به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ آیا شما از آن دسته آدمهایی هستید که پشت ظاهر آرام و خونسردشان، غوغایی بر پاست؟ اگر چنین است، ممکن است دچار سندروم اردک باشید. این سندروم در بین کسانی که تازه وارد دانشگاه شدهاند، رایجتر است. اردک در حال شناکردن معمولا آرام به نظر میرسد، درحالیکه ما پازدنهای سراسیمه پرنده برای شناور ماندن روی آب را نمیبینیم! در این یادداشت سعی دارم شما را با سندروم اردک، نشانهها و برخی روشهای درمان آن آشنا کنم.
بهطور رسمی، سندروم اردک را نمیتوان تشخیصی پزشکی دانست؛ اما وقتی کسی دچار سندروم اردک باشد، قاعدتا دچار افسردگی، اضطراب یا دیگر انواع بیماری های روانی است. این مشکلات در واکنش به استرس شدید رخ میدهند. هرچند نام این سندروم خندهدار به نظر میرسد، پیامدهای افسردگی و اضطراب اصلا شوخیبردار نیست و باید جدی گرفته شود.
سندروم اردک معمولا در جوانانی دیده میشود که تازه وارد دانشگاه شدهاند؛ دانشجویانی که در رویارویی با محیطی تازه و اضطرابهای ناشی از آن، وانمود میکنند که همهچیز مرتب است. این مسئله بهویژه درمورد کسانی که در دوران مدرسه موردتوجه بودهاند، شدیدتر است زیرا این افراد بهدنبال حفظ همان وجهه سابق هستند. فشار و اضطراب این موضوع ممکن است پیامدهای ناخوشایندی از اختلال خوردن تا مصرف مواد به دنبال داشته باشد.
واکنش آدمها به استرس شدید متفاوت است. برخی بهخوبی بر آن غلبه میکنند، اما در برخی دیگر تلاشها بینتیجه است. نشانههای فیزیکی استرس شدید در مبتلایان به سندروم اردک هم یکسان نیست. برخی بر اثر استرس دچار سردرد، اختلالات خواب و تمرکز میشوند و برخی دیگر احساس تنش و خشم میکنند. بعضی از افراد احساس افسردگی میکنند و برخی دچار افزایش یا کاهش اشتها (خوردن اضطرابی) میشوند.
وقتی استرس از حد معینی بیشتر شود، فرد دچار فرسودگی روانی میشود. در این حالت، او علاقهاش را به انجام فعالیتهایی از دست میدهد که در گذشته برایش هیجانانگیز بودند. فرد درمورد همهچیز بیتفاوت میشود و توان انجام همان کاری را هم نخواهد داشت که باعث اضطرابش شده است (درس خواندن).
عواملی که خطر ابتلا به این سندروم را افزایش میدهند، اغلب ناشی از زندگی دانشجویی هستند، مانند زندگی دور از خانواده و انجام تکالیف و فعالیتهای فوقبرنامه. سابقه بیماریهای روانی هم در افزایش احتمال ابتلا به این سندروم مؤثر است.
فشار اجتماعی دوران تحصیل و مقایسه پیوسته خود با دیگر دانشجویان هم بیتأثیر نیست. برخی از افراد، دانشجویان دیگر را در شبکه های اجتماعی دنبال میکنند و بهگمانشان آنها با کمترین تلاش، بهترین نتایج را میگیرند!
از عوامل دیگر میتوان به خانواده و دوستان و تأکیدشان بر موفقیت اشاره کرد. تعریف مداوم پدر و مادر از عملکرد درخشان فرزندشان در دانشگاه، خود میتواند به عاملی استرسزا تبدیل شود.
والدین هلیکوپتری هم احتمال بروز سندروم اردک را بیشتر میکنند. والدین هلیکوپتری بهشکلی افراطی خود را درگیر زندگی فرزندشان و مراقبت از آنها میکنند. آنها به بهانه محافظت از فرزندشان، اجازه نمیدهند او سرخوردگی را تجربه کند. این کار هنگام رویارویی با سرخوردگیهای اجتنابناپذیر، به نقطهضعف فرد تبدیل میشود. این پدر و مادرها بهجای اینکه به فرزندشان یاد بدهند که از چالش استقبال کند، اغلب بر توانمندیهای فرزندشان تمرکز میکنند؛ چیزی که میتواند به رنج ذهنی فرد منجر شود.
احتمال ابتلای زنان به افسردگی و اضطراب بیشتر از مردان است. این امر تا اندازهای ناشی از تفاوتهای جنسیتی و روش رویارویی زنان با فشارهای زندگی است. وراثت هم در ابتلا به افسردگی و استرس تأثیرگذار است. بنابراین دانشجویانی که در خانوادهشان سابقه افسردگی و استرس دارند، بیشتر در معرض ابتلا به این بیماری ها هستند. این عامل میتواند به سندروم اردک ختم شود.
بهطورکلی، مانند بیشتر بیماریهای روانی و مشکلات عاطفی، افسردگی یا اضطراب تنها یک منشأ مشخص ندارد. شرایط زیستی، روانی و محیطی در شکلگیری این مشکلات مؤثرند. ازنظر زیستی، افسردگی، اضطراب و احتمالا سندروم اردک میتواند ناشی از تغییر غیرطبیعی سطح انتقالدهندههای عصبی در بخشهای مختلف مغز باشد.
عوامل مؤثر در بروز افسردگی و اضطراب مانند عزت نفس پایین، تصویر منفی از خود، کمال گرایی، انتقاد بیش از اندازه از خود و احساس درماندگی در رویارویی با رویدادهای منفی، در بروز این سندروم هم مؤثرند. مبتلایان به اختلال سلوک، اختلال بیشفعالی ـ کمتوجهی، کسانی که مشکلات شناختی یا یادگیری دارند و افرادی که شرکت در فعالیتهای اجتماعی برایشان دشوار است، بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی و اضطراب و درنتیجه سندروم اردک هستند.
مانند اضطراب و افسردگی، ممکن است سندروم اردک واکنشی به عوامل استرسزای زندگی باشد. برخی از این عوامل استرسزا چنین بحرانهایی است: خشونت کلامی، فیزیکی یا جنسی، خشونت خانگی، مرگ عزیزان، مشکل در مدرسه، قربانی زورگویی شدن یا تحتتأثیر دوستان قرارگرفتن.
علاوه بر عوامل رایجتری که پیشتر مطرح شد، عوامل دیگری هم وجود دارند که بهطور بالقوه احتمال ابتلا را افزایش میدهند، مانند فقر، قرارگرفتن در معرض خشونت اجتماعی، انزوای اجتماعی، مشکلات خانوادگی، طلاق، افت تحصیلی و پایان رابطه عاطفی.
همانطور که گفتیم، سندروم اردک یک تشخیص تخصصی نیست؛ بنابراین بهطور رسمی روش تشخیص پزشکی برای آن وجود ندارد؛ اما بهطورکلی کسی دچار سندروم اردک میشود که با وجود ظاهری آرام، برای تأمین خواستهها و کنارآمدن با شرایط جدید بهشدت تقلا میکند. چنین فردی گمان میکند دیگران بهتر از او با وضعیت کنار میآیند. او همچنین تصور میکند دیگران هر حرکت او را زیر نظر دارند و حتی بهعمد موقعیتهایی را ایجاد میکنند تا نظارهگر واکنش او باشند.
بهدلیل اینکه این سندروم تشخیص تخصصی ندارد، گاهی اعلام میشود که این افراد مبتلا به بیماریهای دیگر مانند افسردگی و اضطراب هستند.
برای تشخیص عامل ایجادکننده مشکل، درمانگر باید معاینه جامعی انجام دهد. افسردگی و اضطراب ممکن است ناشی از مسائل دیگری باشند که درنهایت به سندروم اردک منجر میشود؛ برای مثال، افسردگی یا اضطراب ممکن است ناشی از اختلال دوقطبی، اختلال استرس پس از سانحه، اختلال بیشفعالی ـ کمتوجهی و اسکیزوفرنی باشد. به همین دلیل، ارزیابی دقیق و جامع برای تشخیص و ارائه درمان مناسب مهم است.
برای رد تأثیر مواد سمی یا داروهایی که اضطراب از عوارض جانبی آنهاست، مبتلایان به سندروم اردک بهطور منظم آزمایش میشوند. گاهی ممکن است عکسبرداری یا دیگر روشهای تصویربرداری لازم باشد. در حین این کار، درمانگر میتواند اطلاعات لازم را از بیمار بگیرد تا میزان گرایش او به خودکشی مشخص شود.
برای کاهش تنش و ناآرامی بیمار، درمانگر ممکن است ترکیبی از روان درمانی و دارودرمانی را به کار بگیرد که در درمان افسردگی و اضطراب به کار میرود. همچنین ممکن است درمانگر داروهای کنونی فرد (که باعث اضطراب یا افسردگی میشوند) را منع کند. گاهی ممکن است داروهایی برای کاهش عوامل زیستی استرسزا تجویز شود؛ مثلا سطح قند خون فرد مبتلا به دیابت بهوسیله داروها کنترل میشود.
درمانگر در درمان سندروم اردک ۲ روش عمده را به کار میگیرد: رواندرمانی بینفردی و رفتار درمانی ـ شناختی. تأثیر هر دو روش ممکن است پس از چندین هفته یا ماه مشاهده شود. در موارد شدید بیماری، ممکن است به روشهای جدیتر در درازمدت نیاز باشد.
رواندرمانی بینفردی (IPT) شامل روشهایی است که کمک میکنند بیمار با احساسات و رابطه عاطفی خود بهشکلی اثربخش کنار بیاید. درمانگر درباره ماهیت احساسات بیمار به او آموزش و به او اطمینان میدهد که اضطراب پدیدهای رایج است و اغلب افراد با درمان مناسب بر آن غلبه میکنند.
در گام بعد، به شناسایی مشکل اصلی (مثلا کمبود اعتماد به نفس یا مشکل در رابطه) کمک میکند. پس از اینکه مشکل بهروشنی مشخص شد، بیمار میتواند بهشکلی واقعگرایانه برای غلبه بر آنها هدفگذاری کند. درمانگر میتواند به بیمار کمک کند تا روشهایی اثربخش برای رسیدن به اهداف خود پیدا کند.
در رفتار درمانی شناختی (CBT)، هدف تغییر رویکرد و نگاه بیمار به برخی مسائل است. به عبارتی، درمانگر به بیمار کمک میکند تا افکار و باورهای ایجادکننده افسردگی یا اضطرابش را درک کند. سپس با استفاده از روشهای بهبود و اصلاح رفتار، به بیمار کمک میکند که روشهای سالمتر و اثربخشتری را برای غلبه بر اضطراب و غلبه بر افسردگی به کار بگیرد.
رایجترین داروهای ضدافسردگی یا ضداضطرابی که برای درمان سندروم اردک تجویز میشوند، گروهی از داروهای بازدارنده بازجذب سروتونین (SSRI) هستند. این داروها بر سطح سروتونین مغز تأثیر میگذارند. داروهای SSRI بهدلیل میزان اثربخشی و کمخطربودن، اغلب اولین انتخاب پزشکان هستند. چنانچه داروهای SSRI مؤثر نباشند، داروهایی مانند بوپروپیون، ونلافاکسین، دولوکستین و دسونلافاکسین تجویز میشوند.
دفع عامل اصلی بروز سندروم (اضطراب)، روش خوبی برای پیشگیری از آن است. برگزاری جلسات آشنایی برای دانشجویان تازهوارد و آموزش روشهای مدیریت و مقابله با اضطراب، روش خوبی برای رسیدن به این هدف است. اطمینان از دردسترسبودن مشاور و خدمات رواندرمانی هم مؤثر است.
روش عاقلانه آن است که دانشگاهها بر دانشجویانی تمرکز کنند که مستعد ابتلا به سندروم اردک هستند؛ مثلا کسانی که در برنامهها و فعالیتهای دانشجویی شرکت نمیکنند. بهتر است به دانشجویان اطمینان داده شود که میتوانند از خدمات کمکآموزشی استفاده کنند و قرار نیست بارشان را بهتنهایی بهدوش بکشند.
بدون درمان مناسب، سندروم اردک (و همراه آن افسردگی و اضطراب) ممکن است به مشکلات دیگر منجر شود. در موارد شدید، ممکن است بیماری به مرگ زودرس ناشی از اضطراب زیاد و گرایش به خودکشی ختم شود! بدون دریافت کمک، سندروم شدیدتر میشود و به جایی میرسد که درمان آن بدون دخالت بیرونی ممکن نیست.
افسردگی و اضطراب شدید باعث افت تحصیلی دانشجو میشود؛ چیزی که از آغاز دلیل اضطراب او بوده و برای جلوگیری از آن تلاش میکرده است. افت شدید تحصیلی میتواند باعث مشکلات خانوادگی شود. این خود باعث رنج بیشتر بیمار میشود و احتمال استفاده از مواد مخدر و دیگر روشهای ناسالم را برای غلبه بر درد و رنج افزایش میدهد.