علی خودسیانی فیلمنامهنویس سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: متأسفانه به تهران رسیدن یکی از اصلیترین اهداف هنرمندان ما است، به این معنی که هر هنرمندی که در شهرستانها کار میکند سعی دارد کارهایش در این دوره را سکوی پرشی کند برای رسیدن به تهران.
خودسیانی خاطرنشان کرد: وقتی هدف رسیدن به تهران است، کارهایی که در شهرستان تولید میشوند کیفیت کافی ندارند و در تهران هم پیرو سلیقه تهیهکننده و مخاطب عام آثاری میسازند که مخاطب بیشتری داشته باشد؛ به همین دلیل از فرهنگ بومی فاصله میگیرند و در نهایت آثار درخور و شایستهای برای اقوام مختلف ساخته نمیشود.
او افزود: در بین آثاری که به زندگی اقوام مختلف کشورمان پرداختهاند معمولاً آثاری بیش از همه موفق بودهاند که از ادبیات اقتباس شدهاند و در واقع قصهها مختص همان منطقه و قوم بوده است اما آثاری که فینفسه برای سینما یا تلویزیون بودهاند کیفیت لازم را نداشته و معمولاً آثاری سطحی و شکستخورده بودهاند.
این فیلمنامهنویس در ادامه تأکید کرد: زمانی مجموعه تلویزیونی «دنیای شیرین دریا» تولید و پخش شد سعی کردیم تا جایی که امکان دارد به فرهنگ و زندگی هموطنانمان در شمال کشور بپردازیم اما آنقدر به مشکل بر خوردیم که برنامههای بعدیمان برای تولید سریالهای بیشتر با موضوع زندگی مردم کشورمان در شهرهای مختلف را کنار گذاشتیم. به عنوان مثال ما قصد داشتیم به منطقه دیگری برویم و «دنیای جیران» را در آذربایجان بسازیم اما مشکلات فراوانی که در مقابلمان وجود داشت این اجازه را نداد.
خودسیانی در ادامه اظهاراتش، خاطرنشان کرد: وقتی به مراکز شهرستانها مراجعه میکنید آنها دلیل عدم همکاریشان را نبود بودجه مطرح میکنند و وقتی از صداوسیمای تهران درخواست همکاری داریم تأکید دارند که باید مراکز شهرستان به این مسئله رسیدگی کنند و در نهایت هیچ اتفاقی برای سریالی که مدنظر داریم رخ نمیدهد.
نویسنده مجموعه تلویزیونی «تولدی دیگر» درباره پرداختن به جزئیات زندگی اقوام ایرانی در آثاری که به این موضوع میپردازند، گفت: لهجه و پوشش بازیگران معمولاً مورد توجه هستند و بیش از هر چیز سعی بر این است که این نکات رعایت شوند اما به مسائل دیگر مثل سبک زندگی و آیینها و... معمولاً نادیده گرفته میشوند و از طرفی محدودیتها اجازه پرداختن به این موضوع را نمیدهند. به عنوان مثال اگر قرار باشد به کردستان بپردازید اگر از معضلات و مشکلات اقتصادی که مردم آنجا با آن دست و پنجه نرم نمیکنند حرفی نزنید اثرتان بیخاصیت و الکن است و پرداختن به آن هم با سیاستهای صداوسیما همخوانی ندارد و این معضل درباره همه شهرهای کشورمان وجود دارد که تلویزیون میلی به پرداختن به آنها ندارد.
این فیلمنامهنویس درباره حواشی که برای برخی سریالها به وجود آمده، گفت: زمانی که قرار بود «دنیای جیران» ساخته شود شاهد استقبال مردم آذربایجان بودم، قصه این سریال درباره یک خانواده بود که لب مرز زندگی میکرد و مردم آن منطقه به شدت از اینکه قرار است چنین سریالی ساخته شود، خوشحال بودند و از ما استقبال میکردند و همین اتفاق برای سریال «دنیای شیرین دریا» هم رخ داد. سریالی مثل «پایتخت» هم که این سالها ساخته و پخش میشود با لهجه مردم شمال کشور شوخی میکند اما کسی علیه سریال جبهه نمیگیرد. اگر نگاه تحقیرآمیز نداشته باشیم و با احترام قصهمان را روایت کنیم و معرف اصالت مردم آن منطقه باشیم قطعاً هیچ حاشیهای برای سریالمان به وجود نمیآید.
