به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری برنا، به نقل از دِکانوِرسِیشن، کووید 19 به دنیایی وارد شد که آمادگی پذیرش آن را نداشت و تاثیراتی بر جای گذاشت که وقوع آنها تا 6 ماه پیش از این هم پیشبینی نمیشد. این بیماری ضرباتی بر پیکره اقتصاد جهانی وارد آورد که مشابه این ضربات حتی در بحرانهای اقتصادی سالهای 1930 و 2008 میلادی هم مشاهده نشده بود. معدن و صنایع مرتبط با آن نیز از این تاثیرات بینصیب نماند. وقتی رشد اقتصادی کاهش پیدا کرد، فعالیت صنایع نیز کند و از میزان تقاضا برای محصولات معدنی کاسته شد. کاهش تقاضایی که کاهش بها را در پی داشت.
در بحران اقتصادی سالهای 2007 تا 2008 میلادی نیز بهای فلزات افت چشمگیری پیدا کرد. این بحران از آمریکا شروع شد و به سایر نقاط جهان رخنه کرد. پیش از آن بحران، رشد اقتصادی چین اصلیترین بازار مصرف فلزات صنعتی را در این کشور ایجاد کرده بود. با شیوع جهانی بحران در سالهای یادشده تقاضا کاهش پیدا کرد و بهای فلزات پائین آمد. با این حال بحران اقتصادی برآمده از کووید 19 چیزی فراتر از این است. امروز تقاضا برای محصولات معدنی در حالی رو به کاهش است که حجم چشمگیری از عرضه وجود دارد. این مازاد عرضه و کمبود تقاضا بازار را آشفته کرده است.
از پیامدهای عجیب این بحران تفاوت بهای قیمت فلزات گرانبها و فلزات صنعتی است. قیمت فلزات صنعتی کاهش یافته اما طلا گران شده چون بیشتر دولتها پول نقد چندانی در اختیار ندارند و زیر بار قرضهای سنگین هستند. افزایش تقاضا برای پول به معنای کاهش ارزش آن است، اتفاقی که سرمایه داران را به دیگر ابزار حفظ سرمایه سوق میدهد. فلزات گرانبها ابزار خوبی برای ذخیره ارزش سرمایه هستند.
آشفتگی زنجیرههای عرضه در دنیا، اقتصاد جهانی را مستعد انقباض می کند. در این شرایط محرکهای اقتصادی دولت برای تولید کافی نخواهد بود و سرمایهها از تولید باز هم به محلی امنتر مانند طلا پناه خواهد برد. این اتفاق می تواند بهای فلز زرد را حتی از این هم بیشتر کند و به حاشیه سود معادن طلا بیفزاید. علاوه بر اینها پائین آمدن بهای منابع انرژی همچون نفت و هزینه تجهیزات و نیروی انسانی میتواند دلایل دیگری برای رشد این حاشیه سود باشد. همه اینها به معنای افزایش تولید طلا و ایجاد معادن جدید است.2