به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، در ماههای اخیر با نگاهی به نقدها و مطالب منتشر شده در رسانهها درباره کیفیت سریالهای شبکه نمایش خانگی میتوان به این نتیجه رسید که بسیاری از منتقدان به پایین آمدن کیفیت سریالهای اخیر تأکید دارند و اظهارات مخاطبان در فضای مجازی نیز نشان از اتفاق نظر مخاطبان و منتقدان درباره افت کیفی آثار شبکه نمایش خانگی دارد.
تکراری بودن قصهها، شخصیتهای سطحی، المانهای تصویری مشابه، بازیگران تکراری در نقشهای یکسان، ریتم کند و... از نکاتی است که اکثر منتقدان و مخاطبان به آنها اشاره داشتهاند و به نظر میرسد سریالسازی در این رسانه مسیر خوبی در پیش ندارد و اگر این روند ادامه پیدا کند احتمالاً میزان مخاطبان شبکه نمایش خانگی به مرور کمتر از قبل خواهد شد.
نقاط ضعف سریالهای شبکه نمایش خانگی و دلایل افت کیفی سریالها در این رسانه را در گفتوگو با چند منتقد مورد نقد و بررسی قرار دادیم که در ادامه میخوانید:
امیر رضا نوریپرتو: سطح سریالسازی ما از سطح سلیقه مردم بسیار عقب است
امیر رضا نوریپرتو منتقد سینما در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: همان نگاه و تفکری که امروز سینمای ما را به حوزه تهیه، تولید و فیلمنامهنویسی که در خدمت جذب سرمایه و اسپانسر است، نابود کرده، در شبکه نمایش خانگی نیز به شکل آسیبزنندهای وجود دارد.
نوریپرتو تصریح کرد: شاهد شکل معیوبی از پروسه تولید در شبکه نمایش خانگی هستیم و اندیشه حاکم برای تولید در نگارش فیلمنامهها نیز رخنه کرده و میبینیم که آثار حتی در فیلمنامه هم تأثیر گرفته از پروسه معیوب سرمایه محور هستند.
این منتقد در ادامه گفت: هر شخص میتواند با رقم اندکی اشتراک ماهانه یکی از VODها را داشته باشد و به همین دلیل سریالهای شبکه نمایش خانگی مخاطبان بسیاری دارند، بنا بر این تولیدکنندهها سعی دارند به هر بهانه مخاطب را حفظ کنند ولی این نکته را در نظر نمیگیرند که مخاطب امروز با سریالهای روز دنیا در ارتباط است و حتی خانوادهها هم این روزها دور هم جمع شده و سریالهای روز دنیا را بدون سانسور با بهترین کیفیت میبینند. مخاطب امروز سریالهای شبکه نمایش خانگی مخاطب سالهای گذشته که تنها منبع خارجیاش شبکههای «جم» و «فارسی وان» بودند، نیست.
او افزود: ما به جای اینکه خود را به سطح سریالسازیهای روز دنیا برسانیم و کارگردانی و تفکر سنتی تولید را کنار بگذاریم فکر میکنیم هنوز چیدن افراد مطرح در کنار هم میتواند به جذب مخاطب کمک کند. شاید در دوران کرونا و وضعیتی که اکثر افراد زمان بسیاری را در خانه میگذرانند این سریالها بتوانند مخاطب جذب کنند اما در دراز مدت استفاده از این نشانهها و ابزارها برای جلب نظر مخاطب تکراری و ملالآور میشود که چیزی جز دلزدگی برای مخاطب ندارد. سریالهایی که امروز میبینیم قصههای خوبی ندارند و مشخص است که گروه تولید با عجله سعی داشتهاند که کار را خیلی زود بسازند و به پخش برسانند.
