیمان این پردازشهای فرمشناسی را در انتخاب لباس نداشته باشیم اما این نکات ریز در یک فیلم میتواند به اثر در هر زمینهای قوت ببخشد. این جزئیات همگی دست به دست هم میدهد تا اثر در ساختار بصریاش فیلم یا سریالی با کیفیت باشد.
او افزود: از طرفی برخی نقوش و رنگها با چشم غیر مسلح بی واسطه لنز و نور و فیلترهای رنگی جذاب و دیدنی هستند اما در قاب تصویر سینما با فعل و انفعالات فیلمبرداری مدل و موج رنگ تغییر حالتی میدهد که موجب آزردگی بصری میشود و تصویر را به نوعی در ساختار بصریاش به بیراهه میبرد. به عنوان مثال پارچه گونی بافت شاید برای پوشیدن در تابستان مناسب باشد اما در بافت تصویر اِلِمان لباس زمستانی را میدهد که اگر این نکته ریز به عنوان مثل رعایت نشود به راحتی فضاسازی اثر دچار اشکال میشود.
طراح چهرهپردازی فیلم سینمایی «چند متر مکعب عشق» در ادامه گفت: باید تجربه و سواد پیشکسوتان را جدی بگیریم و آنها را فراموش نکنیم. طراحان جوان و نامسلط (که البته ممکن است در بین آنها افرادی آگاه و مسلط نیز دیده شود) قبل از کسب تجربه و سواد لازم نباید در جایگاه یک طراح مجرب قرار بگیرد. متأسفانه تهیهکنندههای ما در بسیاری موارد با اکتفا به این نکته که یک طراح صحنه و لباس جوان قطعاً با دستمزد کمتر کار را انجام میدهد عوامل را انتخاب میکنند و این انتخابها باعث میشود که سطح کیفی آثار و به طور کل نگاه به این حرفه بسیار پایین بیاید.
فرحمرزی تأکید کرد: یک طراح صحنه و لباس با تجربه در انتخاب یا طراحی لباس به نکات بسیاری توجه میکند. او حتی رنگ لباسی که قرار است در قاب تصویر دیده شود را هم در نظر میگیرد چرا که ممکن است ماهیت لباس در محصول نهایی با آنچه که بازیگر به تن داشته تغییر کند چرا که لنز دوربین، نور، فیلتر رنگ و... واسطههایی هستند که طراح لباس باید به تأثیر آنها هم توجه داشته باشد و اگر این توجهات نباشد قطعاً پارادوکسی به وجود میآید که میتواند در ریتم زبان بدن (Body Language) بازیگر، گفتار و رفتار تضادی با لباس او به وجود بیاید. قطعاً عدم توجه به این جزئیات در ریزش مخاطب تأثیر میگذارد و قطعاً مخاطب را پناهنده کانالها و شبکههایی میکند که سریالها و فیلمهای سطح پایین و بسیار ضعیفی از آنها شاهد هستیم.
او در پایان اظهاراتش افزود: سالهاست که در تلویزیون سریالهای جذاب و با کیفیتی مثل «سلطان و شبان» یا «سربداران» ندیدهایم و اگر این سریالها قرار است ساخته شود باید به جزئیاتی اینچنین توجه داشته باشیم. سریالی چون «آرایشگاه زیبا» اثر با کیفیتی بود که همه چیز در آن زیبا و درست به نظر میرسید ولی سالهاست چنین نمونهای در تلویزیون نمیبینیم. ما سالهاست در سینما و تلویزیون پناهنده رنگ و لعابهای غلط شدهایم که میدانیم که این مسیر غلط است و باز هم ادامه میدهیم. نمونههایی مثل سِت کردن لباس هنرپیشه با ببر خانگی یا سِت کردن لباس هنرپیشه با مبلمان خانه شاید در یک فریم عکس جالب باشد اما در یک اثر سینمایی و تلویزیونی به خصوص ایرانی نمیتواند منطقی باشد. اگر در یک فیلم خارجی شاهد هستیم که فردی ثروتمند لباسش را با سگش ست میکند در آن فرهنگ تعریف دارد ولی ما صرفاً با تقلید نمیتوانیم بگوییم که آن نمونه هست پس کار ما منطقی است. در آن کشورها همکاری کمپانیها با هم معادلاتی را رقم زده که البته افراد با در نظر گرفتن این معادلات به شکل درستی انتخابهایشان را در طراحی لباس انجام میدهند. پردازشهای غلط در حوزه طراحی صحنه و لباس میتواند به قدری تأثیرگذار باشد که مفاهیم و موضوعاتی که در فیلم مطرح میشود را زیر سوال ببرد.