شاید کمتر کسی گمان میکرد در بحبوبه تنشهای سیاسی، اقتصادی و نظامی که در جهان وجود داشت یک ویروس ناشناخته و مرموز، جهان را به دو بخش قبل و بعد از کرونا تقسیمبندی کند.
کرونا بر ساحتهای مختلف زندگی بشر از جمله سیاست، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد تأثیر گذاشت. با این وجود تأثیر این اپیدمی روی اقتصاد عمیقتر و گستردهتر از بقیه جنبه های زندگی بشر بود.
این وضعیت در ایران نیز رخ داد. کرونا در ایران از منظر جامعه شناختی روابط بین افراد جامعه را تغییر داد، خانواده را دوباره در محوریت جامعه قرار داد و توجه به بزرگترها و سالمندان را افزایش داد. در زمینه سیاسی حکومت را مجبور کرد به جزئیات زندگی مردم توجه کند و از پیله ایدولوژیکی که دور خود تنیده بود بیرون بیاید.
با این وجود کرونا اقتصاد ایران را بیش از سایر جنبهها تحت تأثیر قرار و پیامدهای مهمی به همراه آورد. مهمترین پیامد کرونا بر اقتصاد ایران ضعیفتر شدن قدرت خرید و همینطور درآمد مردم بود. اقتصاد ایران قبل از اینکه امواج سهگانه یعنی سقوط قیمت نفت، بازگشت تحریمها و شیوه ویروس کرونا موضوعیت پیدا کند در یک شرایط نگرانکننده و شکنندهای قرار داشت.
براساس دادههای رسمی تنها در سالهای 1397 و 1398 و بر اثر ندانم کاریها و تسخیرشدگی نظام قاعدهگذاری اقتصادی توسط گروههای غیر مولد، اقتصاد ایران بین 12 تا 15 درصد کوچک شده است. در کنار کوچک شدن اقتصاد در سه دهه گذشته ما شاهد افول اقتصاد ملی در مقیاس جهانی نیز بودهایم.
گزارشهای رسمی وزارت کار بیانگر این است که در سالهای 1390 و 1391 در اثر بروز موج اول تحریمها پنج میلیون نفر به تعداد فقرای کشور افزوده شده است. این در حالی است که تحریمها شدیدترین شکل فقر یعنی فقر خوراکی را نیز تشدید کرده است. در نتیجه در شرایط ترکیبی که ما با تحریمها، سقوط قیمت نفت و ظهور کرونا مواجه هستیم شرایط کشور آبستن اتفاقات ناگواری در زمینه اقتصادی خواهد بود.
براساس گزارش ارائه شده توسط مرکز پژوهشهای مجلس در سال 1399 این احتمال وجود دارد که اندازه اقتصاد ایران بین 7/5 تا 11 درصد کوچکتر از گذشته شود. نکته دیگر اینکه به دلیل کرونا در سال آینده بین دو میلیون و هشتصد هزار نفر تا شش میلیون و چهارصد هزار نفر نیز شغل خود را از دست خواهند داد.
این اتفاقات در شرایطی ممکن است رخ بدهد که اقتصاد ایران از جنبههای مختلف تحت فشار است. از یک طرف فروش مهمترین منبع درآمدی اقتصاد ایران یعنی نفت با چالشهای جدی مواجه شده و از سوی دیگر میزان صادرات ایران نسبت به گذشته کاهش داشته است. این در حالی است که به دلیل شرایط تحریمها دریافت پول ناشی از صادرات نفت نیز بسیار دشوار شده است.
رشد اقتصادی ایران در سالهای اخیر منفی شده است. کلیدیترین نسبت اقتصادی که نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی باشد، از دولتهای نهم و دهم و حتی اواخر دولت هشتم تاکنون در پائینترین رتبه خود در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا قرار دارد. این در حالی است که دولت نیز به دلیل مشکلاتی که برشمردیم توانایی کافی برای برای مواجهه با پیامدهای ناشی از بیماری کرونا را ندارد.
گزارشهایی که به تازگی از طرف بانک جهانی ارائه شده نشان میدهد اقتصاد جهان حدود چهار تریلیون دلار از بحران کرونا خسارت دیده است. به نظر میرسد کشورهای توسعه یافته که از نظر اقتصادی در وضعیت مطلوبی قرار دارند به این دوران به عنوان یک دوران گذرا نگاه میکنند و در آینده توانایی این را دارند که خسارتهای ناشی از بحران کرونا را جبران کنند. این وضعیت تا حدودی درباره کشورهایی مانند ترکیه و عربستان و حتی مصر که از نظر جغرافیایی به ایران نزدیک هستند نیز وجود داشته و اقتصاد این کشورها نسبت به ایران از تواناییهای بیشتری برای مقابله با ویروس کرونا برخوردار بودهاند.
همه این مسائل نشان میدهد در دوران پسا کرونا مهمترین چالش کشور اقتصادی خواهد بود. دولت شاید بتواند برای کوتاه مدت برای وضعیت کنونی کسب و کارها و بنگاههای کوچک اقتصادی راه چاره پیدا کند اما در بلند مدت به دلیل کمبودها و ناتوانایی هایی که وجود دارد شاید نتواند یک افق روشن را پیش روی بنگاههای اقتصادی قرار بدهد.
از سوی دیگر با عادی شدن شرایط کرونایی در جامعه و مشخص شدن واقعیتهای اقتصادی کرونا برای مردم، روز به روز وضعیت معیشتی مردم به دلیل تورم و گرانی با چالشهای عمیقتری مواجه خواهد شد. وضعیتی که می تواند در آینده با واکنش های اجتماعی نیز مواجه شود. بدون شک اگر کرونا تنها در ایران رخ داده بود و در بقیه کشورهای جهان وجود نداشت واکنشها نسبت به مدیریت این بحران و پیامدهای اقتصادی آن در ایران سخت و دردناک بود. با این وجود به دلیل اینکه این بیماری در کشورهای مختلف جهان و به خصوص کشورهای توسعه یافته نیز وجود داشت و تلفات سنگینی برجای گذاشت مردم ایران آن را به عنوان یک واقعیت جهانی پذیرفته و با دولت همکاری مناسبی انجام دادند.
نکته مهم دیگر اینکه چند اتفاق احتمالی در آینده میتواند مناسبات اقتصادی ایران را فارغ از ساختارهای معیوب و ناکارآمد آن تغییر بدهد. نخست انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا خواهد بود که میتواند در وضعیت تحریمهای ایران اثربخش باشد. بدون شک اگر دونالد ترامپ به هر دلیلی در انتخابات آینده به پیروزی دست پیدا نکند و یک دموکرات رهبری آمریکا را به دست بگیرد این احتمال وجود دارد تحریمهای ایران یا به کلی برداشته شود و یا اینکه شکل سبکتری به خود بگیرد. احتمال دیگر اما تغییر مناسبات سیاسی درون ایران و شکلگیری یک دولت کارآمد و توانمند است که بتواند مسیر اقتصاد ایران را به سوی بهبودی تغییر بدهد.