این منتقد از دیگر دلایل موفقیت برخی سریالهای آمریکایی و اروپایی گفت و اظهار داشت: در کشورهایی که میبینیم سریالهای موفقی میسازند، آثار بارها در مرحله نگارش بازنویسی شده، پس از ساخت توسط سازندگان بارها بازبینی میشوند، پیش از پخش منتقدان این سریالها را دیده و درباره نقاط قوت و ضعفشان نظر میدهند و بر اساس همین رویه که در خدمت بالا رفتن کیفیت سریال برای مخاطب است، سریالها موفق و پربیننده میشوند و میبینیم که از سراسر دنیا مخاطب دارند. در کشور ما اینگونه نیست، یک نفر تصمیم میگیرد که سریال بسازد، سرمایهگذار پیدا میکند با چند بازیگر مطرح وارد مذاکره میشود و با این تفکر کاسبکارانه و بازاری به سمت تولید میرود. حتی کسانی که سفارشدهنده هستند هم تخصصی ندارند و معمولاً وقتی میبینند اثری موفق شده به تولیدکنندگان در شروع کار تأکید میکنند که میخواهیم این اثر، سریالی باشد شبیه فلان سریال موفق. در این شرایط طبیعی است که هر فیلمنامهنویسی با شبکه نمایش خانگی کار نکند یا اگر هم کار میکند با اعمال سلیقه سرمایهگذارها دست به نگارش بزند.
نوریپرتو در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: در شبکه نمایش خانگی به جای رقابت کیفی شاهد رقابت کمی هستیم. رقابت بر سر اینکه چه کسی میتواند فلان بازیگر یا فلان فیلمبردار خوب را در پروژهاش بیاورد و دیگری نمیتواند یا فلانی در سال توانسته چند سریال بسازد. قاعده فیلمنامهنویسی برای سریال این است که کلیت اثر حاوی چند پیرنگ و خط قصه باشد و هر قسمت یک نقطه اوج داشته باشد و این نکاتی است که در سریالهای ما به هیچوجه دیده نمیشود و در سریالی مثل «دل» بخشی از قسمتها تبدیل به کلیپ فیلمهای عروسی میشود. زمانی مخاطب سریالهای ما هیچ ابزار و منبعی برای مقایسه کیفیت سریالها نداشت اما امروز با توجه به سطح سواد و سلیقه مخاطب که از دسترسی به آثار روز دنیا حاصل شده نمیتوان او را فریب داد. متأسفانه امروز سطح سریالسازی ما از سلیقه مردم عقبتر است.
این منتقد در پایان اظهار داشت: اینکه در کشور ما صنعت سریالسازی به وجود آمده به خودی خود اتفاق خوب و مثبتی است. شبکه نمایش خانگی میتواند سینمای ایران را به لحاظ کمی و کیفی دچار تحول کند اما تفکر که در سینما وجود دارد با رنگ و لعاب ظاهری تازه در سریالسازی نیز رسوخ کرده و میبینیم که هیچ رقابتی برای بهتر شدن کیفیت آثار وجود ندارد. با صدور مجوزهای شبکه نمایش خانگی در تلویزیون این رقابت کمرنگتر شده و صداوسیما به جای بالا بردن کیفیت آثار خود سعی دارد شبکه نمایش خانگی را همسطح خود کند و این رقابت را به این شکل از بین ببرد.
حسین گیتی: سریالهای شبکه نمایش خانگی مملوء از شخصیتهای تکراری و اضافی است
حسین گیتی منتقد سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: یکی از مشکلات اصلی ما در سریالسازی عدم درک دقیق تفاوتهای ماهوی بین سریال و فیلم سینمایی است. فیلم اثری است که در بیان موجز عمل میکند و به همین دلیل تفاوتهای بسیاری در قاببندی و مونتاژ وجود دارد که باید به آنها توجه شود.
