پزشکیان و محلهمحوری؛ نسخهای برای انسجام ملی در ایران امروز
رضا کهولی - پژوهشگر توسعه: در بسیاری از کشورها، محله به کوچکترین واحد حکمرانی بدل شده است. تجربه بودجهریزی مشارکتی در پورتو آلگره برزیل، شوراهای محلی در آلمان و انگلستان و انجمنهای محلهای در ژاپن نشان میدهد که تصمیمگیری در سطح محله میتواند کیفیت خدمات عمومی را بالا ببرد و اعتماد اجتماعی را تقویت کند.
ایران سالهاست از نبود چنین سازوکاری رنج میبرد. تمرکز شدید تصمیمگیری در پایتخت باعث شده شکاف میان مردم و حاکمیت عمیقتر شود و بسیاری از نیازهای واقعی در محلات دیده نشود. در چنین شرایطی، توجه به «محلهمحوری» نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی برای توسعه پایدار کشور است.
پزشکیان و صدای بیصدایان
رئیسجمهور بارها تأکید کرده است که دولت باید «صدای بیصدایان» باشد؛ صدایی که بیش از هر جا در محلات به گوش میرسد. او در جلسات رسمی تصریح کرده: «مدیریت محلهمحور میتواند کلید حل مشکلات امنیتی، فرهنگی، آموزشی و اشتغال باشد.»
این نگاه، محله را از یک فضای سکونتی به یک واحد تصمیمگیر در توسعه ارتقا میدهد.
اقدامات دولت چهاردهم
دولت چهاردهم در نخستین سال فعالیت خود، گامهای عملی برای تحقق این رویکرد برداشته است:
• تشکیل جلسات بررسی الگوی مدیریت محلهمحور در ریاستجمهوری
• سفرهای استانی رئیسجمهور و شنیدن مستقیم مشکلات مردم
• تفویض اختیارات بیشتر به استانداران با تأکید بر اینکه استاندار باید «رئیسجمهور استان» باشد
• تمرکز بر مناطق محروم برای کاهش تبعیض خدماتی
این اقدامات هنوز در ابتدای مسیر هستند، اما نشانهای روشن از اراده دولت برای تغییر شیوه حکمرانی در ایراناند
چرا محلهمحوری برای ایران حیاتی است؟
محلهمحوری میتواند سه چالش بزرگ کشور را هدف بگیرد:
۱. شکاف دولت و مردم: مشارکت محلی این فاصله را کاهش میدهد.
۲. نابرابری فضایی: تفاوت شدید میان محلات برخوردار و محروم میتواند با توزیع عادلانه منابع کم شود.
۳. کاهش اعتماد عمومی: مردم وقتی در تصمیمگیری سهیم باشند، اعتمادشان به دولت تقویت میشود
محلهمحوری در آزمون جنگ ۱۲ روزه
در جریان جنگ ۱۲ روزه، کشور لحظاتی سخت و حساس را پشت سر گذاشت. در آن دوران، رئیسجمهور با درک اهمیت سرعت عمل و نزدیکی به مردم، بسیاری از اختیارات را به استانها تفویض کرد تا اداره کشور دچار وقفه نشود. این تجربه نشان داد که در شرایط بحرانی، محلهمحوری نه یک شعار، بلکه تنها راهحل اداره کارآمد کشور است.
تجربه آن روزها نشان داد که مردم وقتی در اداره محله نقش بگیرند، خود به نیروی پشتیبان امنیت و آرامش کشور بدل میشوند. محلات بهعنوان کانونهای انسجام اجتماعی، توانستند ظرفیت خود را برای همبستگی و کمکرسانی نشان دهند. همین تجربه، ضرورت تعمیق سیاست محلهمحوری در زمان صلح و ثبات را بیش از پیش آشکار میکند.
چالشهای پیش رو
البته مسیر محلهمحوری ساده نیست. نبود چارچوب قانونی مشخص، خطر شعارزدگی، کمبود منابع مالی و نیاز به آموزش شوراها و مدیران محلی از موانع مهم این سیاستاند. بخش مهمی از این موانع ناشی از مقاومت ساختارهای متمرکز اداری در برابر واگذاری اختیارات است. اگر این موانع رفع نشوند، خطر آن وجود دارد که محلهمحوری به یک شعار سیاسی تقلیل یابد.
محلهمحوری در دولت چهاردهم فرصتی استثنایی برای اصلاح ساختار حکمرانی در ایران است. اگر این سیاست با سه اصل مشارکت واقعی مردم، شفافیت در تخصیص منابع و اختیارات روشن برای مدیران محلی همراه شود، میتواند به یکی از مهمترین اصلاحات نهادی تاریخ کشور تبدیل شود.
امروز دولت چهاردهم آغازگر این مسیر است، اما موفقیت آن نیازمند پشتیبانی رسانهها، نخبگان دانشگاهی، فعالان اجتماعی و خود مردم است. محله باید از حاشیه به متن سیاستگذاری بیاید؛ چرا که آینده توسعه ملی ایران از کوچهها و محلات آغاز خواهد شد.
انتهای پیام