او افزود: درباره سریال «سرزمین مادری» هم باید بگویم که برخی به حواشی رخ داده دامن زدند و اجازه ندادند این سریال پخش شود. مقصر اصلی این اتفاقات مسئولان آن شهرها هستند؛ نماینده یک شهر در مجلس شورای اسلامی برای آنکه بتواند نظر مثبت مردم را به خود جلب کند و رأی بیاورد به جای همراه شدن با صداوسیما کوچکترین مسئله که ممکن است سوءتفاهم ایجاد کند را بهانه کرده و عرق و علاقه خود به منطقه را با حمله به اثر و عدم همکاری با صداوسیما نشان میدهد و در نتیجه مردم منطقه نیز با او همراه شده و معضلی ایجاد میشود که دیگر نمیتوان به راحتی آن را حل کرد. به اعتقاد من 99 درصد مردمی که علیه سریال «سرزمین مادری» موضع گرفتند و اعتراض کردند دیالوگی که حاشیهساز بود را نشنیده بودند.
خودسیانی در ادامه اظهار داشت: یکی دیگر از عوامل این حواشی عدم تحقیق و مطالعه سازندگان اثر است. عدم تحقیق و پژوهش فیلمنامهنویسها مخصوصاً در آثار تاریخی باعث میشود که یک اثر دچار حاشیه شود و آن حاشیه به کل صداوسیما تعمیم داده شود. ساخت اینگونه سریالها به قدری مشکلساز است که تولیدکنندگان آثار ترجیح میدهند کمتر به سراغ آنها رفته و برای خود دردسر درست کنند. به عنوان مثال یک بار فیلمنامهای نوشته بودم که قصهاش در خرمآباد میگذشت و زمانی که برای ساخت آن اقدام کردیم از ما خواستند که قصه را به تهران ببریم، اتفاقاتی که برای سریالهایی مثل «سرزمین کهن» رخ داده باعث شده که ترس از تکرار آن باعث میشود که به سراغ اینگونه آثار نروند.
این فیلمنامهنویس تأکید کرد: برای رفتن به سراغ قصههای بومی بهتر است از ادبیات بومی حمایت شود. آثاری چون «آتش بدون دود»، «تنگسیر»، «سووشون» و... که برای همانجا نوشته شدهاند در سینما و تلویزیون هم میتواند اثری مناسب و با کیفیت باشند. این کار هم ادبیات را تقویت میکند و هم آثار بیحاشیه و قابل قبولی ساخته میشوند. یک فیلمنامهنویس اگر بخواهد قصهای بومی تعریف کند مدام باید به سوءتفاهمها فکر کند و در فضایی دستوپاگیر قرار میگیرد. اگر قرار باشد در یک قصه بومی از طلاق یا تجاوز بگویید تصور بر این است که شما میخواهید مسئلهای را به کل مردم آنجا تعمیم بدهید.
او افزود: 99 درصد آدمهای بد فیلمها و سریالهای ما تهرانی هستند چرا که اگر یک شخصیت بد در شهرستانها دیده شود اینگونه برداشت میشود که نویسنده قصد داشته آن را به همه مردم آنجا تعمیم دهد اما تهرانیها چنین تصوری ندارند و باید شخصیت دزد، قاتل و... تهرانی باشد. در سریالهای تاریخی هم وضعیت به همین شکل است و حتی با حساسیت بیشتری باید به سراغ این قصهها رفت و اگر خوششانس باشید ممکن است از اعتراضات نجات پیدا کنید. مثلاً مسعود جعفری جوزانی برای سریال «در چشم باد» خیلی خوششانس بود اما کمال تبریزی این شانس را نداشت و سریالش توقیف شد. در مدیریت صداوسیما اینگونه است که اگر 200 نفر تماس بگیرند و از سریال تعریف کنند کسی به آن توجه ندارد اما وای به حال نویسنده، کارگردان و تهیهکننده اگر یک نفر تماس بگیرد و بگوید در این سریال به قوم من توهین شده است، به همین دلیل مدیران بیشتر سعی دارند از سریالهای بیخاصیت و امتحان پس داده حمایت کنند.
خودسیانی در پایان تصریح کرد: زمانی در سیمما فیلم اگر یک فیلمنامه خوب ارائه میدادید فیلمنامه رد میشد اما اگر ایده خوبی داشت همان را برمیداشتند و به دوستانشان میدادند و ساخته میشد. خوشبختانه این وضعیت را امروز به دلیل تغییر مدیران شاهد نیستیم اما هنوز هم تلویزیون به یک خانهتکانی اساسی نیاز دارد. باید افراد دلسوز و دغدغهمند در جایگاههای مدیریتی قرار بگیرند.