گیتی خاطرنشان کرد: سریال را میتوان نوعی از سینما دانست و اولین بار هم در همان سالهای نخستین به وجود آمدن سینما، سریالها در سالنها به شکل دنبالهدار نمایش داده میشدند و کمکم این گونه سینمایی با همین ویژگی به تلویزیون آمد و از همان ابتدا با توجه به اینکه ارتباط مخاطب با اثر در هر قسمت در بخشی از داستان قطع میشود داستان سرایی در سریال باید جذابتر و شیرینتر باشد تا مخاطب وادار به دیدن اثر شود.
او افزود: مخاطبان سریال معمولاً از عوام مردم هستند و به همین دلیل در بسیاری مواقع افرادی که وارد حوزه سریالسازی میشوند احتیاط بسیاری برای بیان مضامین و حرفها دارند اما در ایران توجه چندانی به این موضوع نمیشود و حتی سازندگان آثار توجهی به مسائل پژوهشی ندارند. موضوعات سریالهای ما در شبکه نمایش خانگی تکراری و یکدست شدهاند که تنوعی در آنها دیده نمیشود.
این منتقد در ادامه اظهار داشت: سریالهای امروز ما در شبکه نمایش خانگی و تلویزیون مدام قصههایی تکراری را با شخصیتهایی تکراری اما در رنگ و لعابی متفاوت روایت میکنند. سریالهایی که قرار است عامه مردم ببینند در کنار جذابیت و خلاقیت باید مشخصاتی داشته باشند که انسانسازی کنند ولی متأسفانه سریالهای ما چنین ویژگیهایی ندارند.
گیتی تصریح کرد: سریالهای اخیری که در شبکه نمایش خانگی میبینیم مملوء از شخصیتهای اضافی هستند که پردازش درستی روی آنها نشده است. سریالها، قهرمان و کاراکتر محوری ندارند. اگر سریالی توانست شخصیتی خلق کند که ما با آن ارتباط برقرار کنیم، (فرقی ندارد که او را دوست داشته باشیم یا خیر فقط به آن حسی داشته باشیم) میتوان تا حدی سریال را در شخصیتپردازی موفق دانست اما متأسفانه نه فیلمنامهنویسهای ما و نه بازیگران تلاشی برای رسیدن به این مسأله مهم ندارند و همه آثار به نوعی از روی دست هم کپی شده و نقشها یکسان است. ما در سریالهای مختلف بازیگران را در نقشهای تکراریشان میبینیم که در سریالهای دیگر هم همان را بازی کردهاند.
این منتقد اظهار داشت: حتی بازیگری مثل علی نصیریان هم خود را تکرار میکند. در بسیاری از سریالها میبینیم که فیلمنامهنویس بر اساس شخصیت بازیگر نقش را نوشته و اصلاً نقش و شخصیت نوشته شده که بازیگر مشخصی آن را بازی کند. به نظر میرسد نویسندهها، کارگردانها و بازیگران کمی خسته به نظر میرسند و کسی حوصله وقت گذاشتن ندارد و همه میخواهند خیلی زود به پول برسند و از آنجا که هر فرد پولدار و زرنگی توانسته تهیهکننده شود به راحتی اعمال سلیقه میکند و سلیقهاش در اثر اعمال شده و اثر بدون ساختاری منسجم پخش میشود. این اتفاق باعث میشود کمکم اعتماد مردم که با آثاری خوب جلب شده از بین برود و مخاطبان شبکه نمایش خانگی مثل تلویزیون ریزش کنند.
گیتی در پایان تصریح کرد: متأسفانه سریالها ایده مرکزی ندارند و این یکی دیگر از ایرادهای اصلی درباره سریالهای ما به حساب میآید. مشخص نیست سریال چه موضوع و قصهای را میخواهد دنبال کند و همه چیز با یک سری حوادث پیش میرود و روابط علت و معلولی در آثار از دست رفته است. مشکلات بسیاری در سریالهای شبکه نمایش خانگی و تلویزیون وجود دارد که باید به آنها توجه شود و در غیر این صورت نباید انتظار داشت که میزان مخاطبان بیشتر شود.