در روزهایی که خبر از عدم صدور مجوز برای ساخت سریالهای نمایش خانگی به گوش میخورد و چند سریال این رسانه پرطرفدار نقل محافل مخاطبانشان هستند متأسفانه شاهد این هستیم که سفره پهن شده سریالها در شبکه نمایش خانگی خالی از هر گونه مواد مغذی است و این مسئله روی اعتماد مخاطب، روی خرید این آثار تأثیر منفی گذاشته است. در حقیقت اگر عامل اصلی موفقیت سریالها در شبکه نمایش خانگی را ویترین (بازیگران) و توانمندی و جذابیت قصه در نظر بگیریم، بدیهی است که آثار کم رمق دراماتیک نمیتوانند تنها به واسطه حضور چند بازیگر چهره و سرشناس حتی محبوب به موفقیت دست پیدا کنند.
در واقع این روزها شاهد این هستیم که سریالهای شبکه نمایش خانگی بر خلاف قول و قرارشان با مخاطب آثاری خالی از هرگونه بار دراماتیک و قصهدار را تحویل تماشاگرشان میدهند و با فرمول دونپاشی و حفظ مخاطب برای دیگر قسمت ها ، برای لحظاتی تماشاگر را درگیر کرده و با همین حربه مخاطبشان را مجبور به پیگیری داستانی می کنند که عملا اتفاق جدید و جذابی در آن نمیافتد.
نکته اینجاست که در همین حالت هم سریال به لحاظ تولید و ساخت هزینهبر تخمین زده میشود اما مشکل اصلی در قصهگویی و پیشرفت داستان است. تماشاگر بر اساس یک قاعده مشخص در دیدن یک سریال باید در هر قسمت از یک مجموعه نمایشی از روایت داستان سیراب شده و با تعلیقی حرفهای و موثر به قسمت بعدی برود. این در حالی است که برخی از سریالهای نمایش خانگی تنها چند دقیقه ی محدود را به کشدار شدن قصه اختصاص میدهند و با عناوینی چون خلاصه داستان، آنچه خواهید دید، آنچه گذشت و... عملا زمان استاندارد یک سریال در شبکه نمایش خانگی را پر میکنند. اتفاقی که مخاطب را عصبی میکند و به لحاظ اخلاقی و حرفهای نیز از هیچ منطقی پیروی نمیکند.
ضعف پتانسیل قصه و سبک خرج کردن آن در قسمتهای مختلف مبحثی است که بی تردید نام تیم تولید، کارگردان و حتی بازیگران پروژه را هم خدشه دار میکند. بدیهی است که یک داستان سبک و کم رمق بیش از آن که بتواند تماشاگر را به دیدن قسمتهای بعدی مشتاق کند او را از ادامه سریال پشیمان میکند و این مستقیما به توانمندی قصه و نگارش مرتبط میشود که بد نامیاش گاهی دامن تیم سازنده را میگیرد.