علی اعطا در نطق پیش از دستور دویست و شصتمین جلسه شورای شهر تهران:

لاله زار به دالان سینماهاى محتضر تبدیل شده است / تخریب سینما ایران لاله زار، شروع تخریب سریالى سینماهاست

|
۱۳۹۹/۱۰/۰۹
|
۰۹:۵۱:۳۳
| کد خبر: ۱۱۱۱۵۵۵
لاله زار به دالان سینماهاى محتضر تبدیل شده است / تخریب سینما ایران لاله زار، شروع تخریب سریالى سینماهاست
سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران با ابراز انتقاد از تخریب سینما ایران لاله زار و با بیان اینکه زندگى فرهنگى هنرى، با عریض کردن پیاده رو ها به لاله زار نمى آید گفت: لاله زار با گنجایش ١٠هزار صندلى بهترین محل برگزارى جشنواره هاى سینمایى است.

به گزارش برنا؛ علی اعطا، سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران در دویست و شصتمین جلسه شورا در نطق پیش از دستور خود به تخریب سینما ایران لاله زار و تخریب این راسته فرهنگی پرداخت.

نطق پیش از دستور علی اعطا بدین شرح است:

به نام پروردگار که هنر جلوه ای از صفات اوست

شهروندان گرانقدر تهرانی

اهالی فرهیخته رسانه

اعضای محترم شورای شهر تهران

جایی در میانه تهران تاریخی، گذر آپارات هاست. از گوشه شمالی شرقی میدان توپخانه به سوی شمال، خیابان لاله زار است، خیابان سینماهای تهران؛ خیابان سینماهای ایران که نه؛ دالان سینماهای محتضر پایتخت. دالان احتضار 18 سینمایی که، روزگاری، با فعالیت آنها لاله زار گذر آپارات ها بود و حالا سالهاست با تعطیلی این سینماها لاله زار به دالان سینماهای تبدیل شده که سالهاست نفس شان به شماره افتاده است.

سخن بر سر 18 سینمای این خیابان قدیمی است؛ 16 سینما درلاله‌زار و دو سینما در امتداد آن در لاله زار نو.

اما این روزها، اخبار تلاش برای احیاء لاله زار، خبر احتمال صدور پروانه تخریب سینما ایران، این سینمای قدیمی خیابان لاله زار دوستداران فرهنگ و هنر و میراث را نگران کرده است. رأی اخیر دیوان عدالت اداری مبنی بر الزام شهرداری به صدور پروانه ساختمانی تخریب و نوسازی سینما ایران و انتشار خبر آن در رسانه ها و شبکه های اجتماعی منشاء و مبدأ این نگرانی هاست.

اگر چنین شود، اگر سینما ایران بر اساس رای دیوان تخریب شود، به گمان من این نقطه آغاز تخریب سریالی سینماهای لاله زار خواهد بود.

این حکم می تواند مقدمه مرگ‌سریالی سینماهای خیابان لاله زار باشد.

با تخریب احتمالی سینما ایران در گذر آپارات ها شاید روزنامه ای چنین تیتر بزند: "سینمای ایران" در خیابان سینماهای ایران تخریب شد! باور دارم تخریب سینما ایران شروع دومینوی تخریب سینماای لاله زار است. تخریب سریالی سینماها.

از سینما ایران لاله زار بیشتر سخن بگوییم. سینمای متروکه ای که امروز در بستر احتضار است؛ در سالهای نه چندان دور یکی از اولین سالن های مدرن را با گنجایش 1000 نفر دارا بوده است.

سینما ایران در فروردین ۱۳۳۷ در اولین روز نمایش فیلم "توفان در شهر ما" به کارگردانی ساموئل خاچیکیان توفانی در لاله زار به پا کرد. جمعیتی انبوه به این سینما آمدند تا داستان دیوانه ای زنجیری را بر پرده سینما تماشا کنند که از تیمارستان به خانه ای مخروبه گریخته بود. این فیلم که در سال 1396 با همکاری فیلم‌خانه ملی ایران در مرکز مرمت فیلم بولونیا مرمت شد و نسخه مرمت شده آن به  همت سینماتک خانه هنرمندان ایران و با همکاری فیلم‌خانه ملی ایران در بهمن ماه ۱۳۹۷ در تالار ناصری خانه هنرمندان به نمایش در می آید.

همکاران ارجمند

لاله زار امروز، دالان سینماهای رو به احتضار است.

توضیح واضحات است اگر بگویم بخش مهمی از عناصر هویتی خیابان لاله زار، سینماهای آن هستند.

توضیح واضحات است اگر بگویم نخستین سینماهای تهران در خیابان لاله‌زار و حوالی آن ساخته شد.

سینما فاروس یا خورشید نو که در مقابل تئاتر نصر قرار دارد و در سال 1316 احداث شده است، در حال حاضر چشم اندازی برای ماندن ندارد.

سینما کریستال که در سال 1324 ایجاد شده، توسط مالکین، مسیر تخریب و ساخت مجتمع تجاری را دنبال می کند.

سینما البرز، سینمای دیگری که در دهه های نخستین قرن، در خیابان لاله زار احداث شده است، سینمای دیگری است که وضعیت بهتری از فاروس و کریستال ندارد.

به گمانم، تخریب سینما ایران، آغاز دومینوی مرگ سینماهای قرار گرفته در دالان سینماهای محتضر تهران خواهد بود.

شهروندان گرانقدر تهرانی

اهالی فرهیخته رسانه

اعضای محترم شورای شهر تهران

نمی توان از احتضار سینماهای لاله زار سخن گفت و به قوانین و مقررات حوزه میراث فرهنگی گریزی نزد.

تردیدی نیست که  ثبت آثار در فهرست های ملی و آثار ارزشمند، کمک می کند که این آثار از خطر تخریب و نابودی رهایی یابد. اما مشکل آن جا رُخ عیان می کند که گاه گاه، دلیل این که این بناها پس از دوره زندیه ساخته شده و مالک خصوصی دارند، دیوان عدالت اداری رای به خروج  آنها از فهرست آثار ملی و فهرست های ذیربط می دهد.

در ماده یک "قانون راجع به حفظ آثار ملی" مصوب سال 1309 مجلس شورای ملی آمده است: "ابنیه و اماکنی که تا اختتام دوره زندیه در مملکت ایران احداث شده اعم از منقول با رعایت ماده ۳ این قانون می توان جزو آثار ملی محسوب داشت و در تحت حفاظت و نظارت دولت دانست."

اما چرا تا اختتام دوره زندیه؟

به نظر می رسد ملاک اختتام دوره زندیه در زمان تصویب قانون، در کنار فهم صرفاَ تاریخی نسبت به مقوله میراث فرهنگی به جهت نگاه سیاسی سرسلسله حکومت طاغوتی گذشته به میراث فرهنگی در نظر گرفته شده و در قانون قید شده است؛ تا به این واسطه، پهلوی اول با تخریب آثار دوره قاجار بتواند خود را معمار ایران مدرن جا بزند.

سالها بعد با تصویب قانون راجع به ثبت آثار ملی در سال 1352، امکان ثبت آثاری که دارای شئون ملی هستند پیش‌بینی شد.

با توجه به جنبه های تفسیرپذیر تعبیر شئون ملی؛ شعب دیوان عدالت اداری به استناد قانون تشکیل و آیین دادرسی دیوان عدالت، تفسیرهایی از قانون به دست می دهند که با هدف قانون‌گذار مبنی بر حفاظت از از میراث فرهنگی ملی در تعارض قرار می گیرد.

بنابراین قانون سال ۵۲ به جهت  ملاک قابل تفسیری که ایجاد کرده است، زمینه حفظ آثار پس از دوره زندیه را فراهم نمی کند و کماکان اثر سو ملاک سیاسی رضاخانی باقی است.

در واقع به جهت وجود رگه هایی از نگاه سیاسی رضاخانی به میراث فرهنگی در برخی قوانین مصوب مجلس شورای ملی که همچنان دارای اعتبار هستند؛ دیوان عدالت اداری بعضا مستند به این قوانین رای به خروج آثار ارزشمند معماری و یادمان های تاریخی از فهرست آثار ثبت شده ملی می دهد.

خانم‌ها و آقایان!

  دعوای مالکان خصوصی بناها و خانه های تاریخی با  میراث فرهنگی، و گشاده دستی دیوان عدالت اداری در صدور حکم خروج این آثار و بناها از فهرست آثار ثبت شده ملی، داستان دیروز و امروز نیست و به نظر می رسد در فردا ها هم همچنان ادامه خواهد داشت.

هر چند میراث فرهنگی مسئولیت ثبت آثار تاریخی و دارای شئون ملی و ساختمان های ارزشمند را برعهده دارد؛ اما در بسیاری موارد این مجموعه چنان که باید و شاید و مطابق آنچه در قانون پیش بینی شده نتوانسته است زمینه های حمایت از مالکان و متصرفان بناهای تاریخی را فراهم کند. بنابرین عدم انتفاع اقتصادی و گاه هزینه های سرسام آور نگهداری از این بناها، مالکان را ناگزیر به تلاش برای خروج بناها از فهرست های میراث سوق می دهد که حوزه اختیار عمل آنها را در مورد ملک شان بسیار تحت الشعاع قرار داده است.

بی تردید یکی از عناصر اصلی هویت بخش لاله زار همنشینی همه این ۱۸ سینما در مجاورت یکدیگر است. بناهایی که عمدتاً در دهه‌های آغازین قرن احداث شده‌اند و اکنون هر یک خاطره‌ای را برای دوست داران هنر سینما تداعی می‌کنند. خوب است توجه کنیم سینماهای محتضر لاله زار ظرفیت و گنجایش ۱۰ هزار صندلی دارد. با مرمت و احیا و با زنده‌سازی این سینماها با گنجایش ۱۰ هزار صندلی، چرا لاله زار محل برگزاری جشنواره‌های فیلم نباشد؟ توضیح واضحات است که ایجاد جریان زندگی فرهنگی و هنری راهش عریض کردن پیاده‌روها نیست.  زندگی از جای دیگری  می‌آید. بدیهی است که باید کالبد هم با زندگی جاری در آن فضا متناسب باشد.

لاله زار با مرمت و چهار بنای تاریخی و باز پیرایی جداره ها و عریض کردن پیاده‌روها، پذیرای جریان زندگی متناسب با فرهنگ و هنر امروز نخواهد شد. فردا و پس فردا سینماهای دیگری با رای دیوان به سراغ ما خواهند آمد و ما همچنان همچون یک پروژه دانشگاهی مشغول عریض کردن پیاده‌روهای لاله زار و بازپیرایی جداره ها هستیم و ابتکار عملی در برابر آراء الزام به صدور پروانه تخریب نداریم. اگر شهرداری ابتکار عمل را به دست بگیرد و اولا با مذاکره و پیگیری چند جانبه از یک سو با مالکین سینماها و از دیگر سو با مسئولین حوزه فرهنگ، لاله زار را مهیای برگزاری جشنواره های سینمایی کنند، زندگی فرهنگی و هنری لاله‌زار به جریان خواهد افتاد.

زباغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید

کلیدباغ ما را ده که فردامان به کار آید

کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید

تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید

چواندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید

ترا مهمان ناخوانده بروزی صد هزار آید

فرخی سیستانى

نظر